خب بچه ها پارت اول زایمان طبیعی #
دیشب ۲۲ مهر خیلی دلم زیارت میخواست برم حرم.با شوهرم رفتیم و کلی پیاده روی کردم شکمم خیلی سفت میشد قبلشم ۶ روز پیش معاینه تحریکی شدم بیمارستان ک قبلش ۱ سانت بودم طوری بد معاینه کرد گفت تا فردا سه سانتی .اما فرداش دوباره رفتم یه سانت بودم و دریغ از یه زره پیشرفت.روزی دو ساعت راه میرفتم ورزشا رابطه شیاف گل مغربی هر کار بگی میکردم خلاصه ۱۲ شب از حرم برگشتیم و من یکم انقباض داشتم ک تقریبا منظم بود ولی محل ندادم گفتم حتما مثل اوندفه کاذبه و شکمم سفت سفت شده بود گرفتم یه لیوان تخم شوید دم کردم با نبات خوردم اما دردم کم بود قابل تحمل بود و ماما همراهم گفت تا دردت شدید نشده بیمارستان نرو .منم‌میگفتم ولشکن نمیرم و اینکه چند روز یود ترشح داشتم ترشحات خونی کم .و ۴۰ هفته و یه روز به حساب انتی بودم.خلاصه هر کار میکردم بخوابم خوابم نمی‌برد گفتم شاید از خستگی پیاده رویه.اما نه دیدم ساعت ۴ یهو یه آبی ازم خارج شد اندازه نصف لیوان معاینه کردم دیدم سفیده شک کردم گفتم حتما کیسه آبه.راه رفتم رفتم حموم ۵۰ تا اسکات زوم قر دادم راه رفتم ظرفارو شستم گفتم اگر کیسه اب باشه بیشتر میشه یهو دیدم هی داره زیادتر میره و شلوارم خیس میشه خلاصه یکم تو خونه راه رفتم در حد ۴۰ دقیقه بعد رفتم بیمارستان و گفتم کیسه آبم پاره شده معاینه کرد یه سانت بودم همچنان و بردن و منو بستری کردن ....ادامه ...

۱۰ پاسخ

من از الان نگرانم کیسه آبم کجای خونه پاره میشه قبل بیمارستان رفتن سه ساعت بشینم اونجا رو تمیز کنم🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️

مگه کیسه آب پاره بشه سزارین نمیکنن؟؟

خب. ..

واییی این همه کار کردی باز همون یه سانت بودی 🤕

خوب بعدش چیشد

وااای 😳 چه ریلکس بودین

من میترسممم از زایمان😭😭😭😭

وای خدا هنوز یه سانت بودی خب بعدش

خبببب

وای منم هنوز زایمان نکردم😒🥹

سوال های مرتبط

مامان فندوق مامان فندوق ۶ ماهگی
دیروز ۱۴۰۳/۳/۲ ساعت ۵ صبح از خواب پریدم دل درد کمردرد داشتم اما منظم نبود تا ساعت ۹ بود که دیدم دردم ۵ دقیقه منظم شدم و رفتم سرویس با ادرارم خون اومد نشونی رو دیدم دیگه اماده شدم ساعت ۱۰ شد تا رسیدم بیمارستان ۱۱ بود معاینه شدم ۲ سانت بودم رفتم تا ساعت ۱ پیاده روی دوباره رفتم معاینه گفت نزدیک س سانت رفتم پیاده روی دوباره تا ساعت ۳ نیم شدم ۴ سانت دیگه بستری کردن دردام خیلی شدید هر ۳ دقیقه میگرفت ول میکرد با معاینه اخری کیسه ابم سوراخ شد وقتی رفتم داخل دوباره معاینه شدم ۵ سانت شده بودم دیگ کیسه اب ترکید بردن اتاق زایمان منو دردام خیلی شدید بود بهم گفتن برات اکسیژن وصل میکنیم ۲۰۰ تومن هزینه جدا میگیریم و دردت کم میشه منم قبول کردم اکسیژن اوردن بجای ک دردام کمتر بشه بیشتر شد سه بار مدفوع کردم از زور زیاد دیگه جیغ دادم شروع شد از ساعت ۶ زور میزدم دیگ ۱۰ سانت شده بودم زور زدم ماما گفت دارم سرش با موهاش میبینم زور زیاد میزدم خیلی خیلی درد هم داشتم اصلا تخت مناسبی برای زایمان نبود بنظرم برام خودم دستام
مامان فندوقم🤎🧸 مامان فندوقم🤎🧸 روزهای ابتدایی تولد
مامان بهار مامان بهار ۱۰ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی ۱😁
یروز قبل ۳۹ و ۶ روز بودم رفتم بیمارستان معاینه و ان اس تی دردی نداشتم ۱ فینگر بودم،گقت برو صبح بیا بستری بشی،صبح ساعت ۹ رفتم تا ۱۱ دکتر اومد معاینه و اینا گفت لگنت بده ۱ فینگر خیلی بدی میخوای بستری بشی یا نه گفتم آره گقت از نظر من برو خونه فردا بیا گفتم نه نامه بده برم،ساعت ۱۲ و نیم بستری شدم،سرم زدن آزمایش گرفتن دردام کم کم داشت شروع می‌شد ماما همراهم و گرفتم گفت ۴ سانت شدی میام،ساعت ۲ دردام بیشتر شد شدم ۳ سانت کیسه آبم و زدن ماما همراهم هم اومد دردام بیشتر شده بود،بهم کمی ورزش داد خرما خوردم چایی،معاینه شدم ۴ سانت بودم،توپ داد بهم کیسه اب گرم،وقتی درد داشتم میگفت بشین پاهاتو باز کن نفس عمیق بکش،دردام دیگه خیلی زیاد شده بود معاینه شدم کم مونده بود ۶ سانت بشم،خیلی خوب پیشرفت کرده بودم،بعد نیم ساعت دردام واقعا خیلی بد بود غیر قابل تحمل فقط میرفتم دسشویی سعی می‌کردم زور نزنم ولی نمیتونستم،دست خودم نبود داد میگشیدم ولی به حرف دکتر هام خوب گوش میکردم معاینه ام کردن گفتن ۹ سانتی خیلی عالی پیشرفت کردی از ساعت ۴ تا ۶ و نیم از ۳ سانت شدم ۹ سانت،داشتم موهامو میکشیدم از درددددد
مامان شاهان مامان شاهان ۳ ماهگی
سلام اومدم با تجربه زایمانم
۳۷ هفته و پنج روز بودم رفتم پیش دکترم برام معاینه لنگی و تحریکی انجام داد و گفت دهانه رحمت یه سانت بازه باز چند روز دیگه برو nst بگیر ،منم از همون شب دردام کم کم شروع شد و خودمم هر روز پیاده روی میکردم و کلی ورزش های بارداری رو انجام میدادم در طول یه هفته هم دوبار رفتم نوار قلب گرفتن و معاینه شدم اخرین بار گفتن شدم ۱/۵ تا ۳۸ هفته و ۵ روزم ک شد باز رفتم پیش دکتر گفت تقریبا شدی دوسانت ، منم گاهی وقتا همینجور ک خوابیده بودم تنگ نفس میشدم بهش گفتم نامه بیمارستان داد ک بستری شم به خاطر معاینه ها هم درد زایمانم شروع شده بود شب ساعت یازده رفتم بیمارستان nst گرفت دید انقباض دارم گفت بستری شو ولی گفتم میرم دردم ک زیاد شد میام رفتم خونه تا ساعت دو پیاده روی کردم بعد ک رفتم بخوابم دردم خیلی اذیتم میکرد نمیتونستم بخوابم یکمم صبر کردم ولی دیدم قابل تحمل نیست هر شیش هف دقیقه یبار میگرفت رفتم بیمارستان گفت یکی دوساعت دیگه هم پیاده روی با حالت رژه برو بعد بیا بستری شو دیگه از ساعت سه تا پنج و نیم پیاده کردم بعد با همون دهانه رحم دوسانت بستری شدم ولی گفت سر بچه اومده پایین دیگه آمپول فشار بهم وصل کردن و من دردام شدید تر میشد برام توپ هم آوردن و گفتن حالت چرخشی روش برم
مامان نون خامه ای مامان نون خامه ای ۳ ماهگی
پارت سه .
رسیدم اونجا گفتم من درد دارم که زودتر فرستادنم داخل دکتر معاینه کرد گفت دو سانتو نیم شدی گفتم این هممه ورزش تو ۱۰ روز فقط دو سانت پیشرفت داشتم خیلی نا امید شدم و ترسیدم که دکترم گفت عوضش بچه خییلی اومده پایین و دهانه خیلی خیلی نرمه خلاصه از مطب دکتر رفتم خونه مامانم مهمونی 😂😂 شام دعوت بودیم ماما همراهم زنگ زد که دردات شدید تر شد ؟ گفتم نههه بهتر شدم گفت حالا محض احتیاط فردا ۸ صبح برو ان اس تی بده گفتم باشه . اون شب بعد مهمونی با همسرم رفتیم پارک پیاده روی که یه انقباض دردناک دیگه ام موقع پیاده روی گرفتم دیگه اومدم خونه ساعت ۱ بود خوابیدم ساعت ۱ و نیم از درد بیدار شدم مثل پریودی بود فکر کردم بازم کاذبه اهمیت ندادم ولی دو بار تکرار شد و من بعدش خوابم برد ساعت ۲ بود که یهو گرررم شدم و سریع رفتم تو حموم دیدم شر شر داره آب میاد همسرمو بیدار کردم به ماما همراهم خبر دادم عقب ماشین دراز کشیدم و رفتیم تو راه مامانمو برداشتیم هی فاصله دردام تو ماشین کمتر میشد و دردا نزدیکای بیمارستان دیگه خیلی شدید بود تو بیمارستان وقتی رسیدم سریع معاینه کردن گفتن ۴ سانت .
مامان محمد مامان محمد ۲ سالگی
سلام خانما اومدم تجربه زایمانم بگم منم بالاخره یک هفته است زایمان کردم ۳۸ هفته ۳ روز زایمان کردم

خوب بریم سر اصل مطلب

کمردرد زیاد داشتم ولی درد شکم هیچی نداشتم ماما بهم گفته بود بخور اسطوخودوس بده خودتو از ۳۸ هفته پله برو همه رو انجام می‌دادم ورزش هم میکردم پنجشنبه رفتم ماما معاینه کرد گفت ۱ سانت بازه دهانه رحم منم جمعه پله زیاد رفتم درحدی که عرق کردم بعدش یه پیاده روی طولانی داشتم شب کمر درد شدید گرفتم صبح رفتم دکتر معاینه تحریکی کرد گفت ۲ سانت شدی بعدش نامه داد واسه دوشنبه گفت بستری بشم اومدم خونه دردام زیاد شد هر ۴۰ دقیقه می‌گرفت ول می‌کرد شب شد هر یه ربع زنگ زدم ماما همراهم گفت تا دوشنبه نمیکشی هر ۵ دقیقه شد برو بیمارستان منم آخرشب ساعت یک ونیم خونریزی کردم رفتم زایشگاه دوباره معاینه کرد گفت همون دوسانت هستی برو زوده خواستم بیام خونه کیسه آبم پاره شد بستری شدم ماما همراهم اومد خداروشکر ساعت ۶ صبح زایمان کردم یک دونه بخیه خوردم بچه دومم هست خواستم بگم پیاده روی پله خیلی تاثیر داره
آواتار مامان هانا🥰 مامان هانا🥰 هانا🥰 ۳ سالگی
مبارکه عزیزم من ٣٧ هفته طبیعی زایمان کردم
مامان داداشی کوچولو و مامان داداشی کوچولو و ۲ ماهگی
پارت دو:تجربه زایمان عراق:
کم کم خونریزیم بیشتر شد دوباره بعد از ظهر رفتم گفت یک و نیم سانت باز شده و... برو سونو بیرون بیمارستان ماهم چند جا رفتیم بسته بود و چون آخرین سونوم ۳۸هفته بود گفتم ولش اومدم خونه😁
و همچنان دردم مثل پریودی بود که اونشبم خوابیدم خسته و. فرداش ک میشد شنبه یکم خلط های خونی پررنگ و زیاد شده بودن دوباره رفتم بیمارستان ک بعد از معاینه گفت سه سانتی بستری نمیشی برو ساعت سه و نیم بعد از ظهر بیا هواهم گررم منم خسته شده بودم واسه دوستم ماشین گرفتیم دربست خودم از بیمارستان تا خونه پیاده اومدم با همسر ک یک سانت و خورده ای طول کشید تا خونه اومدم خونه حموم آب داغ کردم دوباره گل گاو زبان خوردم و ناهار ساعت های پنج بود دوستم اومد با همسر رفتیم وسایل هامونم بردیم ک بدون معاینه گفت برو اتاق زایمان پرونده درست کردم و رفتم اتاق زایمان آزمایش ها هم ک صبح گرفته بودن داخل اتاق زایمان بهم انژیوکت وصل کردن و بعد اومد معاینه کرد
مامان مرسانا👶 مامان مرسانا👶 ۳ ماهگی