ظهرتون بخیر🌸🌱
ما اولین مهمونی گل پسر رو دیشب تجربه کردیم
قبل تولدش ما مهمونی هامون ساعت ۱۱ شروع میشد،اما دیشب ۸ رفتیم و ۱۱ برگشتیم🥴قطعا بخوام مهمونی هم بدم همین تایم رو انتخاب میکنم.

چون ساعتای ۱۱ دیگه موقع خوابش میشه و خونه‌ ی ماهمیشه ارومه عادت کرده در کم سر و‌صدا ترین حالت بخوابه . ما اصلا اهل تلویزیون هم‌نیستیم اصلا تلویزیونمون شبکه نمیگیره.فقط برنامه های فیلیمو و فیلم نت و‌… داریم که این روزا وقت فیلم‌هم‌نداریم.

میتونم بگم دیشب تقریبا پسر خوبی بود و اذیت نکرد به نسبت جدید بودن محیط.

یه بار پوشکش رو عوض کردیم و‌چون خودم همیشه بدم‌میومد ادم بچه دار توی خونه‌م بچه شو‌ بشوره یا پوشک عوض کرده رو جا بذاره یا روی تختم بچه شو‌عوض کنه(همه اش پیش اومده)🤕، اونجا با دستمال مرطوب پاکش کردیم و همیشه توی کیفش پلاستیک دارم برای پوشک کثیفش با خودم اوردم خونه ،اینجا انداختم دور.

شیر هم ندوشیدم براش ببرم، قبلا نوشته بودم باباش میترسه که شیشه بگیره و‌دیگه سینه نگیره☹️

در کل تجربه ی جدیدی بود ولی تقریبا همه چیز خوب پیش رفت.

شما بگید از اولین مهمونی اولین مسافرت هاتون؟

تصویر
۲۲ پاسخ

پسر من کلا مهمونی رو خیلی دوس داره تنهایی پدرمو در میاره ولی تو جمع خیلی اقاس🤣🤣
من هم شیر خودمو میدم هم شیر خشک هردوتاشو میخوره

اگه شیر خودتو بدوشی با شیشه بدی فکر نکنم مشکلی پیش بیاد عزیزم
من از شیشه شیر هی اور شی استفاده میکنم چون سریش شبیه سینه ی مادره مهرسا خیلی راحت میگیره و اصلا پیش نیومده که بخواد بعد شیشه سینه مو پس بزنه
برای راحتی خودت میگم یه موقع هایی پیش میاد خودت نیستی و میخوای بچه رو بزاری پیش مامان یا همسرت اینطوری خیالت راحته

منم میرم مهمونی پوشکشو میذارم توی کیسه ی پلاستیک جدا .ولی خب خود صاحب مهمونی میگه بنداز سطل زباله.دیگه با خودم نمیارم.
ولی عزیزم اگر عادتش بدی حتما تو محیط کاملا آروم و بی سروصدا بخوابه بعدا هم خودش اذیت میشه هم خودتون.

وای عزیزم چه دلی داری گذاشتیش رو سگ 🤭🤭

کلا تا امروز بیرون نبردینش؟
من دخترم ۲۰ روزگی بردمش بیرون🙁البته به اصرار همسرم

❎❎❎سلام مامانای قشنگ امیدوارم حالتون خوب باشه با این راهکاری که میدم بهتون کلی حالتون عالی بشه انشالله🥰✨♥️عزیزای دل اگه میخوان مثل من توخونه درآمدی داشته باشین بدون هیچ هزینه و دردسرو گرفتن ذره ایی از وقتتون میتونین روزی حداقل💵۵۰۰هزارتومن درآمد داشته باشین این بستگی به تلاشتون داره شاید بیشترم باشه😎به اینم فکر نکنید که نکنه کلاهبرداری یا الکی باشه اااااصلاً خیلی از دوستاوآشناهامون چند وقتیه درآمد دارن ازاین طریق و بهم معرفی کردن و منم دیدم نه چیز خوبیه چون میدونم خانومای زیادی هستن که میخوان خودشون درآمد داشته باشن گفتم با شماهام در میون بزارم

سلام عزیزم
انشالله خودت و پسر گلت خوب باشید💗
شما برای کولیک و ریفلاکس چه قطره ای استفاده کردید؟

اولین مهمونی ،دخترم ۱۵ روزه بود که پدرش سور داد ، تا اواسطش همه چی عالی بود ، دوش گرفتم نی نی خواب بود، آرایش کردم نی نی خواب بود ، مهمونا اومدن نی نی خواب بود، دقیقا موقع شام نی نی بیدار شد و شیر می خواست و بی قراری می کرد ، من یه نگاه به کبابا ، یه نگاه به خودم تو آینه و یه نگاه به نی نی، دیگه با نی نی رفتم توی اتاق و به افق خیره شدم. همینجور کارهای زنجیروار پشت سرهم پیش اومد که در نهایت یه غذای یخ کرده خوردم که دوبار گرم شده بود و من فرصت نمی کردم غذا بخورم. اولین مسیر طولانی با دخترم ۲۰ روزگیش بود که از خونه پدرم اومدیم خونه خودمون(مسیر ۵ ساعته)، بیشتر مسیر خواب بود، یبار وسط راه پوشک عوض کردم و دو بار شیر خشک دادم.مهمونی دوم یک ماه و نیمه بود و خیلی بهتر از اولی بود و چون خونه مادربزرگ من بود وقتی پی پی کرد به اصرار خاله م شستمش و پوشکو توی یه پلاستیک جدا گذاشتم و همسرم انداخت دور،همون روز رفتیم سفر ۲۰ روزه که یه مواقعی خوب بود و یه مواقعی هم نه، فکر میکنم وقتی من آروم و راحت بودم اون هم راحت بود ولی وقتی راحت نبودم نی نی هم راحت نبود. ولی سفر با نی نی سخته، واسه من که اینطور بود. خونه ی ما هم بسیار آرومه، کلا تلویزیون نداریم😅 دخترم عادت کرده محیط آروم باشه ، برای ترک عادتش ،غروبا می بریم بیرون تا با نورها و صداها آشنا بشه. و در نهایت اینکه کارگاه آموزشی شرکت کردم ببینم میشه نی نی وقتی خودش خوابش بیاد بخوابه و نیاز به کمک من نباشه.وای چقدر طولانی شد🤭

سلام هما جون
شما اولین بار گل پسرت چند وقتش بود بیرون بردیش؟

من چون اسباب کشی داشتم پسرمو خونه مادر شوهرم میزاشتم سینمو میدوشیدن میریختم تو شیشه شیر هم سینمو میگیره هم شیشه شیر به سعی کن تو سر صدا بخوابونی بعد اذیت میشید هم خودت هم پسرت من وقتی می‌خوام بخوابونمش بعضی اوقات آهنگ میزارم یا سرو صدا میکنم الان تو سرو صدای زیادم راحت می‌خوابه پسرم

سگ‌ نجسه که

عزیزم🥺
به عنوان یه مادری که دوس دارم فقط شیر خودمو بدم تا ۶ ماهگی و خیلی برام مهمه که سینمو بگیره من مهمونی میرم یا جایی میرم ارتا رو میذارم پیش مامانم شیرمو میدوشم با شیشه شیر اونت میدم بهش که شبیه ساز سینه مادره خیلی اینطوری راحت میشم و هردورم میخوره فعلا مشکلی پیش نیومده اینطوری بعدش اذیت میشی من حتی بعضی شبا ک خیلی خستم شیرمو میدوشم میدم باباش که بیدار نشم اون شب 😬

هما جون من ماستلا از کجا بخرم اصل باشه

اتفاقا بده بچه رو به محیط آروم عادت بدی دیگه تو جای شلوغ نمیخوابه

من عروسی رفتم با نینی تو ارایشگاه کمکی داشتم اما کلافه شد چون شلوغ بود و نمیتونست استراحت کنه و دلدرد داشت منم خونم خلوته یکم کلافه بود برای خواب تو عروسی بیچاره بچه اصلا اذیت نکرد چون عاشق موسیقیه ولی من چون نگران بودم اذیت شه هیچی نفهمیدم از عروسی اما بعد عروسی مریض شد بچم

دختر من با غروب آفتاب باید بخوابه😃 بنابراین مهمونی پررررر

عزیزم چه هاپوی نازی...خیلی خوبه بچه ها از اول با حیوونا دوست بشن
من خودم قبل دخترم سگ داشتم الانم دارمش...چند سالی اقدام مبکردم بچه دار نمیشدم‌.همش فکر میکنم از برکت وجود سگم بچه دار شدم

من همش میبرمش سعی کردم عادت کنه ب جمع بودن فقطم شیر خودمو میخوره پسرم تو مهمونی خیلی چشماش میجنبه و کنجکاوه فقط شیر دادن و رفتن تو اتاق میزبان برام سخت بود منم پوشک رو نایلون تو کیفم میذارم

منم دیشب اولین بار بردم مهمونی و از شانسم دو بار پی پی کرد 😅مجبور شدم پاک کنم و پوشکش رو تو نایلون فریزر گذاستم ،ولی واقعا سخته همش باید مراقب بود چون هیچ جا مثل خونه خود ادم نمیشه برا بچه داری

منم موقع مهمونی براش شیر میدوشم اینجوری خیلی راحت ترم
من از اول هم شیشه دادم هم سینه
داخل شیشه هم شیر مادر هم شیر خشک تا الان مشکلی نبوده با هردو اوکیه

چه خوب که خوش گذشته 😁
از یه مامان دومی که به دو تا بچه ها هم شیر خودمو دادم و میدم
مطمئن باش با یکی دوبار شیر دوشیدن و شیشه دادن بچه سینه مادرو پس نمیزنه اینجور فقط یکم کارت راحت تره تو مهمونی یا بیرون از خونه 😁

عزیزم سخت نگیر مینداختی تو مشما مینداختی دستشویی دیگه هر کسی مهمونی دعوت میکنه همیشه آخرسر دستشویی هم‌نگاه میکنه

سوال های مرتبط

مامان Augustin ♌️ مامان Augustin ♌️ ۳ ماهگی
ظهرهمگی بخیر🌸🌱

تجربه واکسن دوماهگی:
دیروز ما واکسن رو زدیم بلافاصله استامینوفن دادیم .چون من از دکتر پرسیدم گفتن قبلش ندید بهش استامینوفن رو.
با توجه به وزن ما حدود ۱۰-۱۱ قطره هر چهارساعت بهش دادیم.

۲-۳ ساعت اول خوب بود و خوابید یهو‌از ساعت ۳/۵-۴ شروع کرد به گریه ای نمیشد کنترلش کرد، شیر هم نمیخورد!
متوجه میشدم که دلش میخواد بخوره اما نمیتونست ، پای چپش هم خیلی درد میکرد طوری که دست میخورد گریه هاش بیشتر میشد طوری که توی این سن اشک‌بچه رو‌ ما دیدیم و حتی اجازه نمیداد کمپرس یخ بذاریم .

من براش شیر دوشیدم با قطره چکون دادم (باباش خیلی میترسه ازین که شیشه شیر بهش بدیم و‌دیگه سینه رو قبول نکنه) 🥴 برای همین همچنان شیشه شیرش استفاده نمیشه…
بچه یکم که‌سیر شد گریه هاش کنترل شد و‌خوابید ولی ناله میکرد .

حدود ۶/۳۰-۷ بود تب‌ش ۳۹ درجه شد ما ترسیدیم بردیم دکتر دید ولی گفت مشکلی نیست.

شب تا صبح هر ساعت چک‌ش کردیم تب داشت اما نرمال بود.

امروز بهتره پاشو میتونه تکون بده گریه های اونجوری نداره اما هنوز دست بهش میخوره دردش میگیره.

درباره‌ی شستنش هم گفتن اب نخوره به پاش ما دیروز رو‌با دستمال مرطوب پاکش میکردیم بعد با پنبه مرطوب دوباره پاک میکردیم‌که مواد دستمال مرطوب نمونه .

چیز دیگه ای یادم نیست اگه سوالی هست درخدمتم.





♥️