سوال های مرتبط

مامان کوچولویِ‌مَن❤️ مامان کوچولویِ‌مَن❤️ ۳ ماهگی
رفتم خونه و تا ۳۵ هفته و ۶ روز کشوندم خودمو
تو این مدت دردای ریز داشتم ولی هیچکس جدیم نمیگرفت 😂🤦‍♀
کلی درد کشیدم من ، حتی ساعت دردامو میزارم براتون ببینین خودتون
دردای منظم و پشت هم که متاسفانه دهانه رحممو باز نمیکرد چون سر دخترم به‌جای اینکه به دهانه رحم فشار بیاره به سمت جلو فشار می‌آورد ، یعنی سرش کامل داخل لگن نبود
خلاصه من تا ۳۵ هفته و ۶ روز درد کشیدم ، شبش با مامانم‌اینا و خواهرم‌اینا رفتیم رستوران و دردای من شدیدتر شد
انقدر شدید شد که نتونستم تحمل کنم و باز رفتم بیمارستان ، معاینه شدم و گفتن ۱ سانت و نیم باز شدم
رفتم خونه و توپ گرفتم و ورزش کردم ، بعد از یک‌هفته یعنی ۳۶ هفته و ۵ روز رفتم دوباره گفتن یک‌سانت و نیمم
باز رفتم خونه ورزش کردم و تو فاصله ۳۶ هفته و ۵ روز تا ۳۷ هفته و ۴ روز مدام میرفتم بیمارستان و میگفتن شما ۱ سانت و نیمی و دهانه رحمت خلفیه !
چندبار معاینه تحریکی شدم و دهانه رحممو آوردن پایین و کمک کردن باز بشه که خب خدایی فایده داشت ..
حتی یک‌بار دقیقا ۴ روز قبل از زایمانم رفتم بیمارستان گفتن شما دهانه رحمت برگشته و به زور خیلی باشی ۱ سانت 😶‍🌫
یعنی گفتن دوباره بسته شدی 😐
مامان آرمان مامان آرمان ۹ ماهگی
شرح زایمانم
قسمت اول
🍃فرزند اول: پسر
🍃وزن: ۲۸۰۰
🍃زایمان: طبیعی
🍃سن بارداری: ۳۹ هفته و ۴ روز
🍃کارایی که انجام دادم:
یک دوره چیپای بارداری از ۲۰ هفته و بعد از تموم شدن دوره به صورت نامنظم هرروز بیس دقیقه ورزشای چیپا رو میرفتم
یک دوره زایمان راحت که فقط دو جلسه پله نوردی و ورزشای القایی رو تونستم برم
از ۳۰ هفته دیگه منظم هرروز روزی نیم ساعت ورزش میکردم که ۵ دقیقه گربه، ۳ دقیقه سجده باز، ۱۰۰ تا اسکات حتما جزوش بود
از ۳۴ هفته بیس دقیقه تا نیم ساعت پیاده روی و بیست دقیقه پله نوردی ۵ روز در هفته
از ۳۴ هفته هرشب ۵ دقیقه ماساژ پرینه
از ۳۶ هفته کپسول گل مغربی روزی یکی و از ۳۸ هفته روزی دوتا
نزدیکی بدون جلوگیری از اول بارداری داشتم ولی از ۳۷ هفته یه درمیون بود
دمنوش گل گاوزبون از ۳۸ هفته یه درمیون
دمنوش بابونه هم از ۳۸ هفته یه درمیون
از ۳۷ هفته خاکشیر و آب گرم هرروز ناشتا
تاریخ زایمانم طبق ان تی ۳ اسفند بود و من ۳۰ بهمن زایمان کردم

۳۹ هفته رفتم پیش دکترم معاینه لگنی انجام داد و گفت لگنت عالیه و ۲ سانت رحمت بازه
تاریخ زایمانم طبق ان تی ۳ اسفند بود و من هیچ دردی نداشتم
مامان نخود🩵 مامان نخود🩵 ۱ ماهگی
سلام دوستان
از زایمانم اومدم بگم ((پارت یک))
۱۹ مهر ۱۴۰۳ ساعت ۵:۳۰ صبح رفتم بیمارستان که بستری بشم چون ۴۰هفته و ۲ روز بودم ولی دهانه رحمم هنوز باز نشده بود دکتر گفته بود که دیگه برم بستری بشم اینم بگم دو روز قبل باز اومدم بیمارستان چون درد کشاله ران داشتم دل درد و کمر درد اینا روز دوم که رفتم ترشح خونی داشتم ولی گفتن بخاطر معاینه بوده و بستری نکردن دیگ قرار بر این شد که حتما ۱۹ مهر بستری شم دیگ لباسامو عوض کردم و رفتم اتاق LDR اونجا معاینه کردن دهانه رحمم گفتن نیم سانت واسم سرم اینا زدن یه آمپول زدن داخلش که فک میکنم کمک میکرد دردا شروع شه دیگه ماما یه سری ورزش‌ها بهم داد معاینه تحریکی کردن دائم وضعیت بچه چک میکردن nstمیگرفتن دیگ دردام بیشتر شده بود تا دو سانت مثل درد پریودی بود قابل تحمل بود برام دیگ دردا بیشتر بیشتر شد ساعت یازده ظهر اینجوریا به سه سانت رسیده بودم کیسه ابم پاره کردن دیگه رفتم جکوزی خیلی خیلی کمک بود دردامو آروم میکرد دو تا یکساعت ونیم از جکوزی استفاده کردم گفته بودم برام اپیدورال استفاده کنن
مامان تینا مامان تینا ۲ ماهگی
داستان بارداری و زایمان طبیعی پارت

اول از همه یه توضیحی از بارداریم بدم بهتون که من هرچی دکتر گفته معمولا خلاف اونو عمل کردم مثلا جفتم پایین بود و دکتر گفت مسافرت نرو استراحت کن بیاد بالا من پاشدم دوروز بعدش رفتم مسافرت و تو استخر هم کلی شنا کردم و دقیقا سر ویزیت بعدیم جفتم اومده بود بالا😑
خلاصه جونم براتون بگه که از ۲۰ هفته ورزشامو طبق گفته دکترم شروع کردم و از روز اول بارداریم تا یک هفته مونده به زایمانم از ساعت ۱۰ صبح تا نصفه شب سرکار بودم
توی ۳۲ هفته طول سرویکسم کم شد و دکتر بهم گفت تا ۳۶ هفته استراحت مطلق باش و من فقط دو روز موفق شدم که تو خونه بند بشم که اون دو روزم هرچی کار نکرده داشتم انجام دادم😂
بعد دوروزم پاشدم رفتم سرکار طبق معمول

طبق گفته دکترم که احتمال داره زایمان زودرس داشته باشی من امادگی بدنیا اومد تینارو هر لحظه داشتم

خلاصه که ۳۶ هفته رفتم پیش دکترم و دکترم گفت دیگه میتونی ورزشاتو مجدد شروع کنی که منم علاوه بر ورزشای روزانم دوبارم استخر بارداری رفتم
ولی مشکلی که پیش اومده بود این بود که تینا دیگه داشت کم وزن میگرفت
دکترم هر هفته میفرستاد یا هر دو هفته میفرستاد سونوی وزن و شریان های رحمی که از وضعیت تینا مطلع باشه
۱
مامان آرین مامان آرین ۴ ماهگی
*تجربه زایمان🤱 ۱*

۳۸ هفته بودم که رفتم پیش دکترم و بهم نامه زایمان طبیعی داد برای بیمارستان تاریخ هم ۴۰ هفته میشد ۱ مرداد
منم به هوای اینکه میخوام زایمان طبیعی کنم رفتم جیم بال گرفتم و ورزش میکردم و از پله ها بالا پایین میرفتم که دهانه رحمم رو نرم و باز کنم
هر روز انتظار میکشیدم که دردم بگیره ولی هیچ اتفاقی نمیفتاد
۳۱ تیر زنگ زدم به منشی دکترم که فردا ۴۰ هفته ام میشه چیکار کنم گفت اگه دردت نگرف فردا برو بیمارستان که معاینه بشی و nst بگیرن ازت
منم فردا صبح که بیدار شدم شروع کردم به ورزش کردن تا دردم شروع بشه تا شب صبر کردم ولی بازم دردی نداشتم
ساعت ۹ شب با مامانم و همسرم رفتیم بیمارستان( بنت الهدی مشهد ) ولی از شانس من همون شب شلوغ بود و نذاشتن کسی از همراها بیاد بالا و بقیه توی لابی منتظر بودن
من رفتم داخل و مشخصات گفتم و دراز کشیدم تا nst بگیرن ازم
حدود یه ساعتی طول کشید بعدش مامائه اومد دهانه رحمم رو چک کنه که گفت دو سانت بازی😳 ولی من هیچ دردی نداشتم هیچی هیچی
مامائه گف احتمالا تحمل دردت زیاده که نفهمیدی
بعدش گف پاشو که ببریمت تو زایشگاه پا شدم حس کردم یه مایع گرمی ازم میاد بیرون دیدم خون خالصه قرمز قرمز
خلاصه لباس زایشگاه رو پوشیدم و به شوهرم هم گفتم وسایل و کیف لوازمی که آماده کرده بودم رو از خونه بیاره چون انتظار نداشتم بمونم زایشگاه با خودم نیاورده بودم🤦‍♀
رفتم تو زایشگاه و انژیوکت وصل کردن و آزمایش خون گرفتن و اینا مامائه اومد گفت دکتر شیفت شب میگه دوباره ازت nst بگیریم
بقیه 👈 تجربه زایمان 🤱۲
مامان بهراد مامان بهراد ۲ ماهگی
تجربه زایمان(پارت۲)
منم ورزشهام رو از ۳۸ هفته بیشتر کردم روزی ۲ساعت پیاده روی و حرکات نرمشی وکششی لگن واسکات هر روز دوش آب گرم وروزی۳۰ تا اسکات زیر دوش میزدم وهر شب عرق کاسنی وخاکشیر یه لیوان میخوردم و یه(( تجربه که دکترم گفت که نه شیاف گل مغربی نه روغن کرچک استفاده نکنین باعث دلدرد و کمر درد کاذب و اسهال ودفع مدفوع غیر ارادی توی زایمان میشه اجازه نداد استفاده کنم))و معاینه تحریکی از۳۹ هفته به بعدچندین بار معاینه شدم و اصلا دردی نداشتم و دکترم میگفت باید تا۴۱ هفته صبر کنیم البته هر روز ان اس تی میشدم وهر هفته سونو وضعیت بچه رو چک میکردیم و من با همه این کارا تا ۴۱ هفته دریغ از یک سانت باز شدن دهانه رحمم..ویه ذره دردم نداشتم.طی این مدت که هر روز بین بیمارستان چمران و کوثر مونده بودم بیمارستان کوثر ازلحاظ تمیزی و تازه ساخت بودن خیلی عالی بود ساختمونش وخیلی دوست داشتم😄😄ولی شناختی روی پرسنل ودکترا نداشتم..که این چند روز که میرفتم برای ان اس تی حسابی تحقیق کردم و همه راضی بودن ولی بیمارستان چمران هم رفتار پرسنل وپرستارا ودکتراش بد بودن خیلی بد منم تصمیمم بیمارستان کوثر شد دیگه بقیه اش پارت بعدی