۱۷ پاسخ

منم مثل شمام عزیزم ولی تسلیم نمیشم میخوام خودم درمان کنم و به خودم افتخار کنم الانم با مشاورم نوبت دارم

الهی بمیرم خیلی سخته قربونت برم ولی تو همین الانشم داری از پسش برمیای
یادته ی روزایی جوش کنکور و درس و دانشگاه داشتی؟میگفتی قبول نشم فلان میشه بلان میشه؟ چیشد؟ گذشت
بعد از اون حاملگی...
استرس زایمان
همش تموم شد
تو با سختی اسونیش از پسش براومدی و ازشون گذشتی
پس غصه نخور
زندگیه دیگه فداتشم
میگذره
🫂🩵

جاریم اینجوری شده بود بعداز زایمان ولی همگی بهش کمک کردیم توبچه داری چون اطرافیان تاثیر دارن

میدونستی منم مثل توام و خیلی شدید تره حال بدم ...

سلام عزیزم نگران نباش این واسه یه خانم بعداز زایمان طبیعی هستش سعی کن بری خونه مادرت کسایی که باهاشون راحتی دردودل کن خودتون خالی کن هرچی تودلته
دعا کن خدا صبر وعشقتو زیاد کنه سوره یاسین رو ازته قلبت بخون چون ارامش بخشه قلب آدمه

عزیزم ان شاالله این روزها رو هم پشت سر میزاریم و برمیگردیم به روال قبل

عزیزم یکم صبور باشه بچه چهار ماهش بشه وضعیت خیلی بهتر میشه شیر خودتو نده شیر رژیمی بده منم بچه خیلی اذیت میکرد از وقتی که شیر خودمو قطع کردم شیر رژیمی میدم بچه خیلی اروم شده

خوشگلم برو پیش یه مشاور حاذق.
ماهم درسته مادر شدیم باید قوی باشیم ولی خب آدمیم گاهی کم میاریم به خودت حق بده ولی کوتاه نیا حالتو خوب کن

حسات کاملا طبیعیه
یه مادر در ان واحد هم پشیمون از مادر شدن
هم از عذاب وجدان داره که این حس رو داره هم نگاه بچت میکنی میگی کاش این حس رو نداشنم بابا ما حق داریم از بس بچهای ناارومی داریم
باور کن بچع همسن بچه من دیدم اروم یه گوشه خوابیده بازی میکنه بچه من چنان شیهه میکشه بیا و ببین

عزیزم افسردگی گرفتی که به راااااحتی با دارو حل میشه کاملا درکت میکنم منم قبلا افسردگی داشتم و خیلی خطرناکه باید حتما جدیش بگیری هم برای خودت هم برای بچت لطفا هرچه زودتر اقدام کن براش

عزیزم طبیعی انشالله از ماه چهار به بعد بهتر میشی گلم

صبور باش عزیزم همه همینیم ب هیجی نمیرسیم حتی دستشویی رفتن

الهی عزیزم،این طبیعیه،خود من سر هر دوتا زایمانم افسرگی گرفتم خیییلی حالم بد بود،سعی کن بری پیش ماد یا خواهر یا هر کی که باهاش راحتی و میتونی درد دل کنی

هر لحظه ایی ک میگی نمیتونم انجامش بدم همون لحظه داری انجامش میدی پس قوی باش میگذره
هر از گاهی از بچه دور باش روحت جلا پیدا میکنه و دلتنگ بچه میشی و بهتر و قوی تر از قبل برمیگردی سراغ بچت حتی شده ۲ ساعت ازش دور باشی گاهی

طبیعیه منم همینطورم اصلا تسلیم نشو چارش اینه بچه رو هر از گاهی بسپری ب کسی و مال خودت باشی با شوهرت وقت بگذرونی همه چی ب مرور درس میشه
یه مادر ۲ سال طوا میکشه بشه اونی ک قبلا بوده

اره میفهمم منم اونطوریم دقیق فقط سعی مث من زیاد تنها نمونی من ک کلا روانی شدم شوهرم ازخودم بدتر شده
همش میگه بچه میخاستیم چیکار

ولی زمان انقد زود میگذره ک بعدها حسرت میخوری چرا بهترین دوران بچت هم همون نوزادیشه عشق نکردی،ب این فکرکن ک تو همه امید و پناه ی فرشته‌ی کوچولویی😭😭😭

سوال های مرتبط