۱۶ پاسخ

دختر منم همینه‌. اگ دست خودش باشه هیچییی نمیخوره منم دیگ واقعا کلافه شدم

من سعی میکنم قبل غذا چیزی بهش ندم تا غذا شو همه شو بخوره بعد غذا هرچی خواست بهش میدم
اگه لج کنه با زبون خوش نرمش میکنم 😂

تنقلات هم یادم بیفته بعد صبحونه یا عصر میدم میخوره

میان وعده نده خوراکیای شیرینم نده گرسنه میشن میان میخورن من ازاول به دخترم میان وعده ندادم گشنه که شد خودش مبگه غذاشو کامل میدم یکم بعد میوه یا شیر یا بستنی تا شب

منم پسرم غذاش کمه هی خودمو مقصر میدونم

پسر میاد سرسفره ولی انقد تکون میخوره و میره و میاد اصلا نمیفهمه چی میخوره

بعضی بچها تنبلن دوست غذا تو دهنشون بزاری دیدم که میگم همش دنبال غذا هستن حالا یسنا من باید هی صداش کنم اما اینم بگم یسنا با باباش غذا میخوره خوبه اما تحرکش زیاده چاق نمیشه😑

من حس میکنم چون خودم کم غذام بچه م این مدلی شده،شاید نمیبینه که من پرخوری کنم ،میلش نمیکشه،نمیدونم والا.....منم موندم چرا دخترم بدغذاس

وای من فقط دنبال پسرمم که از دستش بگیرم هر جا سفره پهن باشه خودش و می‌رسونه واسه خوردن حتی اگه غذا خوردن باشه کلا همیشه گشنه س انقد می‌بره من و دم یخجال و کابینت ذله شدم ولی بعد میگم خدا رو شکر که میخوره و مجبور نیستم به زور بدم بهش هر جهت میریم مهمونی مستقیم می‌ره سمت یخجال صابخونه کاری هم نداره که صابخونه چی میگه البته فقط خونه ی مامانم و مادرشوهر و اینجوریه ها جاهای دیگه نه

پسرمنم اینطوریه اصلاخودش غذانمیخوره ...دقیقا منم حس و حال شمارودارم...

والله من دنبالش نمیرم .امالاغره بازم

ای خواهر نگو که دلم خونه منم آرزوم شده بچه هام بشینه غذاشونو بخورن بازم چیزی بخوان برای خوردن پسرای منم لاغرن خیلی

عزیزم من از اول دنبالش نرفتم گذاشتم خودش گشنش شد اومد ۲ساعت قبل غذا هم بهش هیچی نمی‌دادم بعدا هم غذا میخواست بهش نمی‌دادم میگفتم غذا تموم شده اتفاق افتاده ۲شب گشنه بخوابه اما یاد گرفت همه چی سر سفره البته فقط چند بار این اتفاق افتاده خداروشکر عالی بودهمه چی هم میخوره الانم میدونه غذا نخوره میگم بعدا غذا نیست فوری میاد چون میدونه بعدا نمیدم بهش موفق باشی عزیزم.

سلام ، جلو تلویزیون غذا میدم ، میگه خودم میخورم ولی وقتی خودش بخوره دو قاشق بیشتر نمیخوره

فسقلی من ک هیچی نشده سر خوردن حرصم میده.دو روزه میزارم جلوش هر چی خودش خورد والا بهترم میخوره منم حرص نمیخوزم

زهره من طبق چیزی که فهمیدم، یک بخشش خودشون هستن.
بعضی بچها ذاتن خوش غذاتر هستن و بهتر قبول میکنن.
یه بخش دیگه رفتار ما هست.
یه سری خاص هم اختلالات حسی دارن که خوب جداست کلا بحثش.

ژنتیکیه انگار خانواده شوهرم همع نوه ها بد غذان پسررمن از دو سال به بعد بد غذاو کم غذا شد

سوال های مرتبط

مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام مامانا من امروز پیش مشاور بچه ها تو مهدشون بودم می گفت فقط به آپوزش اینجا اکتفا نکن خودتم تو خونه با بچه ها کار کن گفت به خصوص کتاب های حواستو جمع کن از همش بهتره باهاشون کار کن گفت باید از الان به فکر سنجش به ورود به مدرسشون باشی گفت من شاگردی داشتم که رد شده تو سنجش هیچی بلد نبوده خواستم اینا به بعضی از مامانای اینجا بگم که بچه هاشون نه مهد میرن نه پیش ۱ و نه حتی کلاسی یا تو خونه هم اصلا باهاشون کار نمی کنند اینا خیلی خیلی مهمه می گفت یکی از تستهاشون نسبت های فامیلیه مثلا خواهر بابات کی تو میشه ؟؟اعداد رو بتونه از ۱ تا ۱۰ هم بنویسه هم بگه هم برعکس هم بتونه بگه حیوونارو اهلی و وحشی و غذاشون و پرنده ها هپه رو کامل باید بلد باشن اشکال هندسی و خیلی چیزای دیگه البته من که خیلی راضی ام نوشتم پیش ۱ الان بچه هام رنگارو کامل بلدن البته بیشترشو خودم یادشون دادم از ۱ تا ۵ می تونند بشمارنو حیوونا و غذاهاشون رو هم کامل بلدن اشکال هندسی و دوسه تا شعر فقط نسبت ها باهاشون کار نکردم که باید یادشون بدم مفهوم های سنگین و سبک و لاغر و چاق و دست چپ و راست اینا رو هم باید بلد باشن بچه های منم کامل بلدن ببین مشاورشون به من گفت فقط به آموزش اینجا اکتفا نکن با اینکه من تو خونه هم روزی یکی دوساعت باهاشون کار می کنم ولی خواستم به شماها هم بگم از الان با بچه هاتون کار کنید تو سنجش دچار مشکل نشید
مامان نیایش و تودلی😍 مامان نیایش و تودلی😍 ۴ سالگی
سلام مامانا..منودیروز دخترم رو بردم کلینیک دندونپزشکی...با بیهوشی دندوناشو درست کردن و پوسیده ها رو کشیدن..
یکی از مادرای عزیز خواسته بودن بعدش تجربه مو بگم..
چیزی که من تجربه کردم این بود که در یک آن با یه آمپول بچه درجا بیهوش میشه..بعدش میره اتاق عمل..خیلی برام سخت گذشت..۲ ساعت بعد زنگ زدن بهم که کارش تموم شده رفته ریکاوری..پیجتون که کردن بیاین پیشش...بلاخره اون لحظه رسید..همین که رفتم طبقه ریکاوری..آوردنش...بدترین لحظه دنیا بود برام...بچم دهنش پرخون بود چون ۴ تا کشیده بودن..به خاطر بیهوشی نمیتونست چشماشو باز کنه..ناله می‌کرد.. لباش ورم کرده بود...وقتی نزدیکش شدم..از بوی تنم منو شناخت😭😭😭😭 حتی نمیتونست حرف بزنه با ناله مبهم میگفت مامان..میخواست بغلش کنم...خلاصه نشستیم کمی آبمیوه بهش دادیم..گفتن باید ببینیم بلعش مشکل نداشته باشه..بعدش مرخص شدیم..تا خونه یه ساعتی تو مسیر بودیم که تو بغلم خوابش برد..وقتی رسیدیم خونه حالش بهتر شد..یه لیوان آب میوه بهش دادم..چشماشو با ز کرد..رفته رفته بهتر شد..داروهایی که دکتر گفته بود تهیه کردم بهش دادم..مسکن وچک خشک کن...بعدش بستنی بهش دادم واسه خونریزیش..الان خدا روشکر خیلی بهتره...البته بودن بچه هایی که کار دندونشون کم بود و حالشون خیلی بهتر از بچه من بود..دختر من ۹ تا دندون درست کرده بود و ۴ تا کشیده بود...
خلاصه بخیر شد..ممنونم از همه مامانای گلی که برامون دعا کردن..ان شاءالله خیر بچه هاتون رو ببینید...