۵ پاسخ

از صبح که بیدار میشه تا شب بخوابه داریم بازی می‌کنیم تنها بازی نمیکنه فقط میگه باهم بازی کنیم دیگه عادت کردم منتظرم هوا بهتر شه پارک ببرمش تلوزیون هم صبح تاشب روشنه ولی بازی می‌کنیم

وقتی تک فرزند بودم همین مشکلات و داشتم دم به دقیقه میخواست باهاش بازی کنم از وقتی بچه دوم بدنیا اومد یا خودش بازی میکنه یا با داداشش...البته دعوا هم دارن ولی دیگه ده روزم تو خونه باشم حوصله شون سر نمیره سرگرمن

من براش مثلا آرد میزارم نقاشی بکشه با آب خمیر کنه یا رو دفتر میگم بیا مشق بنویسیم خط و دایره اینا تلویزیون میبینه یبار با گوشیم بازی می‌کنه مثلا کمک می‌کنه با من طرف میشوره چهارپایه می‌زاره زیر پاش

پسر من با آبجیش بازی میکنه بیشتر وقتا عزیزم برای دخترت داداش بیار😅🤪

منم کلا باید بازی کنم با پسرم ..تنها بازی نمیکنه چاره ای نیست تو خونه های اپارتمانی و نبود فضای باز و دوست همینه دیگه...خدا حوصلمونو فقط زیاد کنه

سوال های مرتبط

مامان آیلین مامان آیلین ۴ سالگی
مادرای عزیز من هر وقت سوال میپرسم خیلی کم پاسخ میدین ولی اگه امکانش هست به این سوالم(اگه تجربه ای دارین)جواب بدین، دخترم جدیدا خیلی به من وابسته شده در حدی که اصلا ازم جدا نمیشه اوایل خیلی بهتر بود با باباش میرفت خونه مادر شوهرم و چند ساعتی میموند یا اینکه خیلی وابسته مادرم بود خونه اونا تنهایی میموند و من و مادرم و خواهرم تو یه ساختمونیم صب که از خواب بیدار میشد میرفت خونه خواهرم و با بچه هاش بازی می‌کرد حتی برا شام و ناهار هم صداش میکردیم دوست نداشت بیاد بعضی وقتا شبا با گریه می‌آوردمش خونه الان اصلا بدون من بالا نمیره خونشون نمیمونه حتی دیروز با همسرم بیرون برا خرید میوه هم نرفت گفت اگه مامان بیاد منم میام،یه هفته بردمش مهد ولی اصلا ازم جدا نشد با اینکه خیلی دوست داشت با بچه بازی کنه ولی از کنار من جم نمی‌خورد فقط با حسرت بچه هارد نگا میکرد خیلی خجالتی و اعتماد به نفسش پایینه اگه کسی کنارش با صدای بلند حرف بزنه اگه با اینم نباشه زود گریه میکنه البته این اخلاقا رو از اول داشت ولی وابسته به من نبود الان خیلی وابسته شده نمیدونم چیکار کنم
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام مامانا بچه های شما هم به هیچ کاری هنری چیزی علاقه ندارن ؟؟من ماهلین به هیچ کاری نه نقاشی نه بازی کردن با بچه ها و نه اسباب بازی نه عروسک نه هیچی هیجی ها فقط به گوشی علاقه داره این مداد رد به زور دستش میگیره با یچه ها ارتباط نمیگیره تا قبل مریضیش که مهد میرفت می گفتن با هیچ بچه ای دوست نمیشه بدو برد نداره گوشه گیر و منزویه
اللن براش مداد رنگی و کتاب پیش دبستانیشوآوردم که تمریناشو انجام بده اصلا سخت نیست همش نقطه چین و رنگ آمیزیه اصلا دل نمیده ربطی هم به نزیض شدنش اینا نداره قبلشم همین بود خاله ی مهدشون می گفت دل نمیده و با بیحالی و بی حوصلگی نداد دست میگیره واسه تمرینات گفتاردرمانیشم همین جور به سختی باهاش کار می کردم رست آخر به گریه هاش ختم میشد🥴فقط گوشه نشینی و نلوزیون و گوشی رو دوست داره همین 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️مشاوره هم بردمش میگه اعتماددبه نفسش کمه براش جلسات رفتاردرمانی گذاشت دلی به نظر خودم ربطی به اعتماد به نفس نداره شما بچه هاتون چه جوری ان ؟؟؟
مامان آیلین مامان آیلین ۴ سالگی
سلام شبتون بخیر،یه بار قبلا سوالمو مطرح کردم ولی دو نفر بیشتر جواب ندادن خواهش میکنم اگه تجربه ای دارین کمکم کنین. دخترم خیلی خجالتیه از اول همون خجالتی بود ولی با خانواده خودم خیلی خوب بود تا سه سالگی وابسته مامانم بود تو یه جمع که وارد می‌شدیم اگه مامانم اونجا بود زودی میرفت بغلش یا اینکه با خواهرم تو یه ساختمونیم همش میرفت خونه اونا و با بچه هاش بازی می‌کرد شب به زور برا خواب میاوردیمش اگه اونا مهمون داشتن اوایل خجالت می‌کشید بعدا یخش آب میشد به بازی ادامه می‌داد جوری با دامادمون جور بود که از سر و کولش بالا میرفت ولی آلات مدتیه اصلا خونشون نمیره کلا همه جا حتی خونه مامانم می‌چسبه به من وقتی بلند میشم زودی از لباسم میگیره و دنبالم میاد دیروز به زور راضیش کردم که خونه خواهرم بمونه با پسرش بازی کنه خودشم دوست داشت بمونه ولی همون که شوهر خواهرم اومده بود شروع کرده بود به گریه یعنی همه جا اینکارو میکنه برا چیزای خیلی بیخود گریه میکنه از توجه اطرافیان بیزاره تو جمعا خجالتی بودنش خیلی خیلی شدید شده اصلا با بچه ها ارتباط نمیگیره حتی با باباش هن جایی نمیره و میگه مامان هم بیاد درحالیکه قبلا میرفت و چند ساعتی ازم دور میموند