۶ پاسخ

منا چرا نمیگین با یه بچه کلاس سوم درس و مشق و مریضی اوردنش یه پسر۴ساله دارم و دخترمم۱سالشه کارا خونه شوهر داری بنایی کشاورزی برادر شوهرمم پیش شوهرم کار میکنه ظهرا میاد خونه به جرأت میاونم قسم بخورم از وقتی بچه اولم دنیا اومد یه شب راحت نخابیدم هرشب به طور عادی۳.۴بار بیدار میشم سر میزنم بهشون

بعضا یعنی۹۹٪ اوقات ک خستم و کلافه عذاب وجدان دیوونم میکنه ک مادر بدی هستم
ولی خو کسی درکم نمیکنههه

دقیقا درکت می‌کنم
دلم می‌خواد چن ساعت مثل گذشته بزنم خیابونا با خودم خوش باشم
شوهرم میره کار و…زندگیش عوض نشده سرحاله
بقیه هم همینطور
اما من زیربار کلی مسئولیت رفتم زندگیم‌ب کل عوض شده فرصت نمیدن با شرایط جدید ب مرور سازگار شم ۱ساعت میذارم پیش مامان برم حال و هوام عوض بشه کلی سرکوفت میزنن ک عجب مادری هستی فلانی بچشو ۱دقیقه هم از بغلش نمیذاره زمین!!
نا شکری نمیکنمممما خیلی خسته میشم ۲۴ساعته کشیک
بچه داری خصوصا این سنش +خانه داری+ شوهر داری و در کنارشم حرص خوردن سر بقیه مث مادر شوهر و پایان نامه ام دقم داد

فقط تو نیستی منم خستم ،کسی هم نیست از ته دلش درکم کنه،میترسم تو مادری کردن براش کم بزارم آخه پسرم نفس منه خدا همه نینی ها رو حفظ کنه برامون ❤️

عزیزم یه تایمی رو خالی کن با کالسکه بچه رو ببر پارک یا همون خیابون هم خودت روحیت خوب میشه هم بچه

دقيقا منم امشب ك گريه كردم باز خسته ام ناشكري نميكنم ولي واي خيلي خوابم مياد خيلي خستم خيلييييي خودمو يادم رفته

سوال های مرتبط

مامان جوجه طلایی مامان جوجه طلایی ۱۲ ماهگی
در راستای تاپیک قبلیم من فقط پیش شما مینالم وگرنه از صب یاسینو بردم کلی تو کالسکه دور دادم تا یکم هوا بخوره. ظهرم همسرم خواب بود یاسین طبق معمول درحال شیطونی لباس کردم تنش بردمش تو کوچه تا بچه ها بازی میکنن نگاهشون کنه یا میبرمش پارک پیش خونمون با وسایل بازی کنه. تو خونه هم تاب داره با کلی وسیله و اسباب بازی ک دیگه جا خودمون نیس از وسایلا یاسین. تازه خسته ک بشه براش فیلما خودشو پلی میکنم ببینه . تو خونه ما قبل خوابش روتینش انجام میشه خونه تاریک میشه و لالاییش رو میزاریم ولی مثلا از ۱۱ شب تا ساعت دونیم دیشب طول کشید . تندی نمیکنم باهاش تمام سعیمو میکنم عصبی نشم و باهاش راه بیام دیشب دیگه اینقد اذیتم کرد سر خوابیدن اومدم تو حیاط برا اروم کردن خودم دستو صورتمو با اب یخ شستم . میدونی بخدا بچه ها باهم فرق دارن یاسین اروم نیس خیلی بدقلقه خیلی .و من با تمام صبوریم کم میارم . مامانا خداقوت بهتون خدا توانتونو زیاد کنه و تنتون سلامت .ما اگه مریض بشیم یا یه ساعت نباشیم زندگیامون رو هواس بخدا
مامان مَهزاد مامان مَهزاد ۱۲ ماهگی
شما جای من باشید کدوم رو الویت قرار میدین،
دخترم ۱۱ ماهشه تازه از مریضی داره خوب میشه با دارو خوردن حالش خوبه قط میکنم دوباره مریض میشه،

بعد خواهرش تازه مریض شده سرماخورده، بعد ۸ سالشه، مامانم و بابام و خواهرم سرکار میرن این بچه خونه تنها میمونه گاهی تنها گاهی میاد خونه ما بعد الان که مریضه اومده خونه من همسرمم آدم بدی نیس هااا اما گیر داده خواهرت دخترمو مریض کنه دعوا راه میندازم،🤦🏻‍♀️😵‍💫😵‍💫

بعد خواهر میاد خونه من یه گوشه میشینه کرم از دخترمه که خیلی وابسته این خواهرمه چون باهاش بازی می‌کنه اینم خیلی دوسش داره همش می‌ره سمتش که بغلش کنه منم نمیزارم هم خواهرم ناراحت میشه که نمی‌زارم بغلش کنه هم دخترم گریه شدید می‌کنه که بره پیشش

الان بنظرتون چیکار کنم؟ قلب خواهرمو بشکونم بگم برو خونتون نیا اینجا ؟
یا با همسرم یکم قهر کنم بابت حرفش که یکم به خودش بیاد انقد به من زور نگه؟
به زور دخترمو میخوابونم که نره سمت خواهرم، بعد الان دارم سوپ درست میکنم براش میگم بعدش بگم پاشو برو خونه تنها میمونه دلم نمیاد اخه