در بیمارستان / پارت ۱
بستری شدم و اول بهم نصف یه قرص کوچیک دادن و گفتن زیر زبونم بذارم و فقط مزه مزه کنم. بعدش سرم رو بهم وصل کردن و بعدش آمپول فشار .( آمپول فشار رو توی سرم
می زنن ). مامای همراهم اون تایم اونجا بود و شیفتش بود . یکی از ماماها معاینه م کرد و چند دقیقه بعد مجددا اون ماما خودم اومد گفت خودم هم معاینه کنم ببینم وضعیت چطوره .
(روز قبلش ک مطب بودم گفته بود ۱ سانتم و ازش درباره ی نرمی دهانه رحمم پرسیدم ک گفتن حدودا ۳۰درصد اما شب ک تو بیمارستان بستری شدم گفتن دهانه رحمم سفت هست .)
خلاصه معاینه کرد و گفت دهانه رحم سفت تر شده و گفت من فک نمیکنم کیسه آب مشکلی داشته باشه ولی باز همون یه درصد رو نمیشه ریسک کرد. کلافه شده بودم ک وقتی سونوها که دقیق ترن میگن سوراخه اما ماماها قبول نمی کنن.😶
کم کم دردهای خفیف شروع شد دکتر بیمارستان بلاخره اومد و باز معاینه شدم و دکتر گفت این که کیسه آبش سوراخ شده و یه چیز دیگه هم گفت ک درست نشنیدم. (بنظرتون عجیب نیست ماماها با معاینه تشخیص نداده بودن؟ )
و مامای همراه گفت الان شده چون میگه دردهام شروع شده😑 . خلاصه با همون معاینه زد کیسه ابمو ترکوند . قبلش ب مامام گفتم دهانه رحمم خلفیه گفت تو قراره سوزن فشار بگیری ربطی نداره درست میشه و فلان . دکتر گفت سر بچه پایینِ ولی دهانه رحم خلفی هست بهش پوزیشن بده قرار شد برم واسه ورزش ولی ماما همراهم خیلی مزخرف بود دو تا حرکت بهم گفت ک تکون دادن باسن بود. بهش گفتم اسکات بزنم گفت این حرکت بیشتر تاثیر داره بلافاصله گفت چطوری اسکات می زنی ولی اینقدر درد داشتم ک نمی تونستم اسکات بزنم

۵ پاسخ

دهانه رحم خلفی باشه چی میشه؟مال منم خلفی

ماما همراه کیو گرفتی مگ

چه مامای بیخودی بوده میگفتی اسکات بلد نیسی اسم خودتو گذاشتی ماما همراه؟؟!!
برو تو نت سرچ کن حداقل یاد بگیر بنده خدا😏

عزیزم میتونم بپرسم کدوم بیمارستان بودی..؟!

اخرش‌چی‌شد

سوال های مرتبط

مامان هیراد مامان هیراد ۴ ماهگی
حوالی زایمان / پارت ۲
این موضوع دو بار تو اون روز تکرار شد و باعث شد یکم شک کنم . رفتم حموم و زیر دوش حس می کردم هر از گاهی مقدار خیلی کمی آب خارج میشه .دوباره تست کردم چند قدم راه رفتم و سرفه کردم دیدم ک بله آب کمی خارج میشه دوبار تست کردم اما بار سوم نشد عصر سه شنبه قرار بود برم پیش یه ماما چون مامای خودم یه هفته مرخصی بود و همش می ترسیدم یهو برم واسه زایمان و بدون ماما همراه باشم . این ماما هم تو همون کلینیک بود و منشی همون پرونده قبلی رو بهم داد ک ای کاش یه جدید می داد. چون فک میکنم دلیل کم رسیدگی ماما تو بیمارستان بهم همین بوده ک اول زیر نظر یکی دیگه بودم. بگذریم ... جریان کیسه آب رو بهش گفتم و گفت این علائمی ک میگه احتمالا از کیسه آب باشه و معاینه م کرد(البته بدون ژل ک اگه از کیسه آب هست مشخص شه) خلاصه گفت ک کیسه آب حس میشه و مشکلی نداره . اما من اصرار کردم که یه مشکلی هست و واسه م سونو نوشت و گفت بیمارستان هم برم تست آمینوشور بدم گفت سونو دقیق تره ولی تست هم بده .
سونوگرافی گفت کیسه آب سوراخ هست ولی بدک نیست نه آب کم هست نه زیاد و گفت شاید دو سه روزی بتونی نگهداری . عددش ۹ بود زنگ زدم ب ماما گفتم سوراخ شده کیسه گفت با این عدد احتمالا بستری نمی کنن چون خیلی کم نیست ولی باز برو بیمارستان تست بده . بیمارستان هم دوباره چند نفر معاینه م کردن بازم بدون ژل🥲 و گفتن علائمی از پارگی کیسه آب نیست حتی پدم هم خشک بود گفتم سونو هم گفته سوراخ شده گفتن آبش زیاد کم نشده نیازی ب بستری نیست.
مامان هیراد مامان هیراد ۴ ماهگی
در بیمارستان/ پارت ۳
مشغول انجام یه حرکتی بودم ک اون ماما همراهِ اومد و گفت آره فلان حرکت خوبه برو تو دلم گفتم باید زودتر میگفتی نه وقتی ک خودم دارم انجامش میدم.😏
مدتی گذشت درد ها خیلی شدید شد و تنفس دیگه جواب نمی داد هیچکسی نمیومد اجبار بلند شدم و رفتم پیش ماما. عاجزانه بهش گفتم لطفا کمکم کنید خیلی درد دارم گفت باشه و رفت کیسه آب گرم آورد ( شما با خودتون کیسه ببرید کیسه بیمارستان پوشش دورش خیلی ضخیم بود حتی خود ماما هم گفت که کیسه ش زیاد اوکی نیست) . دوباره معاینه و گفت پیشرفت خوبی کردی ۵ سانت دهانه رحم و نرمیش ۷۰ درصد . مامانای دیگه ک میومدن من از وضعیت خودم سوال
می پرسیدم می خندیدن و میگفتن از کجا می دونی یا اصلا می دونی یعنی چی یا میگفتن رشته ت چیه . از این که تو اون تایم کوتاه پیشرفت کرده بودم نمی دونم تعجب کرده بودن یا ذوق ک ازم تعریف میکردن😂
گفتن این گروه که زود پیشرفت می کنن خیلی خوبن و از این حرفا . خلاصه ماما همراه بلاخره اومد و دوباره معاینه دیگه نا نداشتم گفت بذار معاینه کنم ببین کمکت کردم با معاینه از دو سانت بشی ۵ سانت . 😐😐 درسته معاینه تاثیر داره ولی زحمت بیشترش رو خودم کشیدم با ورزش هایی ک بلد بودم حالا برگشته بود و با افتخار میگفت من کمکت کردم با
معاینه از دو سانت بشی ۵ سانت . 😐😐 درسته معاینه تاثیر داره ولی زحمت بیشترش رو خودم کشیدم با ورزش هایی ک بلد بودم حالا برگشته بود و با افتخار میگفت من کمکت کردم.
مامان رها مامان رها ۹ ماهگی
فرداش ک شد آمادم کردن و آمبولانس آمد سوار شدیم رفتیم ی بیمارستان دیگه و برا قلبم هم رفتم پیش ی دکتر دیگه و گفتم ک قلبش بخاطر هرس و جوش و سرش هم مشکلی نداشته شاید چشاش ضعیف باشه خلاصه ک خیلی عزیت شدم و از گفته خودم پشیمون شدم رفتیم بیمارستان و گفتن فردا ببریم پیش چشم پزشکی و منم هم درد های ریز داشتم و دیگه خسته شده بودم گفتم آمپول فشار بزنین من زایمان کنم بعدا میرم دکتر و توانا گفتن ن باید مراقبت هات انجام بشه و بعد ازظهر یه دکتر آمد بالا سرم گفت این درد داره زایمان می‌کنه آمپول فشار و بزنین و آمپول زدن بهم ولی من رو دختر قبلیم خودم درد داشتم انگار درداش قابل تحمل تر بود انگار آمپول فشار دردامو یه برابر کرده بود ی سانت دهانه رهمم باز شده بود و دکتر گفت کیسه آبشو پاره کنین درداشو زیاد سه وقتی کیسه ابمو پاره کردن خیلی دردام زیاد شد گفتن زود زایمان میکنی ولی آمدن معاینه کردن بچه سرشو کج میاورد من درد داشتم خیلی زیاد ولی دهانه رحمم باز نمیشد
مامان فاطمه سدنا ✨️ مامان فاطمه سدنا ✨️ ۴ ماهگی
# 2
تا ساعت ۴ و ۵ اینا همونجور میومدن گاهی معاینه میکردن میرفتن اون وسط با مامانم میگفتم شوخی میکردم 😂 ((خیلی خوبم من وسط درد با مامانم و ماما و دکتر شوخی میکردم😂))
ساعت ۵ و ۴عصر بود که ۴ سانت شده بودم ،بعد از این ک ۴ سانت شده بودم اومدن امپول فشار معروف رو تزریق کردن ،منم دردام فاصله اش کمتر شده بود و شدتش کمی بیشتر
گذشت تا این که ساعت ۶ و نیم اینا اومدن معاینه کردن ۵ سانت بودم
تا این که ساعت ۷ شب شیفت تغییر کرد و مامای دیگه ای اومد و شیفت رو تحویل گرفت اونا هم موقع تحویل شیفت معاینه کردن گفتن همون ۵ سانت ،دکتر هم اون وسط دو دفه اومد معاینه کرد
ساعتای ۸ و خورده ای نزدیک ۹ شب بود که همراهی هارو بیرون فرستادن دلیلشم گفتن ک بخش شلوغ شده و ی مریض با فشار بالا آوردن ..
ماما اومد گفت بیا پایین رو توپ ورزش کن راه برو ،دانشجوی مامایی اومد گفت بهت گفتن راه بری ؟ گفتم آره، خودش اومد بهم ورزش و حرکت روی توپ داد که حدودا تا ساعت ۹ و ۴۵ دقیقه ورزش کردم و راه رفتم تا اینکه خودشون گفتن کافیه بخواب رو تخت
ماما اومد کیسه آبم رو زد ی دریای آب خارج شد ازم🤭.
کمی ک گذشت دردام ب شدت زیاد شده بود و وسط همین دردا بهم ورزش داد بازم تا ساعت ۱۱ و نیم ،ساعت ۱۱ و نیم شب ماما اومد گفت بخواب معاینه ات کنم معاینه کرد گفت وقتی دردت شروع شد زور بده که خداروشکر زورای خوبی میدادم ولی خب باز از اون طرف بديش این بود ک سر بچه داشت دیر میومد توی لگن و همین اذیتم می‌کرد ، خلاصه که تا ساعت ۱۲ شب هر چند دقیقه میومد معاینه می‌کرد و می‌گفت زور بده
۱۲ و ربع ی چنتا حرکت بهم داد و خودشم واستاد تو اتاق گفت همزمان ک دردت گرفت زور بده
مامان آرادوآرسان مامان آرادوآرسان ۸ ماهگی
ادامه:
وقتی رسیدیم بیمارستان معاینم کردن گفتن ک دو فینگر باز شده دهانه رحمم و کیسه ابم سوراخه دیگه تقریبأ ساعت۱۲/۳۰بود ک بستری شدم چون کار پذیرش یکم طول کشید، البته اینم بگم من بعد معاینه دردم شروع شو و ۵دقیقه یکبار بود کم کم شد یک دقیقه یکبار و دردام شدید شد ولی اصلأ جیغ وداد نکردم و موقع دردا فقط نفس کشیدن مخصوص زایمان رو انجام دادم، دو خانم دیگه باهام بودن موقع درداشون فقط جیغ میزدن از شب قبل اونجا بودن هنوز تازه دو سانت بودن،البته وقتی اونا جیغ میزدن منم خیلی میترسیدم چون واقعأ نمیدونستم چقدر دیگه طول میکشه این دردا، ساعت یک دکتر اومد گفت همتون رومعاینه میکنم ماما هم اومد کنارش گفت ایشون دو فینگر باز شده، دکتر ک معاینه کرد یه جوری ب ماما نگاه کرد گفت کی معاینه کردی ۲فینگر بود ماما گفت نیم ساعت پیش وقتی تازه اومد دکتر سری تکون داد وگفت ۸سانت شده و داره فول میشه تنهاش نذارید ک الان زذیمان میکنه اصلا کل ماماها تعجب کردوه بودن ک چجوری توی نیم ساعت من فول شدم، اونا فک میکردن من درد هم ندارم همش میگفتن الان آمپول فشار میزنیم ولی خداروشکر کار ب آمپول فشار نکشید و ساعت ۱/۱۵ظهر زایمان کردم البته اینم بگم همون لحظه ی اول بهم گفتم لگنم خیلی خوبه، چون خیلی پیاده روی میکردم