ببین اردشیر رستمی درباره فرزند پروری چی گفته و چقدر قشنگ
➕ امشب خیلی آروم در گوشی بچه‌م گفتم: "خیلی دوستت دارم عزیزم"
یهو یه سیلی به صورتم زد...
با صدای نازکش داد زد: من عزیزم نیستم!
بعد اسم خودشو تکرار کرد و روی زمین افتاد و شروع به گریه کرد.

➕ به شوهرم که اون طرف اتاق بود نگاه کردم هر دو می‌دونستیم که این رفتاراش ربطی به "عزیزم" صدا زدنش نداشت.
اون به گریه کردن احتیاج داشت.این رفتاراش به خاطر روز طولانی، دوستای جدید و روال تازه‌اش بود.
مربوط به لحظاتی بود که امروز به بغل ما نیاز داشت اما ما پیشش نبودیم.
در نهایت این گریه‌هاش، به دلیل خستگی‌اش بود و نیاز داشت که کمکش کنم تا خوایش ببره.

➕ به جای اینکه ازش به خاطر سیلی‌ش عصبانی بشم، اسمش رو صدا زدم و گفتم:
روز سختی داشتی، بذار بهت کمک کنم تا بخوابی. در حالی که لکه می‌زد و جیغ می‌کشید
بردمش توی اتاقش توی تخت خواباندمش و کنارش دراز کشیدم.
آروم زیر لب زمزمه می‌کردم و پشتش رو ماساژ می‌دادم تا اینکه توی بغلم خوابش برد.

➕این همون فرزند پروری واقعیه.
این بدرفتاری‌ها جیغ زدن‌ها، لگد زدن‌ها و...
باید درک کنید که تموم این رفتارها تنها راهیه که بچه‌تون می‌تونه به شما بگه:
"به من کمک کن"

➕ امشب به نظر ایده‌آل نمی‌رسید:
یه سیلی به صورتم خورد بچه‌م بدون مسواک زدن خوابش برد و همه‌مون کمی تحت فشار بودیم و این هیچ اشکالی نداره.
امیدوارم وقتی بزرگتر بشه یادش بیفته که چطور از پس این شب سخت بر اومده.
امیدوارم بتونه به خودش محبت کنه و برای خواب بعد از یه روز سخت به خودش زمان بده و
برای بدنش ارزش قائل باشه.

۴ پاسخ

به به عجب متنی عالی بود

بیزحمت پیج اردشیررستمی روبرام بفرست

چقدر خوب
کاش یاد بگیریم صبور باشیم

چقد خوب بود و منی که هر روز سعی میکنم فردا با دخترم کنار بیام ولی حرف اطرافیان بهمن میریزه متاسفانه....

سوال های مرتبط

مامان رایبد💙 مامان رایبد💙 ۲ سالگی
مامانا تا حالا شده برای منع یک رفتار نادرست فرزندتون، با گریه و بی‌قراری بی حَدش مواجه بشید و با وجودی که اطمینان دارید برای روال تربیت صحیح به اون کار نیاز بوده، ولی در نهایت دلتون بسوزه یا اصلا از تصمیمتون که منعش کردین پشیمون بشید؟؟؟؟؟
نمی‌دونم چقدر تونستم منظورمو برسونم....
مثلاً امشب رایبد یکساعت تمام تو اتاق خواب تاریک چشمش به صفحه گوشی روشن بود که اینکار برای خودمونم ضرر داره چه برسه بچه دو ساله، چندین بار با ملایمت و ملاطفت سعی کردم گوشی ازش بگیرم اما نداد، در نهایت مجبور شدم گوشی خودم از دستش بگیرم، این بچه نیم ساعت بی وقفه گریه کرد، هق زد، جیغ زد....
در چنین شرایطی پدرش زود تسلیم میشه اما من گفتم تا صبحم گریه کنه از گوشی خبری نیست، به دو دلیل یکی اینکه عادتش میشه و اینطور پیش بره باید تا ۳ سالگی براش عینک بگیریم بغیر از عوارض دیگه، دوم اینکه یاد میگیره با گریه و پافشاری به خواسته های نامعقولش دست پیدا کنه و این دیگه فاجعه اس😒
در نهایت بچه ام با هق هق خوابید، اما دلم آشوب، قلبم براش جریحه دار شده، خصوصا وقتی می بینم تو خوابم گاهی ی هقی میزنه، میگم شاید خیلی سختگیرانه عمل کردم😔 طفلکی بچه ام🥺
البته قبل از خوابش کلی نوازشش کردم و بوسیدمش اما بازم برای جدیتی که به خرج دادم ناراحتم و عذاب وجدان دارم😥
نظرتون چی؟🥺
مامان محمدرادین مامان محمدرادین ۲ سالگی
محمدرادین تو استخر توپ داره بازی میکنه، یهو یه کوچولوی ۱۸یا ۱۹ ماهه پرسد تو استخر ...شیرجه زد روش، محمدرادین ترسید ،نگاه پر از التماسشو دوخت به من، دستاشو بلند که یعنی بغلم کن ...
مادر پسر کوچولو سریع و هراسان و خجالت زده وارد ماجرا شد : ای وایی ببخشید عزیزم، میخواد باهات بازی کنه...
من : اشکالی نداره مامانی ،بیا بغلم ،چیزی نیست نی نی بلد نیست باهات بازی کنه ...
روی ترامپولین داره بپر بپر میکنه، بازم کوچولوی شیطون به سرعت نور وارد میشه و به قصد گاز گرفتن خودشو میندازه روی محمدرادین ، من سریع بغلش میکنم و مامان کوچولوی شیطون خودشو می‌رسونه ... بچه مثل فشفشه،از این بازی به اون بازی میدوه، به بچه ها حمله می‌کنه ...مادر بیچاره تمام تلاششو برای آروم کردنش می‌کنه ...
توی یه لحظه ای که کوچولوی شیطون توی ماشین برقی نشست ، مادرش کنارم بود ، نگاهمون به هم گره خورد ، بغلش کردم : خسته نباشی عزیزم ، خدا قوت ... زد زیر گریه : میبینی بقیه چطوری نگام میکنن؟ خسته شدم ...آروم و قرار نداره، گفتم بیارم اینجا کمی تخلیه بشه ..
گریه امونش نداد ..کوچولوی شیطون از ماشین پرید بیرون و رفت قسمت شن بازی ...
مادر هراسان از من جدا شد ...زمزمه کردم ، درست میشه عزیزم ....
دلم موند پیشش ... کاش میشد کمکش کنم
مامان راد مامان راد ۲ سالگی
امروز صبر وحوصله‌ام زیاد بود

و نسبت به رفتارهای عجیبی که راد تویه این دو سه روزه می‌کنه
خیلی تونستم خودمو کنترل کنم

خدا به داد هممون برسه🤯🤯🤯
فقط میشه خواست که خدایا به من صبر بده یه صبر عظیم

امروز چنان زانوش خورد تو چشمم که تا چند دقیقه چشممو باز نکردم گفتم ممکنه خونریزی، پاره‌گی، جابه‌جایی تخم چشمی چیزی داشته باشم

فقط برای چند دقیقه چشممو گرفته بودمو نه صدایی نه حرفی

راد که داشت بازیشو ادامه میدادو از سرو کولم بالا میرفت

آرنجی که میرفت تو سینه‌امو نوک انگشتایه پایی بود که از کشاله پا رد میشد و …
ضربه‌هاییکه به سر و صورت میخورد

تنها چیزیکه اون لحظه به ذهنم رسید

این بود که مامان برو با دستای قشنگت از نردبومت برو بالا

رفت و منم کوبیده و له پاشدم ببینم چه به سرم اومده

که خدارو شکر چیزی نبود
🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️
ولی درد داشت حسابی

بماند که بعدش خونه رو تمیز کرده بودمو رفتم برای راد شیر آماده کردم برای خودم شیر قهوه به خودم گفتم آخیش تموم شد و چه حسه خوبی دارم

حالا بعدش میریم با هم نقاشی میکشیمو شیرشو میدم که یهو کله‌پا شدن رادو دیدم و شکسته شدن شیشه عسلی
صدای جیغه منو …
ترسیدن راد و گریه عزیزه دلم

خدایا به همه مادرا صبر بده تا بتونیم تویه آرامش و با شادی بچه‌هامونو بزرگ کنیم
ما که این سختیو داریم به جونو دل میکشیم این سختی رو همراه با آرامشی شیرین کن❤️❤️🙏🏼🙏🏼
مامان کیهان مامان کیهان ۲ سالگی
بعد از صبحونه و بازی و مرتب کردن خونه ... این که کنارش بشینم کارتون ببینه از لذت بخش ترین کارهای روزمه😍😍
از احوالات پسر هم مشخصه که اونم خیلی راضیه کنارش بشینم و نوازشش کنم...
احساس امنیت دادن به بچه و امن کردن محیط خونه برای کودکمون خیلی مهمه ...
امن کردن یعنی چی؟ یعنی بدونه توی خونه آزادی عملش بیشتره
میتونه بدون ترس به خیلی چیزا دست بزنه در چارچوبی که براش تعیین می کنیم ...
استرس داد شنیدن از سمت پدر یا مادر رو نداشته باشه
هرچی کمتر سر فرزند داد بزنید و سعی کنید با زبان منطقی و جملات مثبت اون رو متوجه کار اشتباهش بکنید هم پیشش قابل اطمینان تر هستید و هم ازتون نمی ترسه ...
بعضیا فکر می کنن بچه باید از پدر مادر بترسه ولی این کاملا اشتباهه. رفتار سرشار از محبت و قاطعانه ما باعث نیشه قابل اعتماد باشیم و هرجا هر خطری و هر اتفاقی براش افتاد با خیال راحت برامون تعریف کنه و از سرزنش شدن و دعوا شدن نترسه....
.
مامان های قشنگی که نیاز به کمک دارن یه ظرفیت خالی برای مامانای گهواره دارم... دوست داشتی خصوصی در خدمتم.
مامان میوه زندگی مامان میوه زندگی ۲ سالگی
💢 ۲۰ جمله مثبت که هر والدینی باید به کودک خود بگوید

۱. از تو ممنونم
این عبارت به افزایش عزت نفس او کمک می‌کند
۲. از وقت گذراندن با تو لذت می‌برم
به فرزندتان کمک می‌کند تا احساس کند خواستنی است و شما پذیرای او هستید.
۳. همه ما اشتباه می‌کنیم
شکست را برای فرزندتان عادی کنید. اشتباهات اتفاق می‌افتند و این به معنی وجود چیزی ذاتاً منفی در ما نیست
۴. تو برایم خاص هستی
۵. به تو اعتماد دارم
۶. داری در … بهتر می‌شوی
گفتن این جمله به فرزندتان نشان می‌دهد که به او توجه می‌کنید.
۷. روز خوبی داشته باشی
۸. بگذار درباره‌اش فکر کنم
این عبارت جایگزینی برای «نه» گفتن مستقیم است
۹. اینجا چه اتفاقی افتاده؟
به فرزندتان اجازه دهید مهارت‌های صداقتش را تمرین کند و آنچه را که اتفاق افتاده به طور خلاصه بیان کند.
۱۰. متاسفم
وقتی برای چیزی مقصر هستید، خوب است که آن را بپذیرید و در ازای آن یک عذرخواهی واقعی بکنید.
۱۱. تمرین‌هایت دارد نتیجه می‌دهد
۱۲. چطور این کار را کردی؟
پرسیدن این سوال به کودک کمک می‌کند که متوجه شود تنها رسیدن به هدف مهم نیست و توجه به فرآیند انجام کار نیز مهم است.
۱۳. امروز چه اتفاق جالبی در مدرسه افتاد؟
جویا شدن در مورد زندگی فرزندتان نشان می‌دهد که به او اهمیت می‌دهید و روی او سرمایه‌گذاری کرده‌اید.
۱۴. امروز برای چه چیزی سخت تلاش کردی؟
۱۵. مطمئنم که می‌توانی انجامش بدهی
۱۶. تو تصمیم بگیر!
با گفتن این عبارت کودک را مسئول قرار می‌دهید.
۱۷. در این مورد چه احساسی داری؟

۱۸. من آماده شنیدنم
۱۹. دوستت دارم
۲۰. تو باعث می‌شوی که بخندم