شوهرم دیگه شورش رو در آورده
اول ایند بگم ک ما چون خونه مون آپارتمانیه و طبقه پنجم هستیم پمپ آب استفاده میکنین چون آب فشار نداره. و این پمپ آب هر ۲، ۳ ماهی ب اصطلاح بادش کم میشه و فشار آب همش کم و زیاد میشه. باز پدر شوهرم میاد با تلمبه بادش میکنه ک درست شه. الان ۲، ۳ روزیه ک باز آب همش کم و زیاد میشه و قرار بود امروز عصر پدر شوهرم بیاد پمپ رو باد کنه.
حالا اصل ماجرا اینه ک ما امروز ناهار خونه مامانم بودیم هنوز نیم ساعتی از ناهار خوردنمون نگذشته بود ک شوهرم گف کم کم باید برم ک بابا میاد برای باد کردن پمپ من اولش نمیخاستم برم. ولی شوهرم زنگ زد ب مامانش گف شما هم با بابا میایین؟ مامانش هم گف آره
دیگه منم مجبور شدم ک برگردم خونه
وقتی رسیدیم دیدیم اونا زودتر از ما در خونه مون بودن😐
خلاصه ک من دخترم اذیت میکرد سوار آسانسور کردمش و چند بار تعارف زدم ب مادرشوهرم ک بیایین بالا. همش گف نه.
منم چون هوا سرد بود و میترسیدم دخترم سرما بخوره اومدم بالا خودم
وقتی رسیدم بالا درگیر دخترم شدم ک پوشکش رو کثیف کرده بود و اینا
بعدش چون دخترم بیدار بود و نمیتونستم بزارمش تنها و برم پایین، از طرفی هوا هم سرد بود ک بخام معصومه رو هم با خودم ببرم، زنگ زدم ب شوهرم گفتم ب مامانت بگو بیاد بالا ک من درگیر معصومم
دخترمم خابش میومد گریه میکرد همش
شوهرمم گف هر چی میگم ب حرف نمیکنه چیکار کنم. منم دیگه چیزی نگفتم قطع کردم.
ادامه ش تاپیک بعد چون طولانیه نمیاد همش

۰ پاسخ

سوال های مرتبط

مامان فندق 🧚🏻‍♀️ مامان فندق 🧚🏻‍♀️ ۵ ماهگی
خانما من بشدت موهام میریزه یجور عجیبییییی بعد ما ترکا میگیم هر وقت بچه کامل مادرشو بشناسه موی مادر میریزه،بعد اون روز مادرشوهرم میگ این حرفو ب مادرایی میگن ک شیر میدن شامل تویی ک شیرخشک میدی نمیشه!!!!!واقعا ناراحت شدم از حرفش از اولش مشکل داره با شب خشک دادنم با اینک من شاغلم و از اول قرار بر شیر خشک بود همسرمم از شیردادن متنفره گفته بود نده بچم رفلاکس و الرژیم داره ک دکتر شیرخشک مخصوص نوشت ب خودمم رژیم داد خیلی سخت بود رسما نباید چیزی میخوردم شوهرم گف بیخیال خودت از بین میری شیر خشک بده کلا منم تا ۲ ماهگی شیر خودم دادم البته همراهش شیرخشکم میدادم کمکی خلاصه ک همش میگ بچه ات بزرگ بشه فرقشو با بچه هایی ک شیرمادر خوردن متوجه میشی!!!!شوهرم بشدت رو مادرش حساسه و چیزی بهش نمیگ منم حق اعتراض ب شوهرم ندارم پشت مادرش درمیاد! انگار من چون شیر خودمو ندادم مادر نیستم انقد این ۴ ماه چالش داشتم انقد حرف شنیدم و همه شدن دایه مهربان تر از مادر ک حالم بهم میخوره
مامان یونا🩵👶🏻 مامان یونا🩵👶🏻 ۸ ماهگی
مامانا من واقعا رد دادم
یونا از اول ک نی نی بود ۴ روزش بود اخم داشت واقعا میتونم عکسشو بذارم حتی عکسای نوزادیش ک اتلیه رقتیم اخم داره
کلا هم کم میخنده بیشتر برا باباش میخنده ولی ب اصطلاح حوش خنده نیس
من باز اومدم شهرستان داستانام شروع شد و ذهن درگیری خودم
من خواب یونا برام مهمه مهمه ک ب اندازه بخوابه چون اگه نخوابه کل روز در حال نق زدنه تا دوباره موقع حوابش شه
مثلا تو ماشین و جای شلوغ بیشتر از نیم ساعت نمیخوابه امروز ک تو راه بودیم از ساعت ۵صبح تا ۷ شب دو ساعت خوابید همش نق و گریه داشت
بعد همسرم پیرو تاپیک قبلی میکه نکنه بقیه درست میگن نکنه اینکه یونا کم میخنده بخاطر اینه ک کم آدم میبینه اینم بگم من هر روز نیم ساعت میبرمش بیرون دور میزنیم سفرم رفتیم تازگی شهرستانم دو بار اومدم تو ماهی ک گذشت چون الان ب نظرم بیشتر متوجه میشه تا وقتی دو ماهش بود
میگه نکنه داریم زیادی ایزولش میکنیم ک تایم خوابش برامون مهمه
مهمه ک شب باید ب موقع بخوابه
من تهران تنهام چکار کنم تنها کاری ک ازم بر میاد همینه م ببرمش بیرون
من گیج شدم دارم اشتباه میکنم؟کجای کارم اشتباهه
تقصیره منه ک یونا کم میخنده؟