ماماتاییکه تاپیکای قبلیمو خوندین‌.درمورد همسایه بالاییم من دیکه بعدازاون اتفاق اجازه ندادم پسرم بره بیرون نوشتمش مهدکودک ..حالا این هنسایم دوروزپیش زنگ زدکه پسرتو بفرس بیاد بالا خونمون بازی کنه باکارن..منم گفتم دارم حاضرمیشم برم بیرون تاآناده بشیم نیمساعت شد دوباره زنگ زد که بچم داره گریه میکنه میکه ماشینشون جلو دره هنوزنرفتن بگوپسرت حالا بیاد بازی منم گفتم بخدا داشتم حاصرمیشدم الان دبکه دارم میرم بعدم رفتیم بیرون باپسرم...بعدم گفتم بعدازاون اتفاق باباش گفته حق نداره بره ییرون بچه...حالا چن روزه این زنه به من نکاه نمیکنه دوبار دیدمش خودشوزده به اون راه اهمیت نداده فکنم بهش برخورده

فدای سرت‌ بابا بذار بهش بربخوره وقتی خودش شعور نداره اهمیت نده تو کار درستی کردی آرامشتو ازت گرفته بود

تو ک کار بدی نکردی
ما مسئول برداشت شخصی مردم نیستیم

خوب کاری کردی عزیزم توهم محلش نده بخدامن پسرم ۱۰سالشه اماتابحال نزاشتم بره دم دربازی

همون بهتر که رفت. والا 😄 من دختر خواهرشوهرم ۷ سالشه یبار هی میگفت عاشق تینت لبم من براش خریدم ولی اول از مادرش سوال کردم با هماهنگی خودش بهش دادم زن هماسیت چطور سرش نمیشه نباید بدون اجازت و وقت و بی وقت بچتو صدابزنه

من تاپیکاتو خوندم حق داری بنظرم پسرت بخاطر توجه و رسیدگی به بچه کوچیکت ازتون دور شده و جذب محبتای همسایتون شده پسرشم که همبازیش شده بااونا حال میکنه . اما کار خوبی کردی که قط رابطه کردی چون معلوم نیست اخلاقشون چطوره رو بچت تاثیر میزارن. خطرات کوچه هم که مشخصه. بنظرم کمکم و تدریجی باید قطش میکردی تایم بازیشو یواش یواش کم میکردی یا میگفتی اگه توخونه میمونید اجازه میدم. تو کوچه اصلا. دیگه مامانش میخواد قبول کنه میخواد نکنه اونم انگار تفهم تشریف داره

عزیزم چرا نمیزاری بچه بره بازی کنه چی شده مگر