تجربه ام از سزارین: پارت یک
اول اینکه اصلااااا نگران نباشید استرس داشتم من ولی بیجا بود همه چی خیلی بدون درد پیش میره
سوند درد نداره یچیز اندازه گوش پاک کن میذارن که حس قلقلک میده فقط
سوزن تو کمر فقط اندازه یه آمپول ویتامین درد داره نه بیشتر
و اما درد بعدش این که شکم و فشار میدن من خیلی ازش میترسیدم ولی دوبار موقع بی حسیم انجام دادن و بار سوم هم وقتی اومدن که آمپول مسکن برام زده بودن درد داشت سری سوم ولی کم
پمپ درد نگیرید پیشنهاد من اینه چون رو شیرتون تاثیر میذاره و بچه اتون بیحال میشه دکتر من گفت نگیر و من بهش گوش کردم اوج دردم کلا تو ریکاوری بود که حس سوزش بدی داشت و کلا شاید یک ساعت سختیش بود انقد درد نداشتم که تو کل زایمانم من شیش تا شیاف استفاده کردم اونم نصفه و هیچ کدوم از قرص های مسکنم و استفاده نکردم
خیلییی نسکافه بخورید خیلی زیاد من خوردم سری سرپا شدم و تو بیمارستان تمام بی حسی از بدنم دفع شد و سرحال شدم
براتون صبحونه و نون و ماست آوردن نخورید لبنیات باعث نفخ میشه ب فنا میرید
نون و این چیزام تا تو بیمارستان بودید نخورید به جاش فقط سوپ و خوراک بخورید مدفوع اول براتون راحت میشه


اینم عکس جوجه من

تصویر
۱۵ پاسخ

الهی خیر ببینی ازبس چیزای وحشتناک خونده بودم مردم از استرس🥲

خدا خیرت بده❤️❤️خدا نی نی کوچولو رو براتون حفظ کنه🧿💞

وای ننه چقدر نازه ماشالله 😍😍😍مرسی که تجربه تو ب اشتراک گذاشتی

اییییی مادرررر
خدا حفظش کنه واست این لپ گلی رو

وویییییی ژوژو رو ببین چه جیگره
چشم بد ازش دور باشه ماشالله.
انشالله که خودت هم به زودی کاملا سرپا بشی

وای مرسی که گفتی انقد بدمیگن ادم استرس میگیره

خداحفظش کنه چشم بددور... 💐
چندکیلوبود؟؟دقیق چندهفته شد؟
من سزارینم وزن بچه ام گفتن کمه چفت پایین خیلی میترسم زوددنیابیاد 😢 😭
کسیم ندارم مادرم یکساله فوت کردن

قدمش مبارک باشه عزیزم🥰😍

دمت گرم عزیزدلم توضیحاتت کامل و آروم کنمده بود با اینکه دلم میخاد طبیعی بزام ولی احتمال اینکه نتونم وسز بنویسه خیالمو از سز راحت کردی یخورده. دست گلت درد نکنه مبارکت باشه ماشالله بهش چقدر نازه😍🧿

چند هفته زایمان کردی

غذای بیمارستانو خوردی یا از خونه بردی؟

تا بی حسی بره همراه زیرتو عوض کرد؟

خدا خیرت بده منم شنبه سزارین میشم به امید خدا.خیلی استرس دارم اونقد گریه میکنم.
خدا جوجه تونم حفظ کنه

ممنون عزیرم دکترت کی یود کدوم بیمارستان بودی سز اختیاری بودی چفدر بیمارستان گرفت

ممنونم عزیزم😍من فردا میخام برم میترسیدم...وزن نی نی چقدر بود؟با سونو یکی بود🥹

سوال های مرتبط

مامان گرشا مامان گرشا ۷ ماهگی
سلام به همگی بلخره بعداز ۵ روز فرصت کردم و بیام از تجربه زایمانم بهتون بگم

من بخاطر IUJR بودن بچه ۳۷ هفته بهم ختم بارداری دادن و من سزارین شدم
تجربه هایی که از عمل سزارین داشتم رو بهتون میگم شاید به دردتون بخوره:
۱.سوند اصلا درد نداره فقط یه مقدار سوزش داره به شخصه ترسم از سوند خیلی زیاد بود اما واقعا چیز خاصی نیست
۲.من بی حسی از کمر داشتم عوارض خاصی نداشتم فقط یه مقدار الان کمر دردم که اونم تا دو هفته عادیه
بی حسی یه خوبی که داشت تا بچم دنیا اومد اومدن گذاشتنش کنار صورتم که واقعا بهترین حس دنیارو اون لحظه تجربه کردم😍
فقط برای بی حسی یه جا اذیت شدم اینکه مایع نخاعی رو پیدا نمیکرد و چند باز امپول رو در اورد و زد تو کمر من این یه خورده اذیت کننده بود برام فقط همین
۳.زمانی که بی حس هستید یا بی هوش هستید تاکید کنید شکمتون رو فشار بدن جون واقعا درد غیرقابل تحملی داره برای من یه بار موقع بی حسی فشار دادن چیزی متوجه نشدم یه بارم وقتی تو ریکاوری بودم با اینکه هنوز پاهام بی حس بود اما اثر بی حسیه کم شده بود وقتی شکممو فشار دادن خیلی درد داشتم
۵‌.پمپ درد حتما بگیرید خیلی خوبه و خیلی به دردتون میخوره
ادامه در کامنت👇😃
مامان شاهان مامان شاهان ۷ ماهگی
خب و اخرین پارت تجربه هامو بگم که مامان های دیگه هم استفاده کنن
♦️آمپول بی حسی درد نداره
♦️من سوند نداشتم و برام یه پد های مخصوصی گذاشتن که رو همون انجام میدادم میومدن عوض میکردن
♦️ماساژ رحمی اونقدری که میگن درد نداره و فقط چند ثانیه و تا چشماتونو ببندید نفس عمیق بکشید تموم شده
♦️اولین بلند شدن هم اصلا انقدر درد نداره و اولین قدم میزارید دیگه همه چی اوکی
♦️من پمپ درد گرفتم و به نظرم خیلی مفید بود از بقیه سزارینی هایی که تو بخش بودن و پمپ نداشتن سرحال تر بودم راحت تر کارهامو میکردم
♦️میای خونه درد داری ولی نه اونقدر که نشه تحمل کرد مثل یه پریود من حتی هنوز شیاف هم نزاشتم ولی یه قرص مفنامیک اسید که دکتر داده بودو دیشب استفاده کردم
♦️بیمارستان عرفان نیایش بودم اتاق خصوصی که هزینه همه چی کلا کلا با پمپ درد اینا شد ۲۷ میلیون رسیدگی هم خیلی خوب بود
♦️اگر برگردم عقب حتما حتما سزارین انتخاب میکنم❤
سوالی بود هم حتما جواب میدم که کمک بقیه مامان ها شه
مامان آرشاویر مامان آرشاویر ۱ ماهگی
مامانا خواستم دو تا نکته بگم از تجربم شاید به دردتون بخوره
نکته اول‌اینکه حواستون به اب دور بچه و حرکاتش و ضربان قلبش باشه حتمااا
من سزارین اورژانسی شدم
دوم اینکه اگه سزارین اختیاری هستین بیهوشی بگیرین
من میخواستم بیهوش شم چون اورژانسی شدم نشد🥲
الان بعدزایمان سردرد و کمر درد م و همه بدنم کوفته هست خیلی درد بدیه
و اگر اورژانسی هم شدین و بی حس شدین نترسین فقط بعدش سرتونو تکون ندین زیادیا صحبت نکنین من چون باز حالت تشنج و لرز شدیدشدم تو ریکاوری همه بدنم تکون میخورد🥲💔
و اینکه اگه پمپ درد بگیرین خیلی راحت تره من یادم شد
بعد که گفتم بهم پمپ درد بدین گفتن نمیشه زمانش گزشته دیگه🥲 و خوب بدن هر کسی یه جوریه اما من خیلی درد داشتم
اما بگم که در نهایت مادرشدن یعنی از خود گذشتگی🥲❤️ و وقتی بغلش میکنین انگار دنیا رو دادن درد خیلی سختش فوقش همون یک شب گه مسکن میدن نگران نباشین من که خیلی براتون دعا کردم🥹🙏❤️‌و دعا کردم کسایی که ارزو مادر شدن دارند مادر ش
هیچچیزی‌قشنگ تر از این حس نیست❤️😍🥹 ن
مامان بنیامین مامان بنیامین ۱ ماهگی
سلام مامانا من دوشنبه سزارین کردم تو بیمارستان نیکان سپید،هزینه بیمارستانم ۳۵ شد،خیلی از بیمارستان و کادرش راضی بودم رسیدگیشون خوب بود خیلی اخلاقاشون خوب بود،میخوام از تجربه زایمانم بنویسم.
اول رفتم بیمارستان ان اس تی از بچه گرفتن و سرم بهم وصل کردن و انژیو کت،یک ربع مونده بود به عمل برام سوند وصل کردن،سوند وصل کردن درد نداره ولی حس بدی دست میده همون باعث میشه بقیه حس کنن درد داره،وگرنه درد نداره
با تخت منو بردن اتاق عمل امپول بی حسی رو بهم زدن،اصلا درد نداشت و سریع بی حس شدم و برش دادن شکممو و پسر قشنگمو به دنیا اوردن،رفتم تو ریکاوری بچه رو اوردن انداختن رو سینه و اغوزو به بچم دادن،و بعد منتقلمون کردن تو بخش،بهم گفتن هیچی نخور از ساعت ۲ تا ۱ شب ولی من گوش ندادم و خرما خوردم خیلی زیاد و همون بهم جون داد،شربت عسل و گلابم درست کرده بودم خوردم اونجا و وقتی بهم اجازه عذا خوردن دادن من کاچی درست کرده بودم برده بودم اونو خوردم،شکمم هم سریع کار کرد و مدفوع کردم
ادامشو تو کامنتا میزارم……
مامان لیا جانم😍 مامان لیا جانم😍 ۵ ماهگی
سلام مامانا
تجربه ی زایمانمو اومدم بگم براتون
من قرار بود ۳۱ اردیبهشت زایمان کنم سزارین
ولی چون دیابت داشتم سونو ان اس تی دادم دکتر روز ۲۷ گفت باید سزارین بشی
صبح ۲۷ رفتم بیمارستان نیکان غرب
کارامو کردم و بستری شدم
من از اول چون میترسیدم از سوند به دکترم گفته بودم برام تو بی حسی بزنه سوندو
رفتم اتاق عمل و آمپول بی حسی از کمرو زدن برام نمی‌دونم بگم چه حسیه امپوله درد نداره ولی انگار یخ می‌کنه ستون فقرات یکم حس عجیبی داره و قابل تحمل
بعد اون گفتن که دراز بکشم و امادگیه اینو داشته باشم که پاهام داغ میشه و سنگین
پاهام داغ شد ولی دکتر گفت قرار نیست که هیچیو نفهمم فقط حس دردو نمی‌فهمم ولی میفهمم که شکممو فشار میدن و فشار میاد به بدنم
بی حس که شدم سوندو زدن و شروع کردن
حدودا بعد ۱۰ دقه صدای بچمو شنیدم و برام یه آمپول زدن تو انژیوم که دکتر گفت حس خواب میگیری
بعد بردنم تو ریکاوری حس لرز داشتم ولی زیاد طول نکشید.بهم آمپول زدن لرزم افتاد
یکم موندم تو ریکاوری بعدم رفتم بخش
بقیشو تو بعدی میگم
مامان آوا مامان آوا ۴ ماهگی
تجربه زایمان ۳
خلاصه منو بردن اتاق خودم و دخترم هم بعدش زود آوردن پیشم دردام کم کم داشت شروع میشد ولی خب همش بهم مسکن میزدن و پمپ درد هم داشتم ولی فکرکنم تاثیر خاصی نداشت مسکن هایی که خود شخص دکتر میگفت و اونا میزدن تو سرم خیلی خوب‌ بودن.
راسی تو اتاق عمل شکممو فشار دادن که خب بیحس بودم هیچی نفهمیدم
ولی وقتی بی حسیم رفت تو اتاق دوسه بار دیگه هم فشار دادن که من مردم و زنده شدم دااااد میزدم از دردش ، شوهرم و مامانم دستامو گرفته بودن و پرستار فشار میداد ولی خب همین کار باعث شد کلا تا الان که خونه ام خونریزی خیلی کمی داشته باشم.
بعد یکی اومد منو بلندکنه راه بریم بلند که شدم خون ازم رفت و سرم گیج رفت و فشارم افتاد و از حال رفتم ولی درد اونجوری نداشتم فقط فشارم خیلی افتاد که پرستار بیخیال شد گفت بخواب بعدا دوباره میام
بعدش کلا درد خیلییی زیادی که نشه تحمل کرد نداشتم همه چیزم خوب بود بچم هم شیر میدادم که اولش خب‌ آغوز بود ولی از ۳۱ خرداد شیرم اومد کامل و بچم هم میخوره و سیر میشه خداروشکر
مامان ویهان |🤰💙 مامان ویهان |🤰💙 ۱ ماهگی
من امروز ۳ روز میشه که سزارین شدم،درخواستی بود و خودم خواسته بودم ،ولی به نظرم با بدن و روحیات من نساخت ،، من تحمل درد بالایی دارم ولی به شدت ترسو ام …
سزارین هم همه چی از قبل با برنامه ریزی بود، میدونستم قراره صبح برم اول انژوکت بزنم ،بعدش سوند وصل کنم ،بعدش آزمایش اولیه بدم و برم اتاق عمل آمپول بی حسی. و تو کمر بزنم … بعد بیام ریکاوری و…..!
بیشتر از دردش ، این ترسه منو عذاب داد که خودش دردم و چند برابر کرد
.
.
.
خب بگم که سوند گذاشتن درد داشت ولی نه به اندازه ای ک نشه تحمل کرد ، در حد چند دقیقه سوزش، اوایلش هم تا عادی همش حس میکنی ادرار داری و داره میریزه !!
آمپول بی حسی هم فکر کنم درحد چند دقیقه طول میکشه دردش مثل همون آمپول های معمولیه ولی جون یه جای جدید میزنن فکر میکنیم خیلی بیشتر در داره
خب البته اونی ک برای من زد یکم نا بلد بود چندین بار تکرارش کرد تا یهو پاهام لرزید و گرم شد و کم کم حسش و از دست داد!!!
همه چیو حس میکردم قشنگ میفهمیدم الان داره دست میکشه رو شکمم، الان هم داره بتادین میزنه و الانم تیغ زد ولی درد نداشت 😁
۱۰/۱۵ دقیقه طول کشید تا صدای گریه بچه اومد
تو کل اون تایم دستای من بسته بود ولی آنقدر سردم بود فقط میلرزید
حالت تهوع شدید هم داشتم که برام پارچه گذاشتن گفتن با خیال راحت بالا بیار
بچه رو گذاشتن رو سینم وبوسیدمش. کل استرسم یهو ریخت دیگه بیخیال خودم شدم تا بخیه ها رو زد و منو بردن ریکاوری نزدیک ۲ ساعت هم اونجا بودم تا تخت خالی بشه بیام بخش تو بخش هم بعد یک ساعت کم کم بی حسیم پرید و از کمر درد شروع شد و دردم میپیچید تو کل بدنم که شیاف گذاشتن برام و هر دو ساعت تکرارش میکردن …