بعدش فوری منو خوابوند رو تخت و پرده رو کشیدن جلوم و دستام و بستن به کنار تخت همین که دراز شدم رو تخت حواسم رفت اصلا انگار تو دنیای دیگه بودم می دیدم ولی تو حال خودم نبودم صداهای اطراف هم می‌شنیدم ولی درکی نداشتم بعدش یهو یه حس سبکی اومد سراغم و تکون های شدیدی خوردم که فقط چون تخت تکون می‌خورد حسش میکردم یهو شکمم کلا خالی شد و قشنگ متوجه شدم بعدش بچه رو آوردن نشونم دادن منم هنوز تو حال خودم نبودم فقط لبخند زدم که دکتر گفت نگا کن دختر خوشگلتو اسمشو چی میزاری منم هیچی نگفتم اصلا حواسم نبود بعدش دیگه انگار بیهوش شدم تا اومدن دو نفر از پارچه زیری تخت گرفتن و منو گذاشتن رو یه تخت چرخدار دیگه و بردن ریکاوری اونجا بچه رو چند دقیقه آوردن کنار سینم یکم شیر خورد و تماس پوستی داشت بعدش بردنش و بهم دستگاه فشار وصل کردن و فشارم و گرفتن چون نفسم سخت میومد ماسک اکسیژن گذاشتن رو دهنم و هی ازم سوال میپرسیدن که اسمم چیه اسم بچم و چی میزارم و این چیزا منم فقط گریه میکردم درد نداشتم و فقط اشکام میومد نمیدونم چرا بعدش دیگه یک ساعت و نیم تقریبا تو ریکاوری بودم که از نظر خودم کلا پنج دقیقه طول کشید و بردنم بخش

چقد حرفاتو درک کردم انگاری خودمم باز دوباره تجربش کردم 🥲منم عین تو بودم دقیقا الان که پیامت دیدم یادم اومد گریم گرفت
شیرین ترین لحظش فقط اونجاش بود که درش آوردن صدای گریه هاش که شنیدم خود به خود اشکام سرازیر شد و گریه کردم باهاش و آوردنش رو سینم گذاشتنش و اون لحظه چشامو بستمو وجودشو حس کردم و تو اون حال گیجی بوسیدمش بعدش بردنش و پرستاره اومد بالا سرم گفت اسمش چیه با گریه گفتم نیهاد و بعد که خواستن ببرنم شروع کردم به لرزش وتا ساعتها همینجوری بودم و فقط اون لحظه بچمو میخواستم میگفتم بچم کجاس و شیرینترینش اونجا بود که مامانم با کلی استرس و ناراحتی تو اون حالم اومد دست کشید رو سرمو دستمو بوسید و بازم اشکام سرازیر شدن 🥺خیلی ممنونم از خدای مهربون 🥺قربونش برم من🥹سزارین با اینکه بعدش سخت بود ولی تجربه قشنگی برام بود

امیدوارم منم هفته دیگ بیام بگم این همه استرس داشتم ولی خیلی راحت بود😣😣

عزیزم منم گریم گرفت یاد یازده سال پیش افتادم، که بچمو نشون دادند، گفتم خانوم دکتر بچم سالمه گفت سالمه خوشگلم هست خدایا حس قشنگیه مادر شدن، مادر شدنت مبارک عزیزم برا منم دعا کن خودمو بچم صحیح وسالم باشیم

امپول بی حسی وکجات زدند؟!

مبارکه عزیزم. من طول عمل حالم عالی بود کلی هم دعا کردم همه رو و سفارشات دعا رو😅😅 بعدش اما سرگیجه و تهوع گرفتم یه لحظه سرمو که بالاتر بردن خوب شدم

چ جالب. خداروشکر ک راحت شدی عزیزم. انشالله خوش قدم باشه 🤩🤩

ای جانم قدمش مبارک باشه عزیزم