واقعا دیگ خسته شدم کم آوردمممم😭😭 بجز اینجا جایی نیست آدم دردل کنه 🥲 هیج کس تو بچه داری بهم کمک نمیکنه😭 با مامانم اینا تو یه ساختمونیم یه روز از بی خوابی بیهوش میشدم خواهش کردم ک بیا اومد یکم بازی کرد شیرخشک درست کردم گفتم اینو بده من ۱۰ دقیقه بخوابم گذاشت رفت یجوری بغضم ترکید نشستم زار زار گریه کردم😭😭😭 شوهرمم میاد فقط بازی میکنه بعد اصلا نگه نمیداره اصلا کمک نمیکنه😭 تازه طلبکارم هست ک غذام سروقت باشه چای دم کن یعنی یدونه چای هم دم‌نمیکنه واسه خودش اون روز خوابم برده اینم رو زمین خوابیده یعنی بلند نشده واسه خودش لحاف تشک بیاره بخوابه 🥲
همه اینا بکنار نمیگم بیان بچه منو نگه دارن ن نگه نمیدارن هیچ سرزنش میکنن دخالت میکنن😒 بچم موقع شیر خوردن تو خواب جیغ کشیدبغلش کردم آرومش کردم از خواب پاشده ب من اعصبانی میشه ک تو حتما بچه رو کاریش کردی ک اینطوری کرد زدیش یا چی😑😭
کمک نمیکنی حداقل غر نزن اصلا حرف نزن مرتیکه ......😭😭
خدایا خسته شدم یا بهم صبر ایوب بده یا منو بکش😭😭😭

۱۷ پاسخ

بچه داری با شوهری ک اصلا همکاری نمیکنه واقعا خیلی سخته
همه این روزا میگذره و ازتو فقط یه مامان قوی میمونه فقط صبر داشته باش❤️

همه ما مامانایی هستیم‌که از طرف هیچکس درک نشدیم مخصوصا شوهر

اخی عزیزم
قسمت سختش رو گذروندی یه ۲۰ روز دیگه بچت خابش بهتر میشه شمام میخابی
واقعا سخته خدا کمکت کنه

عززززیزم واقعا حق داری برات ناراحت شدم 😔😔

الهی بگردم ❤
عزیزم حوندم تاپیکتو و خیلی ناراحت شدم
درسته شرایط سختی داری
کاش نزدیکت بودم میومدم کمکت میکردم
از راه دور برات انرژی مثبت میفرستم عزیزم
پر قدرت ادامه بده مامان نمونه ✌❤
اما به خودت هم برس مبادا از خودت غافل شی

الهی عزیزم صد در صد حق داری🥺

الهی بگردم، اگه ی استراحت کوچبک میکردی سرحال میشدی 🥺

چقدر منی تو یا من توام یا تو منی 🥲با این تفاوت ک من کرج هیچ کس رو ندارم ک کمک کنه بهم کلا هم همه چیز بچه بامنه همین حرفایی ک همسرت ب تو میزنه همسر منم ب من میگه...‌ من حتی دکتر و اینا رو هم خودم میبرم چون شوهرم ۹ صب میره سر کار تااااا ۱۰ شب ....جالب چیه مغازه شوهرم پایین خونمونه...همسرم یه زنگ هم نمیزنه ک چیکار میکنی خیلی شبا ۱ شب میاد هیچی فقط میگه پول میخوای بدم همین و بس خرید مرید هم هیچ چون آقا اصلا وقت نداره ....‌شوهرم دقیقاااااا لنگه ی شوهرته😂 اون دوز بهش میگم بچه رو بگیر یکم من برم شام بزارم میگه نهایت گرسنه میمونیم ولی من بچه نگه نمیدارم من ک عادت کردم ازش توقع ندارم چون واقعا خسته میشه

تینا تو خیلی قوی...🥺❤️
فدات شم

🥹🥲🥲🥲

عزیزم من چی بگم با سه تا بچه و تموم همین مشکلاتی که شما گفتی... ولی خوب چاره ای نیست جز تحمل و فداکاری😊یکم بیخیال باش به خودت سخت نگیر فقط کارای واجب رو انجام بده مثل اشپزی و بچه داری ولی مثلا خونه نامرتب و کثیف.. بود خودتو اذیت نکن این روزا رد میشه و نی نی که بزرگ تر بشه سختیا این روزا شب بیداری.. هم کمتر میشه فقط تا میتونی به خودت انرژی مثبت بده و از لحظاتت لذت ببر این دوران با تموم سختیاش شیرینه

من ی پسر سه سال و نیمه دارم دخترم ۴ماهشه از ۳روز بعد زایمان اومدم خونم سزارین بودم مادرم مادرشوهرم بچهامو باهام نگه نداشتن خداییش شوهرم تا ۴صبح باهام بیدار میمونه ولی واقعا روزا با دوتا بچه کوچیک سخته کسی نگفت نیم ساعت یکی نگهدارم تو نفس بکش

💔🥺دورت بگردم من

عزیزم منم از وقتی بچم بدنیا اومد خودم بودم چندروز اول خونه مامانم بودم بعدم اومدم خونه خودم هیچکسم بهم کمک نمی‌ده شوهرم صبح می‌ره ساعت ۸میاد از سرکار..به خودت قدرت بده بهت حق میدم خیلی سخته خسته کنندس اما باید بخاطر بچمونم‌که شده قوی باشیم

دوروز ک چایی و غذا نذاری جلوش میفهمه
ب نینی برس ک کم کم بهتر میشه خیالت راحت پسرمنم همین بود الان شبا میخوابه خداروشکر ولی روزا اذیت میکنه اما بازم نسبت ب اوایل بهتره

عزیزممممم .خیلی بده کاش حداقل شوهرت درکت کنه .باهاش صحبت کن بگو چقد خسته هستی چقد نیاز به کمک داری .خیلیا واقعا نمیفهمن و باید بهشون بگی

حرص نخور عزیزم. همه اینا میگذره میره مگه تا چند وقت قراره پسر گلت اینقدی بمونه؟ از این لحظات لذت ببر. حرفای بقیه ام محل نده توجه نکن که اعصابت بهم بریزه. منم درکت میکنم. از ۱۵ روزگی بچم همه کارشو خودم میکنم بعضی روزا خسته میشم عصبی میشم ولی پسرم یه بار میخنده برام همه رو میشوره میبره

سوال های مرتبط

مامان سبحان🩵💫 مامان سبحان🩵💫 ۳ ماهگی
اینجا تنها جایی ک آدم دردل میکنه و آروم میشه چون همه بچه کوچیک دارن و درک میکنن امروز تو جشن پسرمو همش خودم نگه داشته بودم خیلی هم خوب بود مامانم اونور بود بعد آخرش مامانم گفت پاشو پاشو یکی گفت تو بچه رو نگه دار این آماده بشه مامانم بچه رو گرفت پتوش هم دادم منم لباس پوشیدم ساک هارو برداشتم باهمه دست بدم برم نگو مامانم بچه رو گذاشته لای پتو گذاشته وسط زمین درست وسطش. منم اصلا ندیدم و متوجه نشدم فک کردم بچه رو برداشته رفته حیاط بعد باهمه دشت دادم از کنار بچه رد شدن رفتم کم مونده بود لگدش کنم😭😭😭 یعنی اصلا ندیدم از طرفی هم سرماخوردم گیج شدم بعد اونجا همه گفتن عه عه بچه بعد متوجه شدم برداشتم از زمین 😔😔 اونجا هم چند نفر دشمنم نشسته بودن ک ب خون منو پسرم تشنن یبار تبریک نگفتن تولد پسرمو ازجمله خاله دختر خاله جاری و .... ب مامانم میگم اصلا من ن شاید بچه یکی می افتاد روش شاید یکی از اون دشمنام از قصد یکاری میکرد اونوقت چی میشد 😔خیلی ناراحتم خیلی کلی هم سر مامانم غر زدم😫 از طرفی هم چون پیش اون آدما ک چشم دیدن مارو ندارن این اتفاق افتاد ناراحت شدم نمیدونم شاید هم چشم خورده بود بچم ولی خیلی ناراحتم😭😭😭
مامان Farhad مامان Farhad ۱۰ ماهگی
چون برنامه همه خانوم هست مجبور شدم بگم شاید کسی تجربه منو داشته
شوهر من بشدت آدم وابسته به مادر و گوشیه دوتاپسز دیگم داره ولی این آخری هم هست دیگه فکر می‌کنه تو این دنیا فقط مادرش هست همین مادر بوده ک برا بچه زحمت کشیده بقیه مادرا نه سه ساله نه یبار نه دوبار قشنگ سه سال حرفش اینه اول پسرم مادر مهمه بعد بچت زن زیاده میگ قدیم پدرت ب من می‌گفت اول مادرمه بعد تویی آنقدر گفت که همسرمم یبار لابلای بحثمون گفت بهم یا میگه زن زیاده زن پیدا میشه مادره ک پیدا نمیشه اینا بکنار بچه ک اومد یه دوبار دید پسرش کمک من کرد سریع گفت قدیم پدرت نه کمک میکرد تازه بچه گریه میکرد منو میزد دیگه خداشاهده این بشر لیوان برنداشت میگم یکم کمک کن میگ خستم یا بحث کنم میگ مگه بقیه بچه هارو پدراشون بزرگ می‌کنه سریع هم آقا می‌ره اتاق دیگ تخت می‌خوابه من و یه بچه بی تاب رفلاکسی با جیغ گریه تنها خستم خیلی...اشتباه کردم این طفل معصوم آوردم لایق مادر پدر شدن نبودیم