در راستای شوخی تاپیک قبل🫣
بنده خدا همسرم تند تند اومد خونه با یه بسته های بای(چون دوس دارم و چون اول فاطمیه س و نمیخواست شیرینی بخره) و کلی ذوق و شوق و بالا پایین پریدن و ابراز احساسات و پروانه ای شدن ، اصلا دلم نمیومد بزنم تو ذوقش بگم شوخی کردم.یعنی هی میومد بغلم می کرد می گفت الحمدلله ،ان شاء الله که واسه خودت مشکلی نباشه من فقط نگران سلامتی خودتن،مطمئنی برات مشکلی نیس،بعد هی محکم بغلم می کرد فشار میداد نزدیک بود ترک بردارم 😐
بچه‌ها هی نگامون می کردن نمی دونستن چی شده که،ولی الکی بخاطر ذوق باباشون ذوق زده شده بودن بالا پایین می پریدن 💃🏻🕺🏻
دیگه بعد نیم ساعت رومانتیک بازی گفتم می خوام یچی بگم ناراحت نشیا...🥺
یعنی یهو پنچر شد گفت نگو شوخی بود🥹🥹
یعنی بنده خدا انقد هیجان زده بود دیگه نمی دونست چجوری خودشو جمع کنه 😁
دیگه گفتم می خواستم از ری اکشنت مطمئن باشم که یروز اگه این اتفاق افتاد آمادگی برخوردت رو داشته باشم 🥺🥺
گفت مگه فکر می کردی ناراحت میشم؟؟؟؟😑🤐🤔
من فقط برا سلامتیت نگران میشم می ترسم خودت اذیت بشی🤍

۷ پاسخ

وای خدا😍😂
چه‌باحال
خدا برا هم‌حفظتون کنه

چقد باحالین شما😍

اخییی چقد بچه دوست داره،میگم ببخشید شوهرت چکارس؟

نمیگفتی حالا امشب واقعیش میکردی نخوره تو ذوقش😂

خوب الان نمی دونه دروغ گفتی !

اسم بچه هات چى هست

چ شوهر پایه ای😍😍

سوال های مرتبط