موضوع بعدی ...
من مادرشوعرم خیلی گل دوست داره
خودمم خیلی دوست دارم همیشه تو‌خونم گلدون گل‌های قشنگ و طبیعی داشتم از وقتی سام دنیا اومد دیگه ردشون کردم بخاطر سام
حالا بخاطر علاقه خودم ب گل
هر گلی ک داشتم ب مادرشوهرمم میدادم علاوه ب اون هر سری میرم شمال چون دوست مادرم گلخونه داره برای مادر شوهرم گل میخرم میارم 😐
حالا تو خونش یه گل آویز داره ک خیلی هم بزرگه
منه احمقم برای این ستونی ک بین آشپزخونه و پذیرایی خونم هست (عکس گذاشتم) دلم خواست از اون گل آویز آویزون کنم قشنگ بشه
بیرونم نرفتم ک ببینم وگرنه می‌خریدم
خلاصه ک‌
بهش گفتم مامان یه کوچولو از این کلا ب من میدی نگه دارم بزرگ بشه
گفت نه😊دستم برمیگرده دیگه گل ب دستم خوب نمیشه😐
گفتم باشه با خنده گفتم اگه دیگه برات گل خریدم😊
دید شوهرم نگاش می‌کنه گفت شوخی کردم دم رفتن میدم ببری گفتم نه منم شوخی کردم نمیخوام
اومدیم خونه ب شوهرم گفتم من صد بار گل از خونم براش قلمه زدم
گلدون و خاک خودم خریدم براش هرسری شمال رفتن باش گل آوردم
یه حسن یوسف داشتم خیلی ناز بود صدباررررررررررررر براش گلدون زدم‌سوخت باز بهش دادم
آخرش این شد جوابم؟؟؟ شوهرم گفت شوخی کرد مامانم 🥴 گفتم اون گل اگه طلا بود هم دیگه نمی‌خوام از مادرت اما لعنت ب تو ک منو بچم‌و‌زندگیم همیشه ریختی پای ننت😒

تصویر
۵ پاسخ

مصداق اینه که هرچی میخوان میگن بعد میگن تو دلمون هیچی نیست آدمای رو مخخخخخ

عزیزم من بخاطر دوستی که باهات دارم و با توجه به شناختی که ازت دارم اینو میدونم خیلی عاقل و فهمیده و خلاصه همه چی تمومی،اما حقیقتش یه سری از کارهات رو از محبت هات رو درک نمیکنم،اگه طرف حسابت فقط و فقط شوهرت باشه باز میتونم کمی خودم رو متقاعد کنم بگم بسوزه پدر عاشقی،یا چ‌ میدونم شوهرشه،پدر بچه شه در هر حال
اما مادرشوهر ؟؟خواهرشوهر؟؟
بنظرم قبول کن اشتباه از خودت بوده،به یه سری ها ک زیادی خوبی می‌کنی فکر میکنن وظیفته
و ای چ حرفیه ک میزنی ؟؟میدونم باز سری بعدی میشم همون آدم قبلی و خونه ش کار میکنم؟؟اینجوری ب خودت تلقین نکن لطفاً و سری های بعد هم همون کاری رو کن ک دیروز کردی وگرنه با خشم من مواجه میشی😒😒😒😒

رفتی از دوست مادرت برای خودت یه بزرگش رو بخر بیار از اونم چیزی نگیر
دیگه هم برای مادرشوهرت هدیه نخر

اخ مادرشوهر من زهر شو میریزه بعد میگه شوخی بود
تو رو خدا شوخی بیا مارو .......

شوخی شوخی حرفاشونو میزنن

خونتو دوباره پرکن گل اما بهش نده توهم حرف خودشوبزن

سوال های مرتبط

مامان امیرعلی مامان امیرعلی ۱ سالگی
سلام خانما من شوهرم بیکاره و خرجیمونو پدرش میده و شوهرم ب خاطر شرایطی ک داره نمیتونه کارکنه دیابت داره و انسولین میزنه البته من عقد کردم کار می‌کرد ولی ب دلیل اینکه قندش سال ۹۷رفت بالا و توکما رفت پدرشوهرم نذاشت دیگه کار کنه واینکه شوهرم اعتقادی ب کمک کردن تو بچه داری نداره متاسفانه مادرشم بمن اول زایمانم گفت ک محسن نمیتونه کمکت کنه درصورتی ک میتونه ولی نمیخاد حالا شوهرخواهرشوهرم تا جای بچه اشم عوض میکنه شانس منه خاهرشوهرم الان سی وچهارساله اشه سه تا بچه داره من سی و هشت سالمه ی دونه دارم واطرافیان مث زنداداشم میگه چن سال دیگه بیار مامانم میگه نه همین ی دونه بسه خودمم میگم شرایط زندگیم و سنم طوری نیس ک ب دومی فکر کنم شماها بودین فکر میکردین گفتم اگه ی زمانی شوهرم دستش تو جیب خودش رفت و کمک حالم شد شاید بهش فکر کنم ولی سنمم اجازه نمیده ب اینکه باز بیارم سر اینم خ استرس کشیدم همش خونریزی داشتم و نارس ب دنیا اومد ولی خب دلمم ب امیرعلی پسرم میسوزه فردا تک و تنها البته خاهرامم فقط دوتا دارن