خیلی اعصابم خرده دوستم زنگ زده که چرا خبرمو نمیگیری یه مدته حوصله کسیو ندازم حتی خونه مامانم و خواهرمم نمیرم با اینکه یه کوچه باباترن گفتم یه مدت درکیرم تازه یه ماهه رفته سر کار بعد گفت نه من رفتم سرکار تو از حسودی با من فرق کرده رفتارت گفتم وا این چ حرفیه به من چ ربطیداره که بخوام به سر کار رفتن تو حسودی کنم گفت نه تو اخلاقت فرق کرده و .... والا چ جورین مردم ب من چ رفتی سرکار گفتم نه ربطی نداره خب وقت نکردم خبرتو بگیرم گفت تو یه جوری شدی با من فکر میکنه چون رفته سر کار همه حسادتشو میکنن واه چ معنی داره ب من چه خب رفتی که زفتی انقد ریده نشد تو حالم میخاستیم با شوهرم بریم کافه گفتم ولش کن برگرد خونه اونم اعصابش خرد شد که بدرک بزار هر جور میخاد فکر کنه و ... گفتم خیلی بهم برخورد این جوری کفت

عزیزم منم همچین دوستی داشتم و بلاک کردمش

حالا کارش چیه مگه

حالا میخاستم بهش پیام بدم بگم خیلی ناراحت شدم ب من چ ربطی داره که واسه خلطر سر کار رفتنت بخوام باهات یه جوری شم بگم واقعا اگه منو اسنحوری شناختی که دیگه این دوستی بدرد نمیخوره بخدا خواستم بگما شوهرم نزاشت اما نکیدونم الان پیام بدم یا نه؟ رفاقتمون 5 شش ساله