# تجربه سزارین... _ قسمت دوم

من فیبروم هم داشتم که دکترم اونارو هم واسم برداشت و بعد واسم بخیه زدن و سرکلاژم باز کردن عمل تمام شد منو بردن تو ریکاوری ۱۰_۱۵ دقیقه هم اونجا موندم و دادنم بخش و تا ۱۲ ساعت بعد عمل هیچی نباید میخوردم. در مورد درد بعد عمل هم باید بگم که دکترم نزاشت پمپ درد بگیرم گفت کاملا چیز بیخودیه من خودم با دارو و آمپول درداتو کنترل میکنم (در این مورد واقعا خدا ازش راضی باشه که هزینه الکی نذاشت بکنم ) ، خودم هم بعد عمل هر ۴_۵ ساعت ۲ تا شیاف دیکلوفناک میزاشتم همین هم باعث شد دردی نداشتم، در مورد اولین راه رفتن هم قبل اینکه از جام بلند بشم با آب داغ و آبمیوه و خرما خودم تقویت کردم که وقتی پاشدم افت قند نداشته باشم،  اونقدرا هم که میگفتن سخت نبود یه درد ریزی داشت که اونم واسه موقعی بود که میخواستی از جات بلند بشی بقیش کاملا قابل تحمل بود در حدی که من میگفتم دردی ندارم. آروم آروم از جاتون بلند بشید حتی شده ۵ دقیقه طول بکشه هیچ عجله ای نکنید، و در مورد خونریزی باید بگم که تا ۳ روز اول یکم خونریزی داشتم بعد اون نوار بهداشتی اصلا کثیف نمیشه فقط خیلی خیلی ببخشید موقع ادرار گاهی خونریزی جزئی دارم.

۵ پاسخ

وااای من موندم بالاخره پمپ دردبگیرم یا ن
شما بقود دکترت میگی بیخوده
یسری میگن عاالیه چون ی راست مواد قوی تراز شیاف وارد خون میکنه مستقیم و اثرگذاری بیشتر و بهتری داره

آدم خودش میتونه لباس زیر و پوشکشو عوض کنه یا نه باید همراه اینکارو بکنه؟

عزیزم واسه برداشتن فیبروم ها هزینه اضافی گرفت؟ فیبروم هات کدوم قسمت و چندتا بودن؟ چون منم فیبروم دارم. احتمال زیاد سزارینی هستم نگران خونریزی فیبروم ها هستم 🙃

وای خدااروشکر که تجربه خوبی داشتی
من که هر روز دکترمو لعنت میکنم که چرا گفت پمپ درد نگیر
من مردم و زنده شدم از درد😶‍🌫️😵

بسلامتی عزیزم پاقدمش خیرباشه براتون🌷
یه سوال داشتم عزیزم من زایمانم طبیعیه دکترهم راضی نمیشه بیادبیمارستان
میخواستم ببینم برازایمان طبیعی توبیمارستان خصوصی حتما بایدبرم قبلش پرونده تشکیل بدم یانه مهم نیس وقتی دردم گرفت برم بیمارستان

سوال های مرتبط

مامان بچک مامان بچک ۴ ماهگی
تجربه سزارین

صبح رفتم بیمارستان فشار و ضربان قلب بچه رو‌ چک‌ کردن بعد یک‌ربع قبل از رفتن به اتاق عمل برام سوند گذاشتن موقع گذاشتنش یکم سوزش داشت و یکم احساس ناراحتی داشت بعدش تا بی حس بشم بعد رفتیم اتاق عمل و بی حسی نخاعی که برام‌ زدن رو میتونم بگم متوجه نشدم و‌ اصلا درد نداشت چند دقیقه بعد هم نی‌نی رو دنیا آوردن و آوردن گذاشتن رو صورتم خیلی سریع بود و حس خوبی داشت من اصلا فشار هم که بعضیا میگن متوجه نشدم بعدشم رفتم ریکاوری و باز نی‌نی رو آوردن شیر دادم بهش همه چیز عالی بود تا وقتی بردنم بخش اومدن حسابی شکمم رو فشار دادن اون درد داشت بعدم عصر که بی حسی رفت دردام شروع شد که مسکن زدن برام و غول مرحله آخر بلند شدن‌ و راه رفتن بود که خیلی سخته فرداشم مرخص شدم و اومدم خونه چون پانسمان ضد آب بود دوش گرفتم راحت سبک شدم ولی تا امروز بلند شدن برام سخته و گاهی درد دارم که دکتر شیاف داده. امروزم رفتم بخیه کشیدم که اونم متوجه نشدم اصلا و‌ تمام. سزارین واقعا لحظه تولد خیلی خوبه ولی بعدش مراقبت میخواد و اصلا آسون نیست حتما باید کمک داشته باشی یه ۲۴ ساعت سخت داشت و در کل میتونم بگم راضیم
مامان مهدیار مامان مهدیار ۳ ماهگی
تجربه سزارین
سلام بالاخره اومدم از تجربه ام بگم
من واسه اینکه کیسه ابم نشتی داشت ۳۸ هفته کامل عمل کردم بچم هم پسر بود دستگاه نرفت خدا روشکر
سوند قبل عمل واسم زدن که اصلاااا درد نداشت خداوکیلی اسون تربن مرحله بود
عملم نیم ساعت طول کشید بعد اومدم ریکاوری شکممو تو اتاق عمل یه بار فشار دادن تو ربکاوری هم یه بار
اومدم بخش دیگه فشار ندادن گفتن خونریزیت کمه نیازی نیست
شیاف حتما استفاده کنید عالیه درد رو اروم میکنه من پمپ درد نداشتم بنظرم نیازی هم نیست
شب گفتن از رو تخت بلند شم سوند رو هم در اوردن اونم درد نداشت
بلندشدن از تخت هم پنج قدم اولش کمی سخته حس میکنی میخای بیوفتی زمین اما فقط حس میکنی پنج قدم راه بری اوکی میشی
پله هم خونمون ۴۵ تا داشت دو تا شیاف تو بیمارستان زدم همه رو به راحتی اومدم بالا کسایی که پله دارید نگران نباشید
شورت سرجی فیکس حتما بخرید خیلی خوبه حمام هم چسب ها رو که در اوردم درد نداشت استرس نداشته باشید سوالی بود در خدمتم همه رو جواب میدم
مامان یزدان👶 مامان یزدان👶 ۳ ماهگی
سلام مامانا اومدم از تجربه سزارینم بگم کسایی که قصد سزارین دارن من خیلی راضی بودم درد واقعا قابل تحمل بود برام از شش صبح دکترم گفت چیزی نخورم یه صبحانه سبک خوردم پنج صبح ساعت ۱۱ رفتیم بیمارستان تا کارمو بکنم ان اس تی گرفتن انژیو وصل کردن تا ساعت دونیم عمل شدم سوند داخل اتاق عمل وصل کردن که اصلا دردی نداشت برا من دکتر بیهوشی اومد بیحسی زد اونم اصلا دردی نداشت ولی من خیلی میترسیدم دراز کشیدم کاملا بیحس شدم عملو شروع کردن یکم احساس تنگی نفس پیدا کردم برام اکسیژن گذاشتن بعد ۱۰ دیقه صدای گریه پسرم اومد خیلی حس قشنگی بود 😍 من همزارن گریم گرفت یکم بعد پرستار گفت میخوای ببینیش آورد گذاشت جلو صورتم ☺من خودم پمپ دردم خواستم برام وصل کردن که با اون واقعا اصلا دردی نداشتم یکم در حد پریودی بود اوردن تو پخش ۱۲ ساعت هیچی نخوردم بعد اون گفتن آبمیوه بخورم بلند شدم سوندو دراوردن فقط سرم گیج میرفت یکم نشستم چون پمپ درد داشتم درد زیادی نداشتم فقط من سرم خیلی تکون دادم حرف زدم سر درد خیلی بدی گرفتم سه روز اول 🥴 شیرم اولش نمیومد شیر خشک گرفتم تو بیمارستان ولی بهش نساخت الان شیرم زیاد شدم شیر خودمو میدم دکترم واقعا خوب بود دستش خیلی سبک بود اینجوری که همه میگفتن بعد سزارین خیلی درد میکشی برایه من واقعا راحت بود❤
مامان مهوا🌝🌛 مامان مهوا🌝🌛 ۱ ماهگی
پارت دو
همونجا کنار اون پرستار بداخلاق یه بهیار خیلی مهربون همونجا بود که فهمیدم هم سن خودمه ،کلی هم هوامد داشت تو تمام مراحل سونو و اینا دستمو گرفته بود و بهم میگفت نترسم و درد نداره واقعا ازش ممنونم همونجا واسم یه سرم بیزاکول زدن و اس ان تی گرفتن .حدود ساعت نه بود که اومدن منو ببرن اتاق عمل ،خوش شانسی زیادی که داشتم این بود که اون شب فقط من بودم که عمل داشتم و دکترم مریض دیگه ای نداشت و کلا دکتر من صبح ها عمل میکنه و اون شب هم به پرسنل اتاق عمل گفته بود که من اورژانسیم 🫢
توی مسیر اتاق عمل خیلی فضا شاد بود و ماما که باهام بود همون بهیاره همش میگفتن الکی بگو درد دارم و انقدر چهرت بشاش و ضایع نباشه و در کل استرس کمی داشتم...دیگه رسیدیم به در اتاق عمل و لحظه دروغ گفتن بود .دوتا خانوم که بعد فهمیدم یکیشون دکتر بیهوشی بود اومدن حالمو پرسیدم و اینکه درد دارم یا ن پرسیدم که من الکی گفتم اره و اینا.خلاصه رفتم توی اتاق عمل و هنوز نشتی سوند رو داشتم ...روی تخت نشستم که واسم بی حسی بزنن..
بارداری زایمان
مامان نخود مامان نخود ۷ ماهگی
تجربه زایمان
من پریروز سونو بیوفیزیکال دادم تنفس نمره نگرفت بردم زایشگاه گفتن ان اس تی خوبه چیزی نیست ولی گفتم زنگ بزن دکترم زنگ زدن دکتر گفت براش تکرار سونو بنویسید بفرستید اینسری زد حرکت نمره نگرفت برگشتم زایشگاه دکتر گفت بستری کنید برا زایمان بستری شدم گفتن سزارین اصلا نداریم اختیاری قبول نمی‌کنیم
دیگه بستری شدم معاینه کردن کاملا بسته بود
سروم زدن و آمپول فشار نزدیک دوساعتی موندن نه درد داشتم نه باز شدم گفتن ببرن سزارین که من گفتم با دکتر شیفت عمل نمیشم با دکتر خودم عمل شدم و موقع زایمان متوجه بندناف دور گردن بچه شد
خلاصه ساعت سه و چهلدوپپنج دقیقه ظهر پسرم به دنیا اومد خداروشکرر و من تو اتاق عمل فقط گریه میکردم و خداروشکر میکردم
از سوند براتون بگم درد آنچنان بدی ندارد و یه لحظس
تو اتاق عمل هیچ دردی متوجه نمیشین من تا چهار پنج ساعت بعدش هم هیچ دردی نداشتم و بعد هم باز جای عمل درد نمی‌کرد به خاطر زیاد به پشت خوابیدن کمردرد خیلی شدیدی گرفتم و کمردرد اذیتم کرد که با اولین راه رفتن از بین رفت ولی خب بعدش درد جای عمل یه مقدار داشتم که با شیاف خوب بود قابل تحمل بود فقط یکم راه رفتن درد داره الان هم بیشتر سوزش جای عمل دارم تا درد
و از فشار دادن شکم بگم که شکم منو سه بار فشار دادن که یه بار تو اتاق عمل و دوبار تو‌ریکاوری که هرسه بار بی حس بودم و متوجه نشدم
همینا فعلا تو‌ ذهنم بود