تجربه زایمان طبیعی-۵
بعد از اومدن دکتر و معاینه، آماده ام کردن برای زایمان، اما انقدر فشار روی واژن و مقعد و به طور کلی لگنم زیاد بود که اصلا قفل شده بود بدنم و هرچی زور میزدم فایده ای نداشت، دوتا پرستار شروع کردن از بالای شکم(زیر قفسه سینه ام) به سمت پایین ماساژ دادن که کمک کنه و بچه بیاد بیرون و توی اون لحظه واقعا روی قفسه سینه ام فشار بود، بدی همه ی اینا این بود که من تمام مدت از ته دل جیغ و داد میکردم و واقعا نگران بچه بودم، وقتی دکتر دید فایده نداره، برش داد و موقع برش سریع گفت دیگه فشار ندن چون بچه داره با دست میاد. موقع برش برای اینکه دردم به شدت زیاد بود به اون قسمت لیدوکائین تزریق کرد تا بی حس بشه و بتونه برش بزنه

چرا هر چی به زایمان نزدیک تر میشم تایپ زایمان های سخت برام میاد☹

یاخدااااااااااا

بهت نمیگفتن چه جور نفس بکشی؟
چرا جیغ میزدی

قبلش ورزش و پیاده روی داشتی؟؟
امادگی زایمان داشتی اصلا؟؟

الهی عزیزم🥺چقد درد کشیدی اخه 🥺

خدا خودش نگاهت کرده که الان سالمی با این همه درد ک تو کشیدی

وای چقد از این برش میترسم فقط بخاطر همین برش میخام سزارینم کنم

بعد میگن طبیعی راحته خدا صبرت بده چقد درد کشیدی