یک سوال یا یه چیزی که خیلی اذیتم میکنه
خانما تاحالا با مادر و پدری از اطرافیان و دوست و آشنا برخورد داشتید که مثلا توی مهمونی ها توی بیرون رفتن ها لذت میبرن بچه هاشون خراب کاری میکنن یا مثلا داره بچه هامونو میزنن بعد میخندن پسر یا دخترمون زدش از پس خودش برمیاد ولی از دید منی که یه مادرم اون بچه رو غیر عادی میبنم و ناراحت میشم بچه من هیچ کس و نمیزنه کاری نداره به بچه ها حسود نیست من میدونم اگرم بود من لذت نمیبردم احساس رضایت از کار بد بچه م داشته باشم کلن خوشحال نمیشم بچم بچه ای رو بزن یا چه میدونم خرابکاری کنه خونه مردم فکر کنم همون قدر که اون حس میکنه چه باحاله کار بچشون برای کن باحال نیست خب چه حس خوبی داری بچت گنده لات بخوای بار بیاری اینم بگم خیلی دیدم توی این یک سال و نیم که پسرم دنیا اومد خیلی دیدم منم بچم برام عزیز خب معنی نداره برای اینکه تو پدر مادر مثلا میگم خوشت میاد بچت هاره من خوشم بیاد بچم ضعیف گیر اورده بشه بعد این وسط یک سری بادمجون دور قاب چین هم هست میگن طرفداری نکن خب چطور اونا با افتخار نگاه میکنن بچه من سمت بچشون بره چنگ بکشن چشم بچرو در بیارن نمی‌دونم والا فقط اگر شما که داری میخونی همچین کاری میکنی بدون خیلی حس بدی میدی به پدر مادر اون بچه اگر توهم مثه منی پشت بچتو ول نکن و از اون خانواده فاصله بگیر چون حس کمبود بی خاصیت بودن به بچت دست میده

۹ پاسخ

منم ناراحت میشم.‌ملت هنوز خودشون تربینت نشدن درست و حسابی
کاملا حرف شما متین. ما باید مراقب باشیم تا بچه نه به چیزی دست بزنه نه بچع ای رو بزنه....

چند روز پیش شوهرم پسرمو برد خونه مامانش بعد خواهر زاده بزرگش دختره اونجا بوده همش پسرمو اذبت میکرده شوهرمم گف از دستش سری برداشتم پسرمو اوردم خونه نمیشد بهش چیزی گفتتت

وای بچه منم خیلی مظلوم آروم اصن ب هیچکس کار ندارع باز بچه دوستمون وقتی میریم خونشون فقط رایان اذیت می‌کنه رایان هر وسیله برمیداره ازش میگیره

یه بار پسر خواهر شوهرم پسر من و زد خودم دیدم چشای خواهر شوهرم چه برقی زد

دختر خود من بچه کوچیک تر از خودش میبینه ذوق میکنه میره طرفش میدونم ذوق کردنش واسه اینه که بره باهاش بازی کنه و چنگش بزنه گازش بگیره اینم نمیدونه که به اون بچه آسیب میزنه ولی منکه میدونم واسه همین جلوشو میگیرم کاملا شما درس میگید برا منم پیش اومده که بچمو اذیت کنن ولی من خودم نمیزارم دخترم بچه ی کسی رو اذیت کنه نمیدونم چرا اون طرفی هم که بچمو اذیت میکرد پدر و مادرش میگفتن مگه چیه بچن هنوز آخه پسرشونم سه چهار سال بزرگتر بود

بله دختر خواهر شوهرم یه بیشعور به معنی واقعی کلمه که حاصل تربیت اشتباه پدر مادرش هست که اونا این حرکات و حرفها رو یادش دادن،،من از خود بچه دلگیر نمیشم هیچوقت ولی از پدر مادرش چرا چون اونا خواستن که این بچه اینطوری بشه،،بچه۶ساله به دختر یکساله من حسودی میکنه اذیتش میکنه حرف زدنش با خودمونم که دیگ هیچی یکی بش بگی دوتا ازش میشنوی

من بچه خاهرشوهرم ی پسر بی ادب و بی تربیت هرموقه میاد خونه ی مادرشوهرم همه از دسش شاکی میشن مثلا من ک باهاشون توی ی حیاطم میاد در اتاقمو باز میکنه فرار میکنه یا بچه بزرگیه چیزی بخوره دخترم بره سمتش اصلا نمیده میزنه دخترمو خیییییلی عصبیم میکنه چندبارم ب مامانش گفتم خودشو میزنه به کری میگه پسر باید شجاع باش 💩💩💩💩💩

سلام عزیزم، من تازه تاپیک تو خوندم، بله از این آدم ها خیلی هستند،یکیش جاری خودم، من خیلی از کارش ناراحت میشم سعی میکنم دوری کنم،اخه تو ی ساختمان باهم هستیم،الا بچه بزرگش از نظر من تربیت نداره ولی خود جاریم راضی، کاریشون نمیشه کرد جز دوری،بچه عزیزه ولی تربیتش عزیز تره

دختر من خیلی شیطونه اینقدر دنبالش میدوام که کلی وزن کم کردم اما ولش نمیکنم حال خود همش مراقبشم به خودشو دیگران اسیب نزنه هنوز فرق بین کار خطرناک و امن و نداره هر کاری دوستداره میکنه بچها فعلا نقطه منطقی تو حافظشون نیست بهتر مراقب بچها بود ولشون نکنی حال خود اما بچها باهم فرق دارن یکی ساکت تره یکی شلوغتر موافق فاصلم چون اینطوری اعصابم اروم تره

سوال های مرتبط

مامان نی نی جون مامان نی نی جون ۱ سالگی
مادرا سخت ترین قسمت بچه داری چی بوده برای شما؟
برا خودم
بی خوایی و بد خوابیاش
گرچه خیلی خیلی زیاد سختی داشته مثه غذا نخوردن، مثه حساسیت لعنتی به مواد غذایی و و و و. ما این از همه بیشتر اذیتم کرده و می کنه
یه اعترافی بکنم که هیچ وقت فک نمی کردم انقد بچه داری سخت باشه با اینکه دختر بزرگم و بچه اول خونمون و ۳ تا خواهر برادر بعد خودم دارم
ازین دخترای لوسم نبودم همیشه کمک مادرم بودم تو خونه داری و بچه داری
اما خداییش هم دوقلو خیلی سخته هم دوقلویی که الرژی دارند صد برابر سختترش کرده
یعنی من فک میکردم شیرینی بچه داشتن بیشتر اما نبود
ن اینکه ناشکری کنما ولی این روزا خیلی نیاز به استراحت دارم
حساسیتشونم که دکترا میگفتن تا یکسال رفع میشه نشد و کاش فقط به پروتئین گاوی بود به اکثر خوراکیا حساسیت دارن
باور کنید حس می کنم تو این یکسال و خورده ای ۱۰ سال پیر شدم از بس بی خوابی کشیدم و کاررا بچه هارو کردم
حساسیت بچه ها من اولین علامتش بد خوابی و بیقراریه
خلاصه که با اینکه ۳۰سالگی بچه دار شدم و شدیدا عاشق بچم الان خیلی سختم شده خدا خودش کمکم کنه بگذره ب خوبی و از پسش بر بیام
مامان مهراد مامان مهراد ۱ سالگی
سلام‌مامانا یه تجربه واسه اونایی که مرددن واسه بچه دوم. فقط نذارین فاصله زیاد شه. نمیگم شیر به شیر. نه اصلا. فاصلشون ۳ ۴ سال باشه خوبه . بیشترش بازم نه بخاطر بچه ها بخاطر خودتون خیلی سخت میشه. مثلا ۷ ۸ سال یا بیشتر فاصله شاید به نظر آسون بیاد ولی از نظر روانی داغونین. بچه اول رسما تا اون موقع روانتونو ساییده بعد یه مادر له شده یه بچه نوپای شیطون که هیچی نمیفهمه رو باید مادری کنه. واقعا بعضی وقتا بهت زده میشی که من چجوری باید به این بچه خطرو بفهمونم در حالیکه خیلی راحت به بزرگه میگم و میفهمه. صبر و تحملتون کم شده. سنتون بالاتر رفته توان جسمیتون کم شده. کمکی اگه داشتین از شوهر مادر و مادر شوهر و اینا همه سنشون بالا رفته. مادرا عملا میانسال شدن و اصلا نمیتونن مثل بچه اولتون بهتون کمک کنن. شوهرتون هم همینطور. اگه هم کمکی نداشتین که واقعا از نظر روانی داغون میشین. خلاصه گفتم دیدم یه عده مرددن زودتر بیارن دیرتر بیارن. خواستم تجربمو بگم🥴
مامان فندقی🫂🍁✨️ مامان فندقی🫂🍁✨️ ۱ سالگی
یه استاد با تجربه‌‌ی روانشناسی کودک داشتم که می گفت" اگه  روزی پدر و مادر شدید ازتون می خوام حتما یادتون باشه...."

+هیچ بچه‌ای وجود نداره که توی همه‌ی زمینه ها بهترین باشه، اگه دیدی بچه‌ت توی ورزش موفقه توی ریاضی ضعیف، براش معلم ورزش بگیر چون استعداد اصلیش اونجاست....

ببینید راحت بهتون بگم؛
می خوای بچه‌ت خوشحال باشه، گفتگو بلد باشه، عشق ورزی یادبگیره، نمی‌خواد بشینی نصیحتای حکیمانه بهش کنی، رفتارت با همسرت رو درست کن

+اون خودش یاد می‌گیره

اون بچه‌ای که بعضی وقتا میزنه زیر گریه و ناراحت میشه نگرانی نداره، باید نگران اون بچه‌ای شد که جرات گریه کردن رو ازش گرفتن...

+خیلی عمیق بود

یاد بگیرید بچه‌تون رو با بقیه بچه ها مقایسه نکنید مگر اینکه قصد نابود کردن عزت نفسش رو داشته باشید

📌حتما برای بازی با بچه ها وقت بذار

چون بازی برای اونها فقط سرگرمی نیست، تمرین ایجاد ارتباط و مهارت های اجتماعیه

_بین بچه هاتون فرق نذارید، نگید‌ اونا متوجه نمیشن

چون کاملا حسش می کنن و این تبدیل به خشم پنهانی نسبت به خواهر برادراشون میشه

_و در نهایت برای ساختن و تربیت بچه ها قبل تر از اون باید خودتون رو بسازید
مامان مسدود شدم💔 مامان مسدود شدم💔 ۱ سالگی
سلام خانوما شما بکید من چیکار کنم بچه ی برادرشوهرم فلج مغزیه خیلی ناجوره ۱۳ سالشه نمیتونه حرف بزنه و راه بره همش جیغ میزنه و صداهای ناجور در میاره همه رو کتک میزنه گاهی اوقات من و بچمم میزنه و رفتارش خیلی روی بچم تاثیر میزاره بچه منم یاد گرفته همش جیغ میزنه و عصبی شده هرچند اونا یه شهر دیگه هستن ولی ما ماهی یه بار میریم یه هفته خونه مادرشوهرم برادرشوهرمم هر روز از صب تا شب بچه ش رو میاره اونجا الانم ک اومدن اینجا من قشنک حس میکنم از دیروز تا حالا رفتار بچم عوض شده داره از اون الگو میگیره اینم بگم ک هیچ جوره من نمیتونم ارتباطمو باهاشون قط کنم چون شوهرم همین یه برادر رو داره و خیلی رو خانواده ش و مخصوصا بچه ی برادرش حساسه تا جایی ک وقتی اونا باشن تمام کارای بچه برادرشو انجام میده بهش غذا میده پوشکش رو عوض میکنه ولی برای بچه خودمون هیچ کاری نمیکنه من از این موضوع خیلی ناراحتم واقعا بچم داره این وسط اسیب میبینه برادرشوهرم و زنش هم خیلی بیخیال هستن با وجود اینکه جاریم دکتره ولی از دهنیه خودش و بچه ش میزاره دهن بچه ی من جرات هم نمیکنم چیزی بگم ک ناراحت نشه ولی واقعا دارم عذاب میکشم با همچین مسائلی نمیتونم کنار بیام شوهرمم که کوچیک ترین محبتی بهم نمیکنه پول درست حسابی هم بهم نمیده نمیدونم چیکار کنم دیگه