سلام دوستان من عضو خیلی قدیمی گهواره هستم ولی ب دلیل اینکه حاشیه تو گهواره بود خیلی وقته دیلیت اکانت کردم الانم ساعت نزدیکای ۴صبحه خوابم نبرده گفتم گهواره نصب کنم با مامانای مهربون مشورت کنم من بینیم رو عمل کردم متنها ب دلایلی باید تن تن برم چک بشم دیروز شنبه ویزیتم بود و اولین بار بود این متخصص گوش و حلق و بینی رو میدیدم دکتر خودم مسافرت بود هماهنگ کرده بود برم پیش همکارش من و همسرم خیلی همو دوس داریم و متعهد ب همدیگه هستیم و شوهرم خیلی مرد خوب و باشخصیت و خوش هیکل کلا مردونس و سر به زیر خیالم بابتش راحته ولی دیروز منشی‌یه اعصابم رو بهم ریخت من اون لحظه رد دادم گفتم هنوز بینیم جوش نخورده اگه حالش رو بگیرم عصبی بشم بینیم خراب میشه خلاصه اول کع وارد مطب شدیم چشای منشی برق زد حالا قیافه ایی هم نداشت معمولی بود از من هم یه ده سالی بزرگ بود مشخص بود زنه نه دختر ما صحبت کردیم با منشی در رابطه با هماهنگی دکترم که گف برید از فلان جا فیش بگیرید و شوهرم خودش صحبت کرد که ما نباید فیش بگیریم هماهنگ شده اینم یه لبخند ملیح از اینایی که تو خلوت برا شوهرت ناز میکنی لبخند عاشقانه میزنی دقیق همینطوری بود من خونسردیمو حفظ کردم خودم رو زدم به اون راه آروم کردم خودم رو گفتم کارت گیره چیزی نگو خلاصه رفت با دکتر صحبت کرد چن دقه نشستیم گف برو داخل ک من همسرم تو سالن موند من رفتم داخل تو اون تایمی ک من نبودم نمیخوام ب خانمای چادری توهین کنم مثال هر ۵ انگشت یکی نیس، یه خانوم چادری اومده باسنش رو چسبونده به همسرم که این فوری ازش دور شده رفته

این چ موضوع مهمیه ک فکرتم مشغول کرده این وقت شب🫠

بعد نشسته رو صندلی که از اینور منشی هیزی میکرده من که کارم تموم شد اومدم بیرون شوهرم فوری بلند شد بهم گف زود بازومو بگیر بریم تو آسانسور یادم افتاد کیفم جامونده برگشتم بگیرم ک منشی‌ بدوبدو با ذوق رف برام آورد اصلا خیلی خنده دار بود حالا سوالم اینه من هفته دیگع دوباره باید برم مطب چیکار کنم حال اونو بگیرم احساس میکنم منو اسکل فرض کرد خر فرض کرد من بخاطر اینکه رو دماغم فشار نیاد خونسردیمو حفظ کردم ولی میخوام ضایع کنم کمکم کنید

تو کامنت ها بزار گذاشتی بگو بخونم

چرا اسم ها تو عوض کردی؟

ادامش جا نشد