این قضیه دختر پسر هنوزم اذیتم میکنه‌امروز خونه مادرشوهرم بودم .البته بخاطر افسردگیم خیلی وقتا اونجام،طبقه بالامون هستن. همسایه صمیمی مادرشوهرم اومده بود دخترش تازه هفت هفته حاملس ،بعد رفتنی مادرشوهرم یه کیسه بادام داد میگه اینو ببر دخترت بلکه ایشالا پسر شد بچش ،باشوخی میگف ها مثلا. ولی من باز دلم گرفت ،افسردگی هم که دارم دیگه قلبم سنگینی میکنه

توام با خنده به همسایشون میگفتی دختر و پسر بودنش مهم نیست جفتشم نور زندگی ادمن ایشالله بسلامتی فارغ بشه و نی نی قشنگشو بغل بگیره ❣️

خود مادرشوهرت کاش دختر نمیشد که بشه مادرشوهرت ک اینجوری بره رو مخت

شمام در جوابش میگفتین خدا ب همه یک گل بی عیب بده اینه ک مهمه.

ول کن ب روت نیار مال ما هم همینطوریه من اصلا نمیرم

ماله ماهم اینجوریه من نمیرم ناراحتم میکنن تا میرم اونجا برمیگره میگه یه دونه هم پسر باید بیاری در حالی شوهرم عاشق دخترمه یا میگه به شوهرم حیف پسر دار نشدی منم نمیرم وقتی میرم تا مدتها عصابم خورد میشه