خیلی حس بدی دارم اینکه با بقیه فرقی ندارم ب دخترم
بود و نبودم فرق نداره‌حتی با بقیه خوش‌تره سبب میشه ازش بدو میاد
مادرشوعرمم طوری جلوه میده انگار دخترم عاشقشه
اصلا دوس دارم الان اینو بزنم خودمم بکشم
مادرشوهر کثافتم نمیذاشت منو شوهرم دهنی هم بخوریم
الان میگم نده محل نمیده دهنیش رو ب دخترم میده
ای خدا دارم میمرممم

نه گلم خودتو اذیت نکن فقط روزی ۱ ساعت وقت بزار باهاش بازی کن ۳۳ روز پشت سر هم بعد کلاااا فقط و فقط از خودت حرف شنوی داره و با خودت

قیز خیلی حساسی ها بیخیال شو چی میشه مگه بذار بره سمتش اونم نوه اشه غریبه نیس که اتفاقا بذار بره هم خودت راحت میشی یذره اونروزا استراحت کن و هم بچه با بقیه ارتباط میگیره ، من خودم درسته دو هفته یبار میرم خونه مادر شوهر ولی وقتی میرم میذارم بره بغل بقیه کلا

شیر خشکیه؟

خودتو اذیت نکن بچس
یکم بزرگتر بشه فقط تورو کنارش میخاد

نه بابا بچه ها مودین خودتو اذیت نکن یه شب بدون تو نمیتونه بخوابه تو نباشی بچه هم نیست

با مادر شوهرتون باهم زندگی میکنید یا خیلی میبینتش؟

توهم نگران نباش چون کوچیکه هنوز فرقتو نمیدونه وقتی یکم بزرگ‌تر شد حتما بهتر میشناستت🥰

عزیزم پسره منم فرق منو با خانوادم نمی‌دونه چون همسرم کارش دوره میمونم خونه مامانم اینا . اصلا اگه ۲،۳ روزم نباشم حس نمیکنه چون هر روز میبینتشون ولی وقتی میریم خونه مادر شوهرم اولش باهاشون غریبی می‌کنه چون دیر ب دیر میبینتشون

اه منم بدم میاد مامانم گاهی دهنی میده همشم بهش میگم نده