بعد مامارو صدا کردم گفتم این سرم دردتون چرا کم نمیشه ازش؟ گفت اصن تزریق نکردیم برات چون ضربان قلب بچه کند میشه باید منتظر بمونیم تا نوار قلب تموم شده
خلاصه بعد از چند دقیقه زنگ زدن به دکترم و توضیح دادن، دکترمم گفتن منو سریع بفرستم اتاق عمل واسه سزارین
من شوک بودم اصن باورم نمیشد قراره سزارین بشم به پهنای صورت اشک میریختم چون از سزارین و اتاق عمل وحشت داشتم
اما چاره ای نبود خودمو سپردم دست تقدیر و سرنوشت و دکتر خوب و مهربونم که به شدت بهم دلگرمی داد وقتی ترسمو دید
ساعت ۹ شب رفتم اتاق عمل و ساعت ۹،۱۵ صدای بچمو شنیدم
و نمیتونم بگم چه حس غریبی بود اولین دیدار مون 🥹🥹
خلاصه که پافشاری روی یه اصل اشتباهه چون آدم از یه لحظه بعدشم خبر نداره اما خوشحالم با همه اون وحشت و ترس خودمو نباختم و تقدیرمو قبول کردم
ولی خدایی سزارین خیلی درد داره😭

دقیقا عین من بود داستانت
تنها فرقش این بود که بچه من چون کیسه ترکید دیدن لجن کرده سریع بردن اتاق عمل
منم شک بودم اون لحطه و بخاطر ترسی که از سز داشتم( از عمل نمیترسم از اون عوارض بیحسی میترسم) فقط اصرار به طبیعی داشتم و اصن خودمو واسه سز اماده نکرده بودم

عزیزم ماما خصوصیم گرفته بودی واسه زایمان طبیعی؟

سلام عزیزم ،وقتت بخیر باشه من پیام شما راجب اتفاقات بیمارستان رو خوندم ،

دکتر شما کی بوده و اینکه راضی بودین ازش؟کدوم بیمارستان رو توصیه میکنید؟

اخی عزیزم .خداروشکر بسلامتی کناراومدید.خانم دکتر استوری گذاشت امشب دیدم عکس گل پسرت و ماشالله خداحفظش کنه برات😘😍

خداروشکر که به سلامتی تموم شد😍 و این انتظار سخت به پایان رسید 💚

شیوا جان آخر کدوم بیمارستان زایمان کردی؟

عزیزم با سلامتی ❤️
کدوم بیمارستان زایمان کردی ؟راضی بودی
دکترت کی بود

من سزارین شدم خداروشکر هیچ دردی نکشیدم از فردای عملمم با شیاف تا سه روز پاشدم خودم کارامو کردم بعد سه روز دیگه شیافم نزاشتم

دقیقا منم از اول بارداری دلم میخواست طبیعی زایمان کنم کلاسای بارداری رفتم ورزشا انجام میدادم یهو ۳۳هفته بهم گفتم تویه ۳۶هفته بهت ختم بارداری میدیم و سزارین میکنیم🤦🏻‍♀️

عزیزم منم قرار بود طبیعی باشم دقیقه ۹۰ سزارین شدم.انشالله زود سر پا بشی قدمش هم برات خیر باشه

خب خداروشکر
همین که هر جفتتون سالمین و حالتون خوبه خداروشکر
برا مام دعا کن

به سلامتی کجاش بیشتر درد داشت