مامانا🙁
وقتی با پسرم میرم جایی اصلااااا سمت من نمیاد شیرم اصلا نمیخوره
وقت خوابشم که باشه نه شیر میخوره نه میخوابه
مگر اینکه از صبح تا ساعت ۸/۹ شب هیچی نخوابیده باشه که دیگه میاد بغلم شیر میخوره قشنگ چندثانیه ای بیهوش میشه
بارها شده گذاشتم پیش مادرم یا مادرشوهرم رفتم بیرون اصلا بهونمو نمیگیره
برمیگردمم فقط از دور لبخند میزنه سمتمم نمیاد
تازه به همه خانومای همسن و سال خودم و مامان بزرگاش میگه ماما🙁🫠
خیلی دلم میشکنه چرا هیچ وابستگی به من نداره؟؟
فقط وقتی خونه باهم تنها باشیم میچسبه بهم همش بغلمه باید جلوی چشمش باشم

وا من از خدامه دایان همش ب من چسبیدع البته وقتی نیستم مامانمو اذیت نمیکنه

بچه اجتماعیه خب🤨من از خدامه رادین بره بازی کنه😂

بابا خوبه که پسرم هم وابسته منه هم باباش من که حتی باباش باشه هم نمیتونم از دستش دستشویی برم خودشو هلاک میکنه

ولی بر عکس پسر من . جرات نمیکنم ی لحظه از جلو چشمش دور شم

برامن ک ولم نمیکنه ماما ماما خیلی خسته میشم بعضا دلم میخاد پیش یکی بمونه من استراحت کنم 🥲

منم پسرمو جایی بزارم بهونمو نمیگیره ولی وقتی میام میدوعه سمتم و میاد تو بغلم

عزیزم از بس تنها تو خونه هستن جای می‌بریم لدت میبره از بازی کردن و آدم‌های جدید دختر منم بزور شیر میدم و میخابه و جایی کار داشته باشم خوبه که سراع منو نمیگیره

دقیقا پسرمنه من که عادت کردم به رفتاراش😅😅

خیلیم خوبه که والا پسرای من همش آویزون منن واقعا کلافه کنندس