#تجربه زایمان طبیعی
دو شب و یک روز درد داشتم هر هفت هشت دقه کلن دو سانت باز شده بودم خیلییی ناامید شده بودم و بیمارستانم قبولم نکردن اما یک دفعه توی یک ساعت از دو شدم چهارسانت و نزدیکای صبح رفتم بیمارستان و قبولم کردن
توی سه ساعت از چهارسانت شدم نه و نیم سانت بدون اپیدورال و ورزش و اینا فقط با گاز خنده که اونم خیلی استفاده نکردم فقط به کمرم چسب ضد درد و برقی بود اونم انچنان تاثیری نداشت تنها چیزی که کمکم کرد بی حسی بود که به رحمم زد دکتر
به ده سانت که رسیدم باید زور میزدم و من اصلا جون نداشتم سه ساعت توی مرحله زور بودم هی کله بچه میومد بیرون اما کامل نه و دکتر هم هیچ کمکی نمیکرد که سرشو بگیره یا برش بزنه هیچییی
من انرژی کافی رو نداشتم چون از دو شب قبلش نخوابیده بودم و هرچیم میخوردم بالا میاوردم اگر انرژی کافی رو داشته باشین با سه تا زور قوی بچه میاپ بیرون
از تکنیک تنفس هم استفاده کنین ک پاره نشین من از داخل و بیرون بخیه خوردمم🥴

۸ پاسخ

و اصلا هم ترس نداره وحشتناکم نیست همه دردا قابل تحمله ❌❌❌

این بخیه خوردن طبیعیه عزیز تکنیک تنفسی برای اینه نزنی الکی جیغ داد نکنی انرژیت نگ داری واس زور زدن و اینک زور زدن ب همراه تکنیک تنفسی خودش باعث باز شدن بیشتر رحم میشه و زودتر بچه میاد

بخیه هات اذیتت نمیکنه چند روزه ریختن؟

از کجا فهمیدید چهار سانت شدید؟

چندتاسوال
چطوری فهمیدین چهارسانت شدین؟ چون درد زیاد شد و فاصله کم سرزدین بیمارستان؟
تکنیک تنفس یعنی همون ک میگن انگار میخای قاصدک فوت کنی؟؟؟؟؟ وزن بچه چقدر بود؟

من نگرانم مدفوع نکنه بچه از اینهمه موندن😢

ب سلامتی زایمان کردی خداروصدهزار مرتبه شکر برای منم دعا کن

چند هفته بودی

سوال های مرتبط

مامان یوتاب مامان یوتاب روزهای ابتدایی تولد
مامان ایلیا پسرم💚 مامان ایلیا پسرم💚 ۵ ماهگی
خلاصه با هزار درد سوار ماشین شدم دو دیقه ای رسیدیم بیمارستان همین که دکتر معاینه کرد گفت تو خونریزی داری باید سریع بستری شی تحت نظر باشی آنقدر که حالم بد بود همه به من نگاه میکردن شوهرم زنگ زد گفت عزتی گفته الان وقت اورژانسی ندارم منم به ناچار بستری شدم با یک سانت و سرم فشار آنقدر درد داشتم خودمو داشتم میکشم میگفتم ولم کنید برم خونه ساعت سه ظهر یک سانت و نیم شده بودم اصلا هیچ تغییری نمیکردم فقط با معاینه خیلی حالم بد بود میگفتم همش درد یک سانت اینه فول شم چه کار کنممممم
ساعت ۹ شب ۳ سانت شم نمیدونید این ساعت ها برای من سال ها گذشت گوشی هم نداشتم بگم بیاید منو ببرید من نمیخوام زایمان کنم ماما همراهم که توی ۳ سانت اومد پیشم یه ورزش سجده داد بهمگفت هم زمان باسنت رو چپ و راست کن شاید باورتون نشه سریع پنج سانت شدم دکتر اومد معاینه کرد گفت کله بچه یه خورده کجه یه پاشو بالا نگه دارید من یه نیم ساعت پام بالا بود میخواستن بیان اپیدورال کنن دکتر اومد دوباره معاینه کرد گفت بی‌حسی نمیخواد فول شدی
منم وقتی دردم میومد فقط زور های خوب میزدم
مامان دلارا❤️🌱 مامان دلارا❤️🌱 ۴ ماهگی
مامان لیمو مامان لیمو ۴ ماهگی
مامان حسنا مامان حسنا ۹ ماهگی
😍تجربه زایمان من 😍
سلام مامانا من دیروز ۱۳اردیبهشت سال ۱۴۰۳ساعت ۲:۲۰دقیقه دختر کوچولوم بدنیا اومد
قبل از هر چیزی بگم که فقط خودتون میتونید به خودتون کمک کنید با ورزش و پیاده روی که خیلی مهمه
من ساعت پنچ صبح وقتی بستری شدم دهانه رحمم دو سانت بود بدون هیچ دردی رفتم بعد از اینکه قرص فشار بهم دادن کیسه آبم پاره شد ساعت هشت کم کم دردام در حد پریودی شروع شد که قابل تحمل بود بعد از دو ساعت ماما معاینه کرد گفت داری میشی سه سانت بازم دیگ ساعت ده به بعد دردام زیاد شد که بلاخره با تکنیک تنفس ماساژ روغن که همراهم باهام بود تا ساعت یک تحمل کردم بعد ماما اومد گفت هنوز چهار سانت نشدی دیگ داشتم نا امید میشدم اخه خیلی درد داشتم بلند شدم با هر توانی که داشتم ورزش ،ماساژ،کیسه اب گرم خودمو اروم میکردم اما نمیشد که آخرش گفتم فقط بیاید بی حسی که از کمر کنید که اپیدوراله ماما اومد گفت یه نیم ساعت تحمل کن میایم که نیم ساعتتش شد یک و نیم ساعت دیگ از تحملم خارج شد وقتی اومد معاینه کرد گفت تو که داری زایمان میکنی دیگ نیاز نداری و دکترمو خبر کردن تا دکتر اومد دیگ با دو تا زور زدن بچم بدنیا اومد خودمم باورم نمیشد که یهو از چهار سانت رسیدم به ده سانت فقط یاری امام علی و حضرت زهرا و اهل بیتش بود که من تونستم راحت زایمان کنم ❤️😍
مامان فرشته کوچولو مامان فرشته کوچولو ۱ ماهگی
پارت ۴
ولی بعد کلی ورزش اخرم با دست یه سانت وا میشد ولی عالی بود که بعد اون همه درد من درد نداشتم
دیگه رسیده بودم به ۹ سانت حس زور شدید داشتم سر بچه بالا بود دیگه انقدر زور زدم و سجده رفتم با انقباض که سر بچم اومد پایین دیگه ۱۰ سانت بودم ولی یه مانع بود تو واژن که با تمام قوا زور زدم بچه اومد تو کانال و دکترم اومد و بهترین بخیه ای که تو عمرم دیدم رو برام زد
دکتر موقر بهترین دکتر دنیا برای من تو کل بارداری بچمو گذاشتن تو بغلمو از شوق اشک ریختم
و اینم بگم من از ۴ سانت دیگه هیچچچچ دردی نداشتم
و الان تنها دردم بواسیرمه که خیلی بد شده چون قبل بارداری هم شدید بود و با زور زایمان خیلی بد شد
از طبیعی با اپیدورال خیلی راضی بودم
برای من بد درد که تازه فهمیدم ارثی از خاله هام هست باز نشدن دهانه رحم
عالی بود
بیمارستان پاستور بود شیفت صبح زایشگاه عالی بودن
و بیمارستان خوب بود
هزار بار بگردم طبیعی میارم الان خواهرخام غبطه میخورن به حال من بعد زایمان
و تخت بغل من ۵ نفر زایمان کردن و من هنوز بودم 😅
کسایی رو دیدم که ۸ سانت هم درد نداشتن
مامان مهوا مامان مهوا روزهای ابتدایی تولد
پارت دوم زایمان طبیعی
ساعت ۸:۳۰ رسیدیم بیمارستان در انقباضم کم بود و چون کیسه آبدشتی پیدا کرده بود آمپول فشار گرفتم، اینو بگم که هم مامان همراه داشتم هم از قبل درخواست بی‌دردی کرده بودم که توی این بیمارستان فقط بی‌حسی از طریق وریدی تزریق می‌شد و هم خواهرم کنارم بود که توی دردها نقاط فشاری رو برام ماساژ می‌داد که خیلی تاثیرگذار بود ماساژ لغات فشاری و تنفس، ماما همراه خیلی کار خاصی نکرد فقط تنفس‌ها رو یادآوری می‌کرد و ورزش‌ها رو ادآوری می‌کرد در واقع اصل کار خواهرم انجام داد که برام ماساژ می‌داد تا ساعت ۱۱:۳۰ که رسیدم به ۵ سانت اولین بار که معاینه شدم دو و نیم سانت بودم از هشت و نیم تا ۱۱ و نیم طول کشید که برسم به ۵ سانت از ۵ سانت سرم بی‌دردی رو برام شروع کردم خیلی بی درد هم نبود درد و انقباض بود اما قابل کنترل با تنفس بود و رفته رفته بیشترش می‌کردم که تقریباً توی ۸ سال یا ۹ سانت کلاً درآوردم بی‌حسی رو چون حالت خواب آلودگی می‌داد و دیگه مانع از انجام ورزش می‌شد، از ساعت ۸:۳۰ تا یک و نیم که از تقریباً به ۸ سانت برسم قابل تحمل بود نمره از ۱۰ تا ۵ میدم البته با این شرایطی که گفتم
مامان یاشار مامان یاشار ۷ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
کسایی که میخان طبیعی بیارن نخونن🙂
پارت ۱
شب جمعه بود ۱۵ تیر ساعت ۱۰ رفتم پیاده روی تا ۱۲ امدم خونه یه حسی بهم میگفت تا فردا دردام شروع میشه تمام کارام رو کردم ساعت یک بود نشستم رو توپ جیم بال یکم ورزش کردم یهو کیسه آبم پاره شد زنگ زدم با زایشگاه گفتن پد بزار اگر یک ساعت بعد خیس شد بیا منم گذاشتمو همچنان خیس شد ساعت حدود دو ونیم بود رفتم زایشگاه بدون هیچ دردی چون کیسه آبم پاره شده بود با یک سانت بستریم کردن خیلی اصرار کردم که سوزن فشار بهم بزنن اما میگفتن سوزن فشار رو فقط روزا میزنن بهم آنتی بیوتیک وصل کردن گفتن وقتی کیسه آب پاره شد باشه تا دو ساعت بعد دردا شروع میشه صبح شد ساعت حدودا نه من تا اون موقعه یه درداری خفیف پریودی داشتم اما همون یک سانت بودم دکتر آمد بهم آمپول فشار زدن کم کم دردارم شدید شد خانوادم چون از شب رفته بودم تو زایشگاه در زایشگاه رو ول نمیکردن از طرفی خیلی نگران بودن منم تا ساعت ۱۲ ظهر دیگ تحمل دردام رو نداشتم و بلند بلند داد میزدم اما بلند میشدم ورزش میکردم راه میرفتم اینقدر دردام شدید شد که تحملش سخت بود بهم یه آمپولی زدن که دیگ من تو حال خودم نبودم و لرز شدید گرفته بودم تا ساعت ۷ شب درد کشیدم اما به زور ۲ سانت شده بودم
خانوادم هی میومدن دکترا رو تحدید میکردن که سزاریننش کنین اگر بلایی سرش آمد اینجا رو رو سرتون خراب میکنیم و ........
بقیش پارت دو میزارم
مامان محمد ایلیا مامان محمد ایلیا ۶ ماهگی
پارت دو تا ساعت هشت صبح درد میکشیدم ولی قابل تحمل بود بد بزور مامانم رفتم بد معاینه شدم گفت چهارسانت بازی رحمتم خیلی نرم شده بستری بشو تا کارا بستریم کردم رفتم اتاق زایمان شد ساعت نو گفتن نیاز ب امپول فشار نداری یگ سرم تقویتی زد بهم گفت راه برو نیم ساعتی را رفتم بد اومد کیسه ابمو پاره کرد ولی درد نداشتم زیاد هی ول میکرد میگرفت بد دوبار اومد معاینه کرد گفت شدی شیش باز یکم راه رفتم دوبار معاینه کرد گفت شدی هفت هشت وقتی درد داری زور بزن من بازم دردام قابل تحمل بود باز معاینه کرد گفت نو شدی زور بزن از نو سانت ب بد دردام خیلی شد دیگ هرچی زور میزدم رحمم تنگ بود باز نمیشد پارع کرد باز گفت زور بزن منم چون بی دردی بهم زده بودن گیج بودم و زیر اکسیژن بودم بد میگفت سرش دیده میشه زور بزن منم نمیتونستم بد یکی اومد شکممو فشار میداد یکی از پاین رحممو باز میکرد بد بچه اومد بیرون ک ساعت یک نیم بود کلن من چهار ساعت درد کشیدم اونم قابل تحمل بود فقط اخرش درد داشت و الان بخیه هام درد میکنه و خیلی ب دردش ارزش داشت اینم از ترحبه من ایشالا همه مثل من زایمان راحتی داشته باشین
مامان سامیار💙 مامان سامیار💙 ۷ ماهگی
دیگ خیلی دردام عجیب بود اصلا نمیتونستم تحمل کنم مثل دیوونه ها شده بودم حالم بد بود دوست داشتم بلند شمممم خیلی خراب بودم اومدن معاینه کردن ۳ ونیم سانت بودم ساعت ۱۲ ظهر دیگ دیدن خیلی خرابم اپیدورال زدن برام که هم وقتی دارو وارد کمرم شد خواب عجیبی اومد سراغم در حد یه ربع هن خوابیدم ولی خب گه گاهی هم درد داشتم که دیگ سوزش خیلی خیلی کمی شده بود
بلند شدن به ورزش کردن با ماما همراهم نزدیک یک ساعت ورزش کردم و معاینه شدم شده بودم ۶ سانت ساعت ۲ ظهر و خب باز دردام شروع شده بود و یکم تحمل کردم وقتی باز غیر قابل تحمل بود یه دوری دیگ اپیدورال گرفتم و باز ورزش کردم ولی خی این دفعه دردام سکزشی نبود شدتش کم شده بود فقط ولی تند تند دردم می‌گرفت
دیگ ساعت ۳ونیم معاینه شدم ۹ سانت بودم و سر بچه هم پایین بود و خب به باسنم فشار و زور میومد همش حس دسشویی داشتم و بشدت درد داشتم ولب خب حس میکنم اگر اپیدورال نبود دردام بیشتر بود دیگ با هر توانی که داشتم زور میزدم وقتی سر بچه قشنگ اومد پایین و دیده می‌شد بردنم رو تخت زایمان و خب با دو تا زور ساده پسرم و بغل گرفتم 🥰😍
پارت ۲