دیگه خستم نمیدونم باید چیکار کنم . واقعا در برابر لجبازیای پسرم خیلی کم میارم .مقاومتش توی لجبازی بسیار زیاده .ساعت ۱ کلاس داشته امروز پدرش مارو رسوند اونجا که بره سرکار ولی گفت باید بابا هم با مابیاد کلاس. دیگه هرراه و روشی رو من و مربی کلاسش انجام دادیم نرفت که نرفت .اسنپ گرفتم بزور و بلا هم که شده سوارش کردم اومدیم خونه.تا نیم ساعت تو پارکینگ فقط گریه کرده که باید بریم بیرون چرا اومدیم خونه .اما گفتم چون کلاس نرفتی بیرون نمیبرمت .بعد از کلی مقاومت هم هرجور شده بعد نیم ساعت اومدیم خونه .که طبقه پایین ما بابامینا میشینن . جلو در خونشون گریه و زاری کرده که باید بریم بیرون .مامان منم که همش منو سرزنش میکنه .حتی جلو روی بچم اینکارو میکنه که اونم فکر کنه واقعا من مقصرم .وبی من اومدم خونه خودمون پسرم رفت اونجا . اینقدر خودمو کنترل کردم که بخاطر این رفتارش دعواش نکنم به قفسه سینم فشار اومده نمیدونم معدمه یا قلبم . آخه پسرم از ساعت ۱ تا ساعت ۲ همه این برنامه هارو داشت با گریه شدید و مداوم

۱۱ پاسخ

یه چیز بگم همین دخالت بزرگترا بچه رو لوس میکنه و شما بدتر که همسایه هم هستید شما جدی هستید اونا لوسش میکنن کامل تربیت بچه رو خراب میکنن ازونجا یا برید یا رفت و امدتو کمتر کن

ببخشید چرا باید انقدر به خودت فشار بیاری دعواش نکنی چرا اتفاقا دو بار دعواش کن دو بار جدی ترین برخورد حساب کار دستش میاد
قرار نیس شکنجش بدی اما بچه ۳ سالشه باید حد خودشو

وقتی مامانت جلو پسرت دعوات می‌کنه با خشونت با مادرت صحبت کن نذار اینجور بهت بگه

من بودم با زور هم که شده بود میوردمش خونه

اینجوری پسرت عادت می‌کنه می‌دونه مامانت همیشه پشتش هست

قرار نیست که هرچی بچه بگه ما بگیم باشه چشم بعضی وقتا خشم و ترس لازمه

وقتی با مادر یا مادرشوهر همسایه میشی این ماجراها و دو تربیته شدن ها هست. کاریش نمیشه کرد

وای خدای من پسرای من هردوشون همینن به خدا اگر من و ببینی دلت به حالم اینقدر میسوزه حس میکنم وقتی بچه ها لج میکنن بدنم کامل خشک میشه اصلا اون لحطه من در بدترین حالت ممکنم برای بیرون رفتنشون کلی تنش داریم کاپشن نمیدونم دوستش ندارن از یه طرفی سرد هم هست یعنی همسرم دیشب به سختی رانندگی کرد هردو با گریه رفتن جلو صندلی جلو ماشین گریه جیع به همچی دست شانس آوردیم تصادف نکردیم

دختر منم دقیقا همش سر چیزای بیخود گریه می‌کنه اینا اقتضای سنشون هست

من باشم یه تشر محکم میزنم گاهی اوقات دعوا لازم

ای بابا تقریبا یه روز در میون ازین برنامه ها داریم🤕🤕🤕🤕

اگه من بودم میذاشتمش تو پارکینگ و خودم یه گوشه قایم میشدم تا بیاد خودش
وقتایی ک محبت و عصبانیت جواب نمیده بی محلی میکنم جواب میده

ببین چندروز پیش پسر من سر یه لباس سگهای نگهبان که شستم خیس بود از ساعت ۱۱ تا ۱۲ و نیم جیغ زد و گریه و منو چنگ میزد گاز می‌گرفت پدرمو درآورد آخرسر باورت میشه خودزنی کردم از دستش تا ساکت شد؟یعنی آرزوی مرگ میکنم یوقتایی

تایپیک قبلیمو بخونین و بگین شما باشین چیکار میکنین

سوال های مرتبط