خانوما بیاید دلگرمی بدید بگید چیکار کنم من
من زایمان کنم از بیمارستان مرخص بشم هیچکس قرار نی ازم نگهداری کنه تنهایی چجوری از پسش بر بیام😔مامانم با خانواده شوهرم قهره و چون تو یه ساختمونیم نمیاد خونم منم نمیتونم برم خونشون مادرشوهرمم گفته نمیاد چیکار کنم من

اول که خدا بزرگه تا اون موقع ولی تجربه خودمو میگم سر بچه اولم شرایطم مثل شما بود خانواده شهر شهرستان خانواده خودم مادرم پیر با خواهر قهر بودم و کلی استرس داشتم سزارین شدم و از روز اول خودم و همسرم بچه رو نگهداشتیم اولین حمام خودم و بچه تنها با همسرم کلا همش تنها بودیم اونقدر قشنگ بود نه کسی نه حرفی نه حریثی آرامش بود و بعد فهمیدم اتفاقا کسی نباشه بهتره

نگران نباش خدا برای همه درست میونه

عزیزم قبل زایمان همه کارهات انجام بده خونت تمیز کن .غذا بپز بذار تویخچال ،نهایتا تا چندروز ازبیرون بگیره شوهرت طرز تهیه کاچی و داروی زایمان یاد بگیر درست کن .مقوی جات وآجیل وخرماازقبل بخر نگهدار،ساک خودت بچت ببند ،اگر خاله یاعمه داری ک بهش زنگ بزنی میاد ازش خواهش کن ک یکی دو روز بیاد پیشت ،اگر نیومدن تو هم موقعی ک مریض شدن نرو سمتشون آدم تو سختی باید یار داشته باشه

ببین تازه راحته راحتی طبیعی زایمان کنی که قشنگ از بیمارستان اومدی میتونی رو پا وایستی از شر حرف و نقل قول بیخودم راحتی
الکی نگران نباش یخچال فریزرتو پر کن کاراتو قبل زایمان بکن مطمئن باش خدا هست هیچ کسی رو لنگ نمیذاره من بهش اعتقاد دارم
دوستمم اینطوری بود تازه سز شده بود اون خدا خودش تواناییشو بهش داد

عزیزم تو تازه ۱۴ هفته هستش تاموقع زایمانت انشالله کدورت ها تموم میشه آشتی میکنه شوهرت باخانوادت میریی خونه مامانت میمونی

عزیزم من که مادر خواهر دارم ولی چون بچه ام موقع امتحانا دنیا میاد داداشم کلاس دومه مامانم باید به اون برسه مادرمم هم خودش مریضه دکتر بهش گفته استرس شبانه برات سمه باید شب کامل استراحت کنی .خواهرم هم دانشگاه هست دیگه فصل امتحانای اصلیشون میشه بعید می‌دونم بیان کمک به من . مادرشوهرم هست نمی‌دونم از پس کمک به من بر بیاد یا نه . توکلت بر خدا باشه

نهایتا پرستار میگیری همین میاد کارهای خونت انجام میده یه غذایی میپزه برای بچه داری هم کمکت میکنه

عزیزم چقدر سخته
کاش خودت میرفتی چندوقت خونه مادرت میموندی

برو بیمارستان بمون بگو اتاق بدن بهت ده روز همون جا استراحت کنن

نگران نباش خواهر شوهر منم اینجوری بود مامانش فوت کرده مادرشوهرشم سنش بالاس با شوهرش همه کاراشونو خودشون کردن خدا کمک میکنه عزیزم

بنظرم به مادرت بگو بخاطر شما بیاد و هیچ اهمیتی به اونا نده تو یه ساختمونید نه یه واحد ک خیلی عجیبه

تواز الان به این چیزا فکر نکن. نهایتش به شوهرت میگی من کمکی ندارم دست تنهام برام کمکی بگیر تا سرپا شم.

مامانت دلش طاقت نمیاره میاد بخاطر دخترش

عزیزم میدونم حتی فکر کردن بهش سخته ولی فکر کن اونایی که کلا مهاجرت میکنن به کشور دیگه هیچکس غیر از خودشون و شوهرشون ندارن

اوووه نگران نباش خواهر جان شوهرت هست خودتم انشاالله خدا توانشو میده بهت اگرم مشکل داشتی زنگ بزن مامانت بپرس

مگ میشه باید یکی باشه نگهداری کنه خواهر نداری اخه بعد زایمان شرایط خیلی سخته

از الان ی عروسک بردار و بشین تمرین کن خودتا بچتا خدات😁🤌

من مامانم سر داداشم با خانوادش نیومدن
کلا مامان‌بزرگ من مادری کردن برا مامان من بلد نبود برا بقیه بلد بود
منم میرفتم سرکار اونموقع مامانم همه کاراشو خودش کرد ولی هنوز یادش میاد بغضی میشه من دبیرستان خواهرم ابتدایی بود

خب مادرشوهرت نیاد تو برو اونجا خونه مامانت چندروز بمون خوبشدی بیا مادرشوهرت میاد اونجا خونت

تو نام گذاری بچه ات که باید جنع بشن عزیزم

نگران نباش صدرصد میان همشون نوه خیلی عزیزِ

تو برو یه هفته خونه مامانت بمون

از قبل سعی کن اشتیشون بدی هی جلوشون بگو دوست دارم دورم شلوغ باشه و همتون بیاید ، بگو یا همتون بیاید یا هیشکی 😐😐😐

خواهری خواهرشوهری دوستی کسی نیس؟

چرا خونه مامانت نمیری

یه چی بهت میگن گوش بده گلم ماه آخرت هر روز سوره انشقاق و بخون من خوندم واقعا زایمانم راحت بود بچمم خودم نگه داشتم بعد من مامانم عمل داشت حتی خدا خیلی کمکت می‌کنه نگران نباشه زایمان خیلی راحت‌تر از اون چیزیه که فک میکنی

خدا بزرگه حتما تا اون موقع اتفاقات خوبی میفته نگران نباش استرس به خودت نده اگه خواهر داری بش بگو بیاد پیشت