صبح پاییتزتون دل انگیز ...
دو ماه پیش داشتیم فیلم تماشا میکردیم دلین اذیت میکرد باباش بهش واییی چه صدایی میاد از تو اتتق اصلا فکرشو نمیکرد دلین ترسیده بشه
بعد از اون شب دخترم دیگه تو اتاق خواب تنها نرفت دخترم که از ۶ ماهگی جدا رو تختش میخابید دیگه بدون من نخابید ماهم مجبور شدیم یه مدت خیاری بخابیم تو پذیرایی ولی خب هم من هم همسرم کمر درد شدید اصلا کیفیت خابمون امده بود پایین دیگه دیشب کلی با دلین صحبت کردم بهش گفتم اگه تا صبح تو تختت بخابی فرشته های مهربون صبح برات کادو میارن اونا شب تا صبح بالا سرتن و مراقبت هستن بعد ازش سوال کردم دوست داری چی برات بیارن گفت شیر کاکائو دیگه منم صبح بیدار شدم براش یه شیر پاستوریزه کوچولو و یه کاکائو جایزه وصل کردم به تختش که بیدار میشه خوشحال بشه
بعد مدت ها دخترم تو تختش خابید و ما هم راحت شدیم البته چند بار بیدار شد یکم بهونه گرفت ولی باز خابید

حاستم بگم هیچ وقت کوچولوهاتون و نترسونید حتی اگه فکر کنید با حرف شما ممکنه نترسن یا اون چیزی که شما باهاش کوچولو رو میترسونید خنده دار باشه ولی اونا حساسن کامل متوجه میشن ذهن رویا پردازی دارن
دومم این که زیاد با بچه هاتون حرف بزنید خر چی بیشتر حرق بزنید اونا درک فهمشون بیشتر میشه من وقتی دلین حتی خیلی کوچیک بود دو سه ماهش بود مرتب باهاش صحبت میکردم الان که چند روز دیگه دو سالش میشه خیلی منطقی باهم حرف میزنیم و متوجه همه حرفام هست
گاهی تشویقشون کنید برای کارای خوبشون 🩷

تصویر
۸ پاسخ

وای خدا دلین کپی خودته🤩

الهی عزیزم ممنون از تجربه ی خوبت

بعضی از بچه ها درکشون بالاعه مخصوصا دختر
من دخترام زمین تا آسمون بچگیاشون فرق داشت با پسرم
دو سه روز پیش پسرم نمیخوابید همسرم به شوخی بهش گفت هاپو میادا نخوابی از اون روز به بعد شبا نمیخوابه میگه هاپوووووو بیاااااا منو بخور 😅😅😅😅

کجا بودی خانوم چند وقته؟

چند سالته بهت می خوره دختر بچه باشی بهت نمیاد بچه داشته باشی

سلام عزيزدلم كيف كردم ب اين مامان با دركو فهم
مرسي از اين ك با متن و اطلاعه قشنگت بهمون ياداوري كردي ك نبايد اين فرسته هارو حتي از كوچكترين چيز ترسوند
خيلي خيلي مرسي عشقم
تولد نازگلت هم پيشاپيش مبارك مامان با ذوق😘😘🌹

حوصلم نشد بخونم ولی حق باتوعه

چه مامان خوشگلی داره دلین💙🫀

سوال های مرتبط

مامان سورنا مامان سورنا ۲ سالگی
سلام دوستان
میخوام از تجربه خودم برای از شیر گرفتن بهتون بگم که خب پیش نیازش اول اینه که حال روحی خودتون خوب و بالا نگه دارید
من اول سعی کردم پسرمو از اتاق خودمن ببرم تو اتاق خودش بخوابه آذر ماه سال پیش اینکار و مرذم زمانی که ۱۹ ماهه بود چند شب اول من پیشش خوابیدم از شبای بعد خوابش که میبرد میرفتم اتاق خودمون و هر وقت بیدار میشد میرفتم شیر میدادم و بر میگشتم
از اول اسفند ماه گذشته وعده های بعد از صبحانه تا زمان خواب ظهرشو قطع کردم و برای خواب ظهر شیر میخورد و اگه عصر هم شیر میخواست میدادم دو هفته که گذشت وعده های عصر تا خواب شب رو هم قطع کردم
و برای خواب ظهر و خواب شب و حین خواب شب شیر میدادم
تا اینکه از خواب شب ۳۱ ام فروردین بهش گفتم ممه رفته و دیگه اخ شده با ماژیک سیاه سر سینه هامو سیاه مردم و وقتی دید گفت اوف و اه اه و رفت رو تشکش دراز کشید من و پدرش کنارش دراز کشیدیم و هیچ حرف و حرکتی نکردیم وانمود کردیم خوابیدیم اونم یواش یواش بعد از بک ساعت خوابید بدون هیچ کمکی و شد شب اول
ساعتای پنج صبح بیدار شد و شیر میخواست کلی گریه کرد ولی تا سینمو دید گفت اوف و اه اه و دیگه نخواست و ازم پنکیک خواست درست کردم خورد و رفت بازی تا حدودای ساعت ده صبح تو بغلم خوابید تا دو ساعت بعدشم بیدار شد بازی مرد تا حدودای ساعت ۷ عصر تو ماشین بودیم خوابید تا ساعت ۹ شب که بیدار شد پلو خورد و خوابید تا صبح فقط یکبار بیدار شد برای شیر که بهش آب دادم و خوابید از فرداشم هر وقت شیر خواست نشونش دادم گفتم اه شده دیگه رفت پی مارش امروز سه روزه قطع شیر انجام شده
و کثمن فقط روز اول درد سینه داشتم که با مسکن اوکی شد
خواستم تجربمو بهتون انتقال بدم تا شما هم مثل من راحت این مرحله رو رد کنید
مامان برف کوچولو مامان برف کوچولو ۲ سالگی
خانما دیدم خیلیا درگیر از شیر گرفتن هستن گفتم تجربمو بگم شاید به دردتون خورد.
من دخترم به شدت وابسته شیرمادر بود و جز زیر سینه جور دیگه نمیخوابید.
من با این روش رفتم که چهار روز اول شیر روز رو قطع کردم و چهار روز اول چون خیلیم مهمونی بودم سرش گرم بود اذیت نمیشد خیلیم تو روز شیر نمیخورد البته....
۴روز دوم شیر موقع خواب بعدازظهرشو قطع کردم که فکر میکردم سخت باشه چون بدون سینه نمیخوابید.کاری که کردم این بود هر روز خسته اش میکردم.یه روز رفتیم خانه بازی دوروز پارک و خلاصه خستش کردم که بخوابه..اصلا رو پا خوابیدن بلد نبود و موقع خواب یه کم غر میزد و من اهنگ میذاشتم و یک ساعتی طول میداد تا بخوابه حتی یه روز خسته نبود کلا نخوابید منم مجبورش نکردم.....بعد سه روز سوم شیر موقع خواب شب رو قطع کردم فکر میکردم خیلی سخت باشه ولی اصلا سخت نبود فقط دوتا کتاب جدید گرفتم واسش و سعی میکردم تا بی تاب میشه یا اونا سرگرمش کنم.خونرو تاریک میکردیم و لالایی میذاشتم تا خوابش ببره خودش.رو پا کلا دوست نداره یه کم ماساژش میدادم یه کم بغلم میکرد بعد انقدر غلت میرد تا بخوابه و ساعت خوابش به هم ریخت اما اذیتش نکردم که فشار بهش نیاد و تو چهار روز سوم که شیر موقع تو خواب بیدار شدن هم قطع کردم... روز اول یه بار بیدار شد خیلیییی اذیت کرد گریه کرد همسرم بغلش کرد ماساژش داد من جلوش نیومدم خیلی....بار دوم بیدار شد اب دادم خوابید....دیشب هم که شب دوم بود کلا خودش بیدار نشد....کلا وقتی شیر رو کم کنید درخواست شیر هم کم میشه....
بعد من یک عالمه شیر های طعم دار پاکتی و دنت نوشیدنی و ایمیوه و چندتا خوراکی که دوست داره خریدم که بی تابی کرد بدم بهش اما خب دختر من کلا شیر پاستوریزه عادت نداره خیلی نخورد
بقیه اش پایین
مامان آرتا😍🥰 مامان آرتا😍🥰 ۲ سالگی
سلام مامانا امیدوارم روز خوبی رو شروع کرده باشید خوشگلا🌹 میگم من از ۸ ماهگی اتاق آرتا رو جدا کردم درسته خواب خوبی نداشت بخاطر رفلاکس چندبار میرفتم بالا سرش ولی تو اسفند بهتر شد شاید سه بار بیدار میشد آب میخواست، از سال جدید که یه ۲۰ روزی رفتیم مسافرت و پسرم پیش خودم خوابید فکر میکنم عادت کرده بعد از دو ساعت که میزارم رو تختش هر نیم ساعت بیدار میشه با داد و بیداد من یا باباشو صدا میکنه میرسیم پیشش کنار تختش میشینیم تا بخوابه وقتی خوابش عمیق مشد میریم اتاق خودمون دوباره نیم ساعت دیگه بیدار میشه جیغ و داد میکنه،، الان دو روز همسرم بیمار شده من تو اتاق پسرم میخوام تا صبح میخوابه بیدار نمی‌شه شایدم بیدار میشه میبینه من کنارشم میخوابه،، بنظرتون چیکار کنم که آسیب نبینه احساس میکنم ترس از جدایی پیدا کرده، شماره مشاور کودک یا آدرس مشاوره کودک تو کرج دارید که کارش خوب باشه بتونم مشکل رو بگم تا پسدم با کمترین آسیب این دوره رو رد کنه؟؟؟ ممنون میشم اگه خودتون هم تجربه ای دارید در اختیارم بزاربد🌹
مامان حسنا مامان حسنا ۲ سالگی
مامانا سلام من دیگه میخوام به دخترم شیر ندم و از شیشه بگیرمش . راستش دخترم از نوزادی تو اعتصاب شیر بود و تا یک سال و نیم هیچ رغبتی به شیر نداشت. بعدا تا چند ماه هم‌اگه میدادم‌میخورد و اگه نمیدادم چیزی نمیگفت منم چون وزنش پایین بود هم شیر میدم هم پدیاشور. گفتم تا ۲ سالگیش بدم. حالا الان به طرز عجیبی دو سه هفته ای شدییییید وابسته به شیر شده دختر منی که از ۳ ماهگی به کل شیر شبش رو خودش نخورد و تا صبح میخوابید و حتی بارها و بارها وقتی بیدار میشد براش شیردرست میکردم لب به شیر نمیزد تازه جیغ میزد که نمیخوام حالا سر صبح ۶،۷ صبح بیدار میشه میگه ماما شیر بده من با وضعیتی که تا ماه قبل داشت از شیر گرفتن دخترم عین خیالم نبود میگفتم یه روز بهش نمیدم و تمام. حتی شده بود چند روزی هم میخوابید بدون اینکه شب شیر بخوره حالا الان چیکار کنم فکر و ذکرش شده شیشه . با نی هم اصلا نمیخوره بعد مثلا قبلا ته تهش ۱۲۰ تا میخورد نهااااایتش این بودا الان به ۲۱۰ تا راضی میشه.غذا هم نمیخوره اصصصصلا. از غذا فراری عجیب شده.
چیکار کنم به نظرتون؟..‌