۹ پاسخ

مهیارومهدیارودوسداشتم ولی خودم عاشق مهدیاربودم

من دوس داشتم بزارم اریا مهر. ولی ثبت احوال قبول نکرد. خواهر زادم گفتش بزار پارسا. منم گفتم پس شد پارسا

من از مجردیم اسماشون و انتخاب کردم گفتم یک زمانی اگر ازدواج کردم بچه دار شدم دختر شد اینو میزارم پسر شد اینو میزارم

قبل بارداری خواهرم خواب دیده بود یه پسر دارم اسمش رادین هست ولی مادر شوهرم اسم رادین و مسخره کرد گفت یه سوپر مارکت سر کوچمون هست اسمش سوپر رادین هست رو اسم شاهان رو انتخاب کردم که اگه دختر هم باشه جانان آخر سر سامیار رو انتخاب کردیم

دوست داشتم بذارم آیهان همه مسخره کردن😢😢هنوزم عاشق این اسمم❤️

من از اولین روز که باردار شدم گفتیم اگه دخترشد اسمشو هانا میزاریم بعد که به دنیا اومد همه میگوفتن هانا بعد یک هفته مادرم گفت دوست دارم اسمشو بزاری ثنا بخواطر مادرم قبول کردم

من تاآزمایش بتا دادم مثبت شد،تصمیم گرفتیم دخترشد،بزاریم سوگند

مستانه 🫠چقد قشنگگگ
قبل اینکه اصلا باردار بشم همسرم ماهنی رو انتخاب کرده بود
یکی از دوستامون هم میگف اسم ماهنی رو دوس داره
بعد قرار شد هر کی اول دختردار شد این اسم رو بذاره😅

از وقتی فهمیدم باردارم گفتم دختر شد اسمش دلوینه🥹🥹
اونموقع نمیدونستم دوقلو دارم
وقتی فهمیدم دوقلو دختر دارم قل اول شد دلوین قل دوم آوین🥹😍

سوال های مرتبط

مامان آرشا و آیهان مامان آرشا و آیهان ۴ سالگی
خانما بزرگترین ترستون راجب بچه تون چیه؟من یکیش ترس از گم شدنش ک باعث شده بیرون رفتن لحظه ای ازش چشم برندارم و به هیچکی اجازه ندم تا کوچه با بچم بره دومیش تجاوز ک تجربه اش رو تو کودکی داشتم البته روانی بود تاجسمی ی نفرشون زنداییم بود ک فک کنم از۴،۵سالگی شروع کرد نه تنها من بلکه خواهر و تمام دخترای فامیل هم اذیت میکرد زیاد یادم نمیاد ولی ی چیزایی مثل مالش سینه ک ازمامیخواست یا حرفایی ک میزد و اینا یادمه مامانمم میدونست و باهاش حرف نمیزد ولی تو مهمونیا میدیدیمش و حتی کنجکاومون میکرد بدن بقیه دخترا روهم ببینیم و حتی خودارضایی بعد ها ک بزرگ شدیم کاریمون نداشت تااینکه تو۱۱سالگی توسط ناپدری اذیت میشدیم و همیشه وحشت داشتیم از تنهابودن حالا باعث شده من اعتماد نکنم وقتی ارشا میره جایی حتی تو اتاق پیش خواهرم میرم دنبالش وقتی ی جا وایمیسته همش دنبالش میترسم یکی اذیتش کنه یا حتی شلوارش رو دربیاره این ترس باعث شده حتی از بچه هابترسم و نگران مدرسه رفتنشم میدونم همه نگرانیم ولی من بیش از اندازه ترس دارم همه ادما دورم رو از دور دید میزنم ک ببینم کاری باارشا دارن یا نه و‌مرتب ازش میپرسم فلانی چیزی نگفت اذیتت نکرد