۱۲ پاسخ

با اومدنش همه دردام از بین رفت
حس فوق العاده ای بود
ان شاالله که همه چشم انتظارا این صحنه رو بزودی ببینن
و دخترمو گذاشتن رو سینم
من فقط یه کله گردالی پرررر از مو میدیدم

بسلامتی گلم بعدش چی شد

از پرستار اجازه گرفتم که برم حمام ولی گفت نه تنهایی نمیشه اگه میخوایی برو از شکم به پایین‌ رو با آب گرم بشور
که خیلی خیلی برای کم شدن درد تاثیر داشت
از این توپ بزرگا هم بود با اونم ورزش میکردم
خلاصه گفتن بریم نوار قلب(قسمت سختش همین بود چون موقع درد نمیتونستم تکون بخورم و خیلی بد بود)
بعد از چند دقیقه دوباره اومد معاینه کرد یهو گفت وای چه جالب یهو فول شده
و منو فرستادن اتاق زایمان
بقیشم بگم؟

خب بقیش

آخه سوپ؟؟؟؟ من دلم چلوکباب میخواست
ولی گفت ممکنه مجبور بشیم سزارین کنیم بخاطر همین نباید غذای سنگین بخوری.
بعد این وسط مسطا هزار بار هم اومدن معاینه کردن و من همش ۲ فینگر بودم
سرم و سوزن بهم زدن
و باز و باز و باز معاینه😖
دیگه ساعت حدود ۱۰ و نیم شب شده بود و من هیچ پیشرفتی نداشتم

لباس پوشیدم و دیگه از همسرم و مامانم اینا جدا شدم و رفتم تو یه اتاق.
درد داشتم ولی قابل تحمل بود
خلاصه شروع کردم ورزشایی که تو کلاس بارداری یاد گرفته بودم انجام دادم
موقع دردا هم تکنیک های تنفسی که یاد دادن انجام می‌دادم
موقعی هم که درد نداشتم خرما و مغزیجات می‌خوردم
این وسط گرسنه ام هم شده بود خیلیییی زیاد ، به پرستار گفتم من گشنمه، رفت برام سوپ آورد🤦‍♀️

گفت برو راه برو و پله پایین بالا کن و یه چیز سبک بخور و عصر دوباره بیا معاینه ات کنم.
منم رفتم همه این کارا رو کردم و ساعت ۶ عصر دوباره رفتم معاینه شدم و بازم همون دو فینگر بود.
گفتن بستری میکنیم ولی حالا حالاها زایمان نمیکنی ممکنه تا صبح طول بکشه.

ای جااانم
منم انتخابم طبیعیه،ایشالا منم مثل شما زایمان خوبی داشته باشم🌿

چون بیمارستان دولتی بودم و بیمارستان هم آموزشی بود کلی نمیدونم دانشجو بودن یا تازه فارغ‌التحصیل هم اومدن
و ساعت ۱۲ و بیست دقیقه شب دختر نازم بدنیا اومد

خب چ شد گمونم زایید

دیگه حدودای بیست دقیقه به ۱۲ شب بود انگار
دردای آخری خیلی زیاد
ولی به من گفته بودن موقع درد اصلا داد و فریاد نکن چون انرژیت تحلیل میره
منم فقط با صدای بلند ذکر میگفتم

بلاخره طبیعی زایمان کردی یا سزارین شدی

سوال های مرتبط

مامان مهوا مامان مهوا ۱ ماهگی
#پارت اول زایمان طبیعی
تاپیک‌های قبلی که در مورد زایمان طبیعی هم گذاشته بودم بخونید چون من از اول دنبال زایمان طبیعی بودم اما چه‌ام هم خیلی بالا بود و دو دور بند ناف دور گردنش بود اما موقع زایمان دیدیم که سه دور دور گردنشه اما شل س مشکلی برای زایمان ایجاد نمی‌کرد، دیروز از صبح چندین بار توی تشت بعد تو لگد کرده بودم و تقریباً یک هفته بود که ورزش‌ها رو به صورت خیلی جدی و شدید انجام می‌دادم، ساعت ۲۰ دقیقه به ۷ صبح با یه سرفه حدود یک استکان آب ریخت روی تخت که حدس زدم کیسه آ** پاره شده رفتم دستشویی و دیدم که بله نشتی دارم ادرار نیست بدون رنگ بدون بوئه و تشک‌های خونی وجود داره هنوز هیچ دردی شروع نشده بود، تا همسرم از خواب بیدار بشه و آماده بشیم برای رفتن به بیمارستان حدود یک ساعتی طول کشید و توی این یک ساعت من هیچ دردی نداشتم اما آبریزش به صورت مداوم داشتم، ساعت تقریباً هشت و نیم سیدم بیمارستان توی راه بیمارستان یواش یواش انقباضا داشت شروع می‌شد