۱۷ پاسخ

سلام رفقا
اگر بارداری و میخوای نی نی تپل داشته باشی یا اگر مامانی و نمیدونی برای کوچولوت چه غذایی درست کنی بدو بیا گروهمون تو تلگرام
انواع غذا های کمکی + دستور پخت
@madaran_100
اینم لینکشه🫶🏻✨

اگر اومدی بگو از طرف فائزه ام♥️🥹

میدونی چیه ما ایرانی ها یاد نگرفتیم مشکلاتمونو بیان کنیم به شریک زندگیمون بگیم دلخوریم ، اگه هم بگیم با جنگ و دعوا ، یا کلا نمیگیم ، من از روز اول اگه از همسرم ناراحت شم بهش میگم ازت دلخورم اونم میپرسه چرا منم توضیح میدم به این دلیل ، و ازم عذرخوای میکنه و دیگه تکرار نمیکنه اون کاری که ناراحتم میکنه

خدالعنتشون کنه فقط

همه همدردیم شوهرمنم قدرنشناسه اولویت اول واخرزندگیش خانوادشن حتی به بچه خودشم اهمیت نمیده دخترمم که شباگریه می‌کنه اونم دادمیزنه چته بچه بگیر بخواب منم ازحرفش بدم میاد باهاش دعوامیکنم

مثل شوهر منه یه بار هم با من دعوای بدی هم کرد سر نگه داشتن پسرم درحالیکه ده دقیقه هم نبود که بغلش بود بعضی مردا خیلی نفهمن و گاو

همسر منم همینه،هرچی بهش توضیح میدم خواهش میکنم فایده نداره،میگم من و بچه هم نیاز به توجه و محبت داریم انگار نه انگار،یه دقیقه بچه رو نگه نمیدارم منم یه استراحتی بکنم ولی امشب خونه مادرشوهرم بودیم خواهر شوهرم گفت دوتا بچه منو نگه دار من برم بیام گفت باشه،جیگرم آتیش گرفت

همه مردا همینن والا من یبار حرصم دراومد گفتم باز شماها یه پنج شنبه جمعه تعطیلی دارید میشینید پای گوشی و تلویزیون والا مااونم نداریم همیشه کار خونه شام نهار بچه داری آخرشم میگه تو بیا جات وبامن عوض کن همه بدبختیا با مادره آخرم بچه مال پدره تواین مملکت خراب شده والا شکم ماهارو هفت لایه میبرن آخر خانواده شوهر فک میکنن چون بچه اسم فامیل اونارو داره باید بیشتر به اونا علاقه داشته باشه😐من دلم آنقدر پره بخوام بگم باید گریه کنم نصف شبی😂ول کن خواهر این مردا درست نمیشن

خودش غداشو میخوره داغ وگرم من بدبخت باید ببینم کی بچه بخوابه یا بزاره نزاره بخورم کوفتم میشه همش ظرفا جم میشه رو ظرفشویی بخدا انقد خستم ک نگو ی خواب خوب لازم دارم کلافم اصن عرصه بهم تنگه دارم خفه میشم خیلی عصبی وکم حوصله شدم باهمه دعوا دارم

خیلی خیلی درکت میکنم خاهر قشنگم ولی چون احساس میکنم همه فکرو زکرت شده بچتون و این اشتباهه یکوچولو بخودتون وقت بزارین اگ همسرتون ببینه بخاطر رسیدگی بخودتون نمی‌تونید بچرو بغل کنین خودش ورش میداره واینکه اصلا نزار بیستون فاصله باشه
وقتی پسرتون خابید لباس خوشگلتون بپوشین😈🙊 ی ته ارایش بیایین کنارش حرفتونو واسش بگین
بهش بگین چیناراحتتون میکنه .........
مشکل منو همسرم بود ولی من چون فکرم شده بود حسین اصلا شده بودم جنگلی کاملا خاهر برادر شده بودیم بحثمون هر روز بود ولی خدارو شکر همسرم گفت مشکلش چیه و من واقعا نمیدونستم از چی ناراحته وقتی فهمیدم ازش معذرت خاستم

اینجور خیلی بده که 😔
منو شوهرم قبل از بچه دار شدن همیشه می‌گفتیم نباید با بچه دار شدن خودمون از هم فاصله بگیریم و خداروشکر سر حرفمون هم موندیم تو بچه داری هم کمکم می‌کنه خیلی

وای دقیقا منم ب خدا ی حموم نمیتونم برم دخترمم ک خواب ندا ه اصن با دوتا بچه خستم غذا بپرز کاراخونه دیونه شدم ی دستشویی راحت نمیتونم برم همشم بهم غر میزنه ودستور میده وقتی هست جاشو عوض کن شیر بده بخدا کم مونده ایزی لایف بخرم

زندگی بعد از بچه دارشدن خیلی سخت تره باید سعی کنی ک تعادل و برقرار کنی
شوهر من کمکم میکنه ولی ن زیاد بیشتر کارا دخترم با خودمه میگه من سر کار بودم بادم ک نزدن حالا بیام واسه تو بچه داری کنم به قول خودت صبح تا شب مگه چیکار میکنی ولی بعضی وقتا من واقعن خسته میشم میام دلوین و میزارم بغلش و میگم این تو و اینم بچت منم ادمم خسته میشم صبح تا شب باید نگهش دارم و میرم تو اتاقمون یخده ک نگهش داشت میگه مامانش مامانش..
دخترم ماامانشو میخاد بیا اروم نمیگیره

همه مردا همینن گلم همسر هیشکی بچه نگه نمیداره شبا یه بار پسر من تا صب جیغ زد همسرم یبار نیومد از اتاق بگه چیشده!!!چی میگی خواهر

عزیزم😔

ببین نزار بینتون فاصلع بیوفته بهش بگو عزیزم امروز یه دو ساعت بچه و نگه دار من یکم بخوابم ازش بخواه مردا اصلا متوجه نیستن تو ذهن ما چی میگذره تا ما نگیم بهشون

منم دلم پره از همسرم حس خفگی بهم دست میده زیاد ک فکر میکنم ب کاراش

واییی منم همین لحظه بابت همین موضوع ها دارم گریه میکنم

سوال های مرتبط

مامان آناناس من مامان آناناس من ۸ ماهگی
سلام عزیزان من چند وقته خیلی خسته ام بدن درد شدید دارم پاهام کمرم درد میکنه گاها انقد خسته میشم میشینم گریه میکنم میزنم به سرم تا به امروز سعی کردم هیچکدوم از اینا رو به بچه ام نفهمونم درسته هنوز بچه هست ولی تو ذهنش میمونه دیگه ولی حس میکنم اصلا مادر خوبی نیستم کافی نیستم از یه طرف شیر خودم از ماه اول به دلیل یه سری مشکلات قطع شد نیومد مجبور شدم شیرخشک بدم از یه طرف از روز اول بیمارستان تا به امروز بچمو خودم نگه داشتم درسته مامانم اینا هستن ولی خودش مریضه نمیتونم بگم اینو نگه دار مثلا من بخوابم،تلویزیون ممنوعه ولی گاهی به قدری خسته میشم جوری که توان بلند شدن هم ندارم اونموقع ها مجبورم کارتن باز کنم جغجغه بزارم جلوش تا با اون دوتا مشغول بشه هر روز هم میخونم تلویزیون با بچه یه کارایی میکنه که بعدا پشیمون میشید اینا انقد عذاب میده منو نمیدونم چکار کنم دیگه😞دخترم صبح ساعت هشت پا میشه شب ساعت دوازده اینا میخوابه ما بین این ساعت ها چهار بار میخوابه ولی تا صبح هم چند بار بیدار میشه گاهی گریه میکنه نه خواب کافی دارم نه استراحت هیچی.
نمیدونم دیگه چیکار کنم به کی بگم حس میکنم افسرده ام میخوام برم دکتر اونم وقت نمیکنم😞😞😞