همیشه فکرمیکردم بچه که دنیابیادهمه سختیا تمومه شیرمیخوره میخوابه حالا فوقش بینش یه دل دردم میگیره درحد دوسه ساعت وتمام.نمیدونستم انقد سختی داره انقد چیزای جور واجور هس اصلا نمیدونستم رفلاکس نوزاد چیه اعتصاب شیرچیه یه درصدم ازفکر رد نشده بودن اینهمه سختی ها.چقد خسته ام چقد همه ی ما مامانا خسته ایم مدام میگم خدایا زود بگذره کاش الان یکسالو نیمش بود کاش الان حداقل ۶ماهش بودمیگن مثه برق و بادمیگذره پس چرا انقد داره طولانی وسخت میگذره؟هوف خیلی دلم گرفته دلم واسه من قبلی تنگ شده🥺

تازه میدونی چی سخترش میکنه؟؟
این که بین این همه مشکلات و استرس هایی که داری اطرافیان هی نظر بدن و استرستو بیشتر کنن
چرا لاغره،چرا گریه میکنه،چرا این دارو رو بهش میدی،چرا شیر خودتو نمیدی،چرا اینو تنش میکنی😔😔

اینا هیچکدوم سخت نیست ، فقط دهن گشادی اطرافیان رو مخه اه اه

الهی عزیزم وقتی بزرگ میشن میفهمی که چقدر زود گذشت از تک تک لحظه هاش لذت ببر این روزای نوزادی برنمیگرده بچه اول یکم سخته چون قبلش فقط برای خودت بودی منم دخترم خواب نداره همه کارام میمونه گاهی نمیرسم غذا درست کنم ولی با یه لبخندش همه خستگیت میره

من خوشحال بودم افسردگی بعد زایمان نگرفتم ولی اینقدر اطرافیانم دارن با حرفاشون اذیتم میکنن و استرس میدن که دارم افسردگی میگیرم😔

الکی نیست که عزیزم بهشت زیر پای مادران هستش ما مادرا تا پی پی شون باید نگران نباشیم😂😂

دقیقا منم انقد کم طاقت شدم فقط دلم میخاد زودتربگذره یکم بزرگتر بشه اوایل واقعا سخت بود زردی طول کشیده رفلاکس کولیک .دلم میخاد مرتب باشم انقد شلخته شدم از خودم بدم میاد.انقدر هم بهم سخت گذشته حرص خوردم فشارم بالا میره

اخ الهی