۴ پاسخ

نه گلم،زندگی مشترک شامل وظایف مشترک میشه خوبه که همسرتون کمک حالتونه،زمانی که کنار بچتون هستین بیشتر بغلش کنین

من احساس میکنم اون بچه خودش چون محبت نمیبینه اینجور حرفی زده و فکری کرده که هرکسی که بچه ش پیشش نباشه کم محبت میکنه یا مادر بدیه حتما تو اون موقعیت‌های خودش خیلی اهمیت نده بالاخره وقتی که هستی مطمئنم از محبت سیرابش میکنی و اینکه برای رفاه بچه داری میری سرکار برای دل خودت که نمیری پس اصلا نگران نباش

عزیزم منم مثل شما شاغلم خیلی از روزا صبح پسرم خوابه میزارمش خونه مامانم و نه شب کارم تموم میشه و میرم دنبالش ب نظرم ب حرف دانش آموزت دامن نزن

چون ب نظرم یه مادر شاغل و مستقل
که میتونه ب رفاه مالی بچش کمک کنه
یه مادر شاد و سر زنده ی و فعال
خیلی بهتر از دور از جون رفقای گهواره مادر توسری خور و غمگین و و بی حوصله است ک حتی نمیتونه نیاز های عادی بچه رو بر طرف کنه

پس به خودت افتخار کن خانم معلم 😍♥️

درضمن شما این همه تلاش نکردی ک درس بخونی آخرش بشینی توی خونه 🍃

حالا من به حرف اون دانش آموز کاری ندارم
ولی صبحانه و ناهار شام که محبت حساب نمیشه
اون بجز پدرش به محبت شمام نیاز داره
نمیگم محبت نمیکنیدااا ولی خب به حضور شما هم نیاز داره، باهاتون بازی کنه و...

سوال های مرتبط

مامان فاطمه نورا مامان فاطمه نورا ۱۵ ماهگی
پارت یازدهم
ما بدلیل اینکه تو فامیل مورد داشتیم که بچه هاشون به دلیل فامیلی عقب مانده ذهنی بودن باید حتما ازمایش ژنتیک میدادیم
من افسردگی گرفته بودم و هیچ جا نمیرفتم و هیچی نمیخوردم انقدر شرایطم بد بود که مامانم وقتی منو دید مدام غصه داشت که چرا به این روز افتادی و بریم خونه خودمون بمون حواسم بهت باشه که گفتم نمیشه من اینجا رفتم متخصص و پرونده دارم و مدام داره چکم میکنه تو ماه اول از شدت افسردگی پنج کیلو کم کردم و همیشه بدی مادرشوهرمو گفتم از خوبیش هم بگم
تو تایم بارداری من هر روز از خونشون برام غذا میاورد و میومد کارهای خونه کمکم میکرد و چون من تمام علائمم شبیه پسر بود البته طبق گفته اونا هرروز یه اسم پسرونه هم انتخاب میکرد و خداییش تا سه ماهگی هوامو داشت همه جوره منم گفتم خدایا شکرت که با وجود بچم اینا درست شدن تا اینکه چهارده هفتگی رفتم سونو تشخیص جنسیت دکتر گفت دختره و من هیچی نگفتم تا انومالی که دکتر صددرصد گفت دختره ما هم رفتیم یه جعبه شیرینی صورتی خریدیم رفتیم خونه مادرشوهرم و دیگه اونموقع خیالم از بابت بچه راحت بچه که تو تمام غربالگری ها گفتن سالمه وقتی پرسید بچه چیه گفتم در جعبه رو باز کن میفهمی که تا دید صورتیه یه جور یخ گفت دختره؟! گفتیم اره و خیلی سرد گفت مبارکه ایشالا سالم باشه برگشتیم خونه من همش انگار یه چیزی رو دلم سنگینی کرد