خانمایی ک پت دارین و میبرین بیرون لطفا توحه کنین
تو رو خدا میبرین بیرون مراقب باشین سمت کسی نره یا حواستون باشه بالاخره اون زبون بسته نمیفهمه یه واکنشی نشون میده و احتمال داره یکی بترسه..
امروز از مطب دکتر دراومدم میرفتم سوار ماشین بشم کنار ماشینمون یه ماشبن بود من خب داخل ماشین رو ک حواسم نبودش داشتم میرفتم یه سگ پارس کرد قشنگ جیغ زدم جوری ترسیدم و زهرم ترکید ک کم‌موند بیفتم...خب میگم خواهر من میدونی واکنش نشون میده تو جای شلوغ پنجره ماشینتو ببر بالا!
شوهرم زود برگشت و ب سگ گفت برو داخل حالا درسته عصبانی شده بود ولی خدایی دیگه کاریشم نداشت خانومه ب جای معذرت خواهی ک مواطب نبوده برگشت صداشو انداخت رو سرش ک چرا سگ منو دعوا میکنی!!! من ازون زبون بسته انتطار ندارم ولی از صاحبش انتطار داشتم مراقب میبود حالا ک نبود دیگه انقدم پررو نمیشد وقتی تو نگران روحیه سگت هستی چرا انتظار داری من یا شوهرم نگران بچه ای ک ۸ ماهه منتظرشم‌نباشم!؟

۱۳ پاسخ

دیگه این ک... صخل های مدافع حقوق حیوانات شورش رو دراوردن

عزیزم اون خانمه ذاتا احمقه هیچوقتم درست نمیشه

دیگه با سگ گشته اخلاقش هم سگی شده.
انتظار دارن مردم به ش
سگهاشون محبت کنن و یه شکلات هم بدن.
منم واقعا میترسم فوبیا دارم

بعضیا واقعا بی منطق و حق به جانب ان
آدم بچشم یه کار اشتباهی بکنه عذرخواهی می‌کنه

غلط میکنن بدون قلاده و پوزبند بیرون میارن
یه دفعه سگه چنان دوید طرفم نزدیک بود سکته کنم همینکه شوهرم بود
از ترس دست و پام میلرزید
بعد صاحبش نشسته از اون فاصله داد میزنه بیا
حتی به خودش زحمت تکون خوردن نمیده
مگه مکان عمومی جای سگ هست

ملت رد دادن 😐باز خداروشکر ب بیمارستان کشیده نشدی خیلی مراقب خودت باش

دقیقا بچه ما دوساله داخل پاساژ خرید ی سگ یهو اومد جلوش بچه ترسید جیغ زد وحشت کرده بود صاحب بی فرهنگش پرید به بچه چراجیغ زدی ترسید

بابا با اینجور آدما نمیشه دهن ب دهن گزاشت
والا ما بچه مونو یکی دعوا کنه میگیم حقت بود ولی اینایی ک سگ دارن ی جوری حمله میکنن ک انگار واقعا بچه شونه

واقعا یکسری ادما عجیب شدن ☹️خدارو شکر اتفاقی براتون نیوفتاد 🌺
واقعا التماس تفکر دارم برای یک همچین ادمایی😑

افرین دقیقا یا میارن بیرون با خودشون ولشون میکنن میان سمت ادم من حالا نمیترسم دوسشونم دارم ولی باز میگم واس زن باردار یوقت بترسه یا خوب نباشه

👌👌👌

حالا خیلیاشونم
میگم سگمون به جای بچمونه.
یعنی به عقلشون شک میکنم.
هرچیزی جای خودشو داره
جای سگ تو خونه وماشین نیسکه.
وقتی تو سگتو دوسداری قرارنیس همه خوششون بیاد
من خودم به شخصه حیوان ازاری نکردم تابه امروز.
ولی خوشم نمیاد نزدیکم بشن
چون میترسم حتی اون پرنده هاییکه تو خونه نگه میدارن.
نزدیکم بشن فرارمیکنم.

باید شوهرت دعوا می‌کرد

مقالات مرتبط

چگونه خانه داری را یاد بگیریم؟
چگونه خانه داری را یاد بگیریم؟
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
محدودیت رشد داخل رحمی IUGR
محدودیت رشد داخل رحمی یا IUGR چیست؟
روانشناسی ازدواج
روان شناسی ازدواج چیست و چرا به آن نیاز داریم؟

سوال های مرتبط

مامان جوجه طلایی🐣🩵 مامان جوجه طلایی🐣🩵 ۱ ماهگی
آیا نی نی شما ب نور واکنش نشون میده؟چرا نی نی من نشون نمیده؟یبار اون اولااا نشون داد دیگه بعد اون نه؟نگران بشم؟جفتمم قدامیه ربطی داره؟
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان گل پسر و حسین مامان گل پسر و حسین ۲ ماهگی
مامانا پسر چهار ساله ام از همون اول هم بچه آرومی بود و شلوغ نبود اما جوری نبود ک مثلا از جمع بچه های غریبه یا زیاد و اینا بترسه و خیلی عادی برخورد میکرد .....تا تقریبا مثلا از سه سال و نیمی اش بود یه بار تو حیاط بازی میکرد و در و باز گذاشته بود اومد بمن گفت منم یه کم طول کشید برم در و ببندم یه کم بعد باهم رفتیم ک ببندیم یه سگ بزرگ اومده بود تو حیاط مون و خب من هم ترسیدم اما بعدش رفت و درو بستم از اون روز انگار شدیدا پسرم ترسو شد ، حتی تا تو حیاط نمیره در صورتیکه میگم مامان در بسته اس کسی نمیتونه بیاد ....خیلی همه چیز یادش میمونه مثلا به بار تو عروسی یه بچه ی بزرگتر محکم بهش تنه زد افتاد کنار سرش خونی شد از اون موقع تو جمع بچه های ک زیادن یا بازی میکنن و میدوان نمیره و خودش و کنار میکشه و میگه یادته مثلا اون روز افتادم اینطوری شدم ....جدیدا انگار تو موقعیت ها ک قرار میگیره مثلا چند شب پیش ک برا روز مادر خونه مادرشوهرم بودیم تو جمع بچه های فامیل نمی رفت و ناخنش و میخورد البته اینم بگم ک فقط با یکی شون دوست و اختلاف سنی زیادی ندارن ک اونم نبود وقتی اون باشه بازی میکنه اما خب با بقیه شونم بازی میکنه ولی وقتی میدوان یا سر و صدا های بلند میدن نمیره تو جمعشون ‌‌‌‌....شوهرم میگه اشکال نداره همه آدما که یجور نیستن بعضیا درونگرا هستن بعضیا نه و وقتی وارد جمع مدرسه یا مهد و همسنش بشه بهتر میشه ...اما من این رفتارا اذیتم میکنه بچه ای تو سن پسر من مشابه این رفتارها دارین ؟ چجوری بهتر شد؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان 𝐒𝐞𝐥𝐢𝐧🧚‍♀️ مامان 𝐒𝐞𝐥𝐢𝐧🧚‍♀️ ۱ ماهگی
من دکتر نامه داد ک برم دندونمو بکشه رفتم دندون پزشک یه عکس تو مطب گرفت گفت ضرر نداره حالا دکتر میگه بهتر بود ک نمیگرفت من نگران شدم ینی ضرری به نینی میرسه😥
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان یاس مامان یاس ۲ ماهگی
سلام خانما اینسری ک من رفتم دکتر ٫دکتر داخل مطب ازم سونو گرفت گفت ک نی نیتون سرش دو هفته بزرگ‌تر هستش سنی سرش هفته ۳۶ ولی چیزای دیگش هفته ۳۴ هست البته تاریخ زایمان رو مثل همیشه درست نشون داد گفت دو هفته دیگه ی سونو کامل بدهآیا کسی بوده ک این طور بوده باشه لطفا جواب بدید
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان مامان فندوق مامان مامان فندوق هفته سی‌وششم بارداری
مامانا من خیلی ورم داشتم همه جام ورم بود
دستم . صورتم . پاهام .جوری ک ب زور راه میرفتم
ولی از دیشب تا حالا یهو ورمام خوابید
شکمم خیلی اومده پایین شمام تو هفته ی من اینجوری شدین؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان همایون مامان همایون ۱ ماهگی
بچه ها شما ب شکمتون دست میزنید نی نی تون واکنش نشون میده همون لحظه یا نه؟؟من یوقتایی واکنش نشون میده یوقتایی نه ،بنظرتون مشکلی ک نداره؟
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان Anisa🩷🩵arisha مامان Anisa🩷🩵arisha ۱ ماهگی
خانوما من دخترم ۲سالو ۷ماهشه دقیقا ۲ماهه من از مای بیبی گرفتمش قشنگ میگفت جیش یا پیپی
ولی یه مدت اسهال شد حتی موقعه ایی ک اسهالم بود هر ۲۰ثانیه یه بار میگفت پیپی خودشو نگه می‌داشت
ولی وقتی ک خوب شده اصلا دیگه نمیگه پیپی
پی پیشو تو شلوارش می‌کنه فقط جیششو میگه ک میبرمش دستشویی
خیلی بهش میگم میگه باشه مامان ولی بازم نمیگه ب نظرتون چرا
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان مژده خدا😍 مامان مژده خدا😍 هفته سی‌ونهم بارداری
این تاپیک اینجا بمونه ب یادگار

اوایل بارداری درگیر ویارشدید شدم نیاز ب درک و حمایت داشته ن از همه بلکه یه نفر اونم همسر ک نداشت اون درکو و تنها بودم ن میتونستم آشپزی کنم ن غذا بخورم وزنم پایین اومد و کلی سرزنش ب جای حمایت شنیدم بااونکه باردار بودم ولی همچنان پذیرای خواهرو برادرش ک از شهردیگه ایی اومده بودن بودم تو چهارماهگی بحثمون شد و سمتم حمله کرد و منوزد تو تمام لحظات دخترم من تنها بودم و خدای بالای سرشاهده تمام انگیزه من تویی و حتی تااین لحظه ک تو در وجودمی و شاهد تمام حس های من هستی بهت قول می دم ب تو و خدای خودم قول میدم مراقب تو باشم و تورو در رفاه و آرامش نگهدارم ب هر قیمتی ک شده تو امانت و هدیه خدایی برای من دخترم نگران چیزی نباش خدا ضامن آینده من و توعه و اینکه باتوکل ب خدا زمینه آرامش و آسایشو فراهم میکنم تو یه مادر قوی داری
مامان 𝐒𝐞𝐥𝐢𝐧🧚‍♀️ مامان 𝐒𝐞𝐥𝐢𝐧🧚‍♀️ ۱ ماهگی
من رفتم دندونمو کشیدم دیگه خیلی سریع بود و درد نداشت یه عکس تو مطب گرفت ک گفت بی ضرره و آمپول بی حسی ک اونم گفت ضرری نداره
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان sunshine مامان sunshine روزهای ابتدایی تولد
من امروز سونو دادم گفت کلیه راست برگشت ادرار داره بچمم دختره دکتر سونوم خیلی همیشه امید میده گفت نگران نباش بعد از تولد از بین میره ولی یه ماه بعد تولد بچه رو ببر سونو کلیه . خیلی ناراحتم. کسی تجریه داره ؟ تا ۲۸ هفته سونو بودم نبود
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ارشا مامان ارشا ۲ ماهگی
دکتر ب من گفت تو هفته ای هستی ک احتمال چرخیدن بچه کمه چون بریچه و داره میره تو لگن
درست میگه؟
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر
مامان پناه مامان پناه هفته سی‌ونهم بارداری
خانوما دستگاهی ک تو بیمارستان ضربان قلب بچه رو گوش میدن دردم نشون میده؟؟
ان اس تی نبودا ی دستگاهی بود ک فقط ضربان قلب بچه رو میشنیدم
رفتم بیمارستان از رو ضربان قلب بچه گف درد نشون میده
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ماهلین مامان ماهلین ۳ ماهگی
مامانا امروز حرکت دختری کمتر از روزای قبله ولی خب به شکمم ک ضربه میزنم واکنش نشون میده
توهم میزنم ک نکنه بند ناف دور گردنش باشه من نفهمم🤦🏻‍♀️🚶🏻‍♀️
اخه از ۲۹هفته نرفتم سنو خیلی نگرانم
هیچکدوم مث من بودین؟
اونایی ک میگین شیرینی بخور ب پهلو بخواب میدونم عشقا نینی من بدون خوردن هم تکون میخورد الان امروز کمترع
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان پسری😍 مامان پسری😍 ۱ ماهگی
خانوما تو این مدت بارداریم شوهرم خیلی پرخاشگر شده چند روز پیش خودش بهم گفت ک میدونم عصبانی ک میشم تحملم میکنی و چیزی نمیگی مرسی صبوری
ب مادرشوهرم گفتم ک خیلی عصبی شده و سر هرچیز عصبانی میشه میگه چیزی نیس بخاطر این دورانه😐 میگم من حامله ام بعد واس اون عادیه میگه آره باباشم اینجوری بود ، منم دیگه حرفی نزدم
چرا واس مادرشوهرم همه رفتار بچه هاشون عادیه و از ما حامله انتظار تحمل و مراقبت و حواس جمع بودن دارن؟
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان کیمیا کیانا مامان کیمیا کیانا ۳ ماهگی
سلام خانما بیاین یکم درد و دل کنیم شوهر من خیلی مهربونه و منو دوست داره ولی نمی‌خواست فعلا بچه دار بشیم من چون تنبلی داشتم و س سال آزاد گذاشته بودم بچم نمیشد خیلی نگران میشدم ک نشه و شوهرمو ب زور راضی کردم ک بریم دکتر و دوا درمون اونم ب خاطر من ک استرس نکشم راضی شد الان خدارو هزار مرتبه شکر بچه دار شدم ولی یکم ب شوهرم عذاب وجدان دارم میگم کاش بهش استرس نمی‌دادم و زور نمی‌کردم از اونطورن میگم دیگه سی سالمه الان بهترین وقته بعداً دیگه حوصلم نمیکشه و ....
مشاهده ۶ پاسخ دیگر