مامانا پسر چهار ساله ام از همون اول هم بچه آرومی بود و شلوغ نبود اما جوری نبود ک مثلا از جمع بچه های غریبه یا زیاد و اینا بترسه و خیلی عادی برخورد میکرد .....تا تقریبا مثلا از سه سال و نیمی اش بود یه بار تو حیاط بازی میکرد و در و باز گذاشته بود اومد بمن گفت منم یه کم طول کشید برم در و ببندم یه کم بعد باهم رفتیم ک ببندیم یه سگ بزرگ اومده بود تو حیاط مون و خب من هم ترسیدم اما بعدش رفت و درو بستم از اون روز انگار شدیدا پسرم ترسو شد ، حتی تا تو حیاط نمیره در صورتیکه میگم مامان در بسته اس کسی نمیتونه بیاد ....خیلی همه چیز یادش میمونه مثلا به بار تو عروسی یه بچه ی بزرگتر محکم بهش تنه زد افتاد کنار سرش خونی شد از اون موقع تو جمع بچه های ک زیادن یا بازی میکنن و میدوان نمیره و خودش و کنار میکشه و میگه یادته مثلا اون روز افتادم اینطوری شدم ....جدیدا انگار تو موقعیت ها ک قرار میگیره مثلا چند شب پیش ک برا روز مادر خونه مادرشوهرم بودیم تو جمع بچه های فامیل نمی رفت و ناخنش و میخورد البته اینم بگم ک فقط با یکی شون دوست و اختلاف سنی زیادی ندارن ک اونم نبود وقتی اون باشه بازی میکنه اما خب با بقیه شونم بازی میکنه ولی وقتی میدوان یا سر و صدا های بلند میدن نمیره تو جمعشون ‌‌‌‌....شوهرم میگه اشکال نداره همه آدما که یجور نیستن بعضیا درونگرا هستن بعضیا نه و وقتی وارد جمع مدرسه یا مهد و همسنش بشه بهتر میشه ...اما من این رفتارا اذیتم میکنه بچه ای تو سن پسر من مشابه این رفتارها دارین ؟ چجوری بهتر شد؟

۴ پاسخ

بنظرم بچه دچار ترس و استرس شده که حتما باید با مشاوره صحبت کنین و میگن از شروع ۸ ماهگی رو مهارت های اجتماعی و ارتباط با بچه های دیگه غریبه هستن باید شروع بشه که هوش اجتماعی بچه تقویت بشه که باعث ارتباط بهتر با دیگران تو بزرگ سالی میشه حتما با مشاور صحبت کنین امید به خدا حل میشه

دختر منم این شکلیه ۴سالشه اتفاق خاصی ام نیفتاده ک بگم ترسیده ولی کلا هر جمعی بریم مثل چسب میچسبه ب خودم اصلا قاطی بچه ها نمیشه بچه هام نزدیکش بشن انگار میترسه خودشو پیشت من قایم میکنه منم خیلی این اخلاقش رو مخمه هر چقدر باهاش حرف میزنم درست نمیشه فامیل هام ک کم شعور همش میگن ترسوه و خجالتیه و فلان بدتر اعصاب آدمو خورد میکنن

عزیزم استرس داره باید ارومش کنید باهاش بازی های فکری بکنید . ترس بی علت نیست حتما کوچیک ک بوده ترسیده از چیزی . اصلا جلوش با همسرتون بحث نکنید . هر روز ذهنش رو درگیر کن مثلا حبوبات رو یذره بردار بگو بریزه توهم مثلا نخود و لوبیا بعد بگو بیا جدا کن. باهاش بازی کن . خونه ی بازی ببرش بزار ارتباط بگیره تو جمع های شلوغ ببرش مثلا بازار . کلا باید روش کار کنی ذهنش رو اروم کنی تشویقش کنی ب جاییزه و این چیزا . دفتر بده بگو نقاشی کن. باهاش آشپزی کن کمک بخواه ازش

وااااااای چقدر شبیه دختر منننن
دختر من هم عادی بود رفتارش
یه بار سوار اسنپ شدیم راننده یه خانم بود با بچه کوچیک ۲۰ ماهش اومده بود
دختر من هم بچه آرومیه
اون پسر بچه صندلی جلو نشسته بود هی اومد بین صندلی ها حمله کرد ب دخترم
ب لباس هاش
ب گلسر هاش
هرچی گفتم خاله نکن اصلا متوجه نمیشد
نمیتونستم کنترلش کنم اصلا
دستشو می‌گرفتم نمیذاشتم دست بزنه ولی همچنان حمله میکرد و جیغ میزد ...
خلاصه این جریان گذشت ولی دختر من ب شدت رو بچهای کوچیک و جیغ زدنشون حساس شد
الان یک سال میگذره اما بچه ی من از بچهای کوچیک تر از خودش یا بچهایی ک خیلی بدو بدو کنن و صدا بدن می‌ترسه گریه می‌کنه
با بچهای بزرگتر از خودش مشکلی نداره
حالا من باردارم امید دارم ک این بچه بیاد ترس دخترم بریزه
چندبار خواستم ببرمش مشاوره ولی نتونستم
نمی‌دونم باید چیکار کرد
تو محیط های بیرون هم اصلا با بچها بازی نمیکنه
قبل از این اتفاق اصلا اینجوری نبود
خیلی ناراحت شدم دیدم بچه ی دیگه ای هم مث دختر من شده...

سوال های مرتبط

مامان سوگندوصدرا☘️ مامان سوگندوصدرا☘️ هفته سی‌وسوم بارداری
سلام خانوما خوب هستین صبحتون بخیر
یه سوال دارم میشه کسایی‌ ک تجربشو دارن یاروششو بلدن راهنماییم کنن؟
سوگند درمقابل همسنی هاش خیلی بی دفاعه
مثلا یه بچه ای میاد از دستش وسیله ای رو‌بگیره اصلا دفاع نمکینه بعد ک‌میگیره شروع میکنه به هوار داد تازه جالبش ابنجااست ک حاضر نمیشه خودش بره وسیله رو بگیره همش میاد سراغ من
یا مثلا اون روز سوار صندلی شده بود دخترعموش ک سه ماه هم ازش کوچیکتره اومد به زور از صندلی اوردش پایین
بعدش ک سوگند میدید میاد طرف اون خودش ناخوداگاه از صندلی میومد پایین طوری ک‌انگار‌میترسید
البته اکثر دخترای فامیل ک همسنش هستن بچه دوم هستن خب طبیعتا این رفتارهارو از بچه اول یادگرفتن کشمش داشتن باهم ولی سوگند بچه اوله
ولی خیلی دوس دارم حداقل بتونه از حقش دفاع کنه بتونه وسبله ای ک تودستشه رو به همون راحتی نده به کسی
اگ میشه راهنمایی کنید لطفا خیلی ناراحتم از این‌مورد
اینم جگر طلای من😍😍بلاخره موهاش بلند شد خدایا شکرت
مامان گل‌پسر‌‌و‌تودلی مامان گل‌پسر‌‌و‌تودلی هفته سی‌وسوم بارداری
خانمایی که بچه سه سال و چند ماهه دارین یه لحظه میاین دارم روز های خیلی سختی رو میگذرونم ‌پسرم خیلی اخلاقش بد شده البته بد بود بد تر شده چند نمونه از رفتارشو میگم ببینین بچه های شما هم دارن اول اینکه یاد گرفته حرف زشت میزنه براش مهم نیست کسی هست یا نه همینکه عصبانی بشه حرف زشت میزنه و آدمو میزنه بخصوص منو میگه باید حرف فقط حرف من باشه هرچی میخوام بهم بدین بچه ها هم هر کاری من میگم بکنن بخصوص دختر عمش میگه هرچی من میگم باید اونجوری باشه مثلا دارن با بچه ها بازی میکنن دوتا مداد رنگی دست شونه هر کدوم یه رنگ میگه من هر کدومو خواستم باید بدین بهم اصلا به حرف نه من نه شوهرم توجه نمیکنه هر کار اشتباهی انجام بده هزار بار بگیم نکن بازم انجام میده بعدش معذرت خواهی میکنه اما دوباره بعد معذرت خواهی همون کارو انجام میده دام در حال جنب و جوشه با بچه های بزرگتر از خودش خوب بازی میکنه بچه ای باشه باهاش راه بیاد اما با بچه های کوچیکتر و بچه های تا پنج سال خیلی ناسازگاره همش بهونه میگیره شعرم دو سه تا بلده رنگ هارم بلده تا ده هم بلده بشماره البته منم زیاد باهاش کار نکردم به نظر شما پسرم مشکلی داره ؟خیلی‌نگرانم‌خیلی‌
مامان دیارا🩷 مامان دیارا🩷 ۲ ماهگی