خیلی جالبه ها
بچه های شماهم وقتی بدنیا اومدن وقتی زدن ب صورتتون اروم شد
من دقیق یادم نیس داشتم گریه میکردم با گریه هاش بعد گذاشت رو صورتم ولی یادمه بوسش کردم اصلا اروم شد بچه بعد گذاشتن کنارم
ولی همچنان داشتم گریه میکردم
خیلی حس خوبی بود فقط ب خودم میگفتم خداروشکر این عمل تموم شد 😂🥲

۵ پاسخ

اره آروم شد واقعا بهترین حسم بوپ

همیشه حس میکنم حسرت این رو دلم میمونه که بچم رو نزاشتن بغلم
چون دخترم مدفوع خورده بود یکم و مجبور شدن ببرنش تا شست و شو بدن
ولی خداروشکر که سالم و سلامت الان کنارمه❤️

چقد حسرت این لحظه ب دلم موند🥲💔
7ساعت درد کشیدم برا دیدنه این لحظه ولی تهش سزارینم کردن با بی هوشی و چیزی ندیدم🥺

من پسرمو دکتر گذاشت بغلم رو شکمم آروم شد ولی ترسیدم بیوفته🤣🤣

لطفاً جواب قبلی بدین

مقالات مرتبط

انواع گریه نوزاد
معنی انواع گریه نوزاد و ترجمه هرکدام
گریه شدید نوزاد
علت‌های گریه شدید نوزادان
گریه نوزاد در شب
گریه نوزاد در شب | علل و درمان گریه شبانه کودک
آرام کردن گریه نوزاد
بهترین روش آرام کردن گریه نوزاد

سوال های مرتبط

مامان فندق مامان فندق ۱ ماهگی
🥺😭سلام مامانا من داشتم با گوشی صحبت می‌کردم بعد اومدم بزارم کنارم خورد کنار تقریبا بالای چشم دخترم سرش یکم گریه کرد ولی بعد دیگه ساکت شد بنظرتون چیزی نیس یا ببرم دکتر
😭😭خیلی اعصابم خورده
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان کیاشا مامان کیاشا ۴ ماهگی
امروز پسرمو ختنه کردیم😭😭
خیلی تجربه سخت و تلخی بود...
دکتر اومد خونه خودم ک نموندم رفتم خونه داداشم، مامانم و بابام و داداشم بالاسرش بودن... موقع جراحی چیزی حس نکرده بود بخاطر بی حسی ولی بعد ک سِرش باز شد گریه های شدیدش شروع شد🥺💔
قلبم تیکه پاره بود اصن اروم نمیشد بغل مامانم خواهرم خودم...
من ک فقط گریه میکردم بغلشم میکردم بدتر گریه میکردم مامانم میومد میگرف ازم تا ارومش کنه... تا اینکه بهش استامینوفن دادم یکم اروم شد خوابش برد نیم ساعت نشد دوباره بیدار شد و دوباره گریه های شدید🥺😭
الهی بمیرم براش صداش بچم گرف انقد گریه کرد😭😭
تصمیم خودم بود این سن ختنه کنیم من میخواستم وقتی ده روزش بود انجام بدیم پدرم اجازه نداد گف کوچیکه دکترشم گف ۵ کیلو باشه حداقل دیگ موند ۴۹ روزگیش...
خیلی سخته واسه مادر نصف عمرم رف فقط میگفتم خدایا جون منو بگیر دردشو بده ب من ولی بچم چیزیش نشه😭
فلن با استامینوفن و شیاف ارومه و میخوابه ولی من هی یاد گریه هاش میوفتم بازم گریم میگیره و میخام بمیرم😭😭
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان نبات کوچولو مامان نبات کوچولو ۴ ماهگی
من داشتم با تلفن تصویری صحبت میکردم بچم از صدای بلند تلفن ترسید ..لباش خم خم شد.. بعد الان همش شیر کم میخوره طرف من نگاه میکنه گریه میکنه اروم اروم ... چیکار کنم
مامان ثمین و نیلا مامان ثمین و نیلا ۱ ماهگی
دخترم به شدت گریه می‌کرد هرکاری می‌کردم دورش میدادم شیر میدادم آروم نمی‌شود خواب داشت تا پدرش اومد بغلش کرد سریع آروم شد گرفت خوابید یکم حسودیم شد دفعه اولشم نیس. چندباری پیش اومد گریه می‌کرد آروم نمی‌شود تا پدرش بغلش می‌کرد آروم شد حسودیم میشه😢
بعد شوهرمم میگه معلوم نیس چکار کردی که بغلت گریه میکنه
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان پارسا❤️😍 مامان پارسا❤️😍 ۴ ماهگی
بچه ها... پسراتونو ختنه کردید چقد بعد بی‌حسی تموم شد گریه کرد.. خیلی اذیت شد؟
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان ماکادمیا💗👧 مامان ماکادمیا💗👧 ۳ ماهگی
از حس اولین دیدار بعد از زایمان بگین😍🥰خودم هق هق گریه کردم وقتی چسبوندن ب صورتم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان setin مامان setin ۵ ماهگی
بچم کولیک داره امشب بحدی گریه کرد ک تمام صورتش کبود شده بود وای داشتم سکته میکردم رفتیم تو ماشین ی دور زدیم تا آروم شد ای خدا این دل‌درد کی تموم میشه
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان دخترکوشولو🥰 مامان دخترکوشولو🥰 ۴ ماهگی
بچه های شما وقتی بدنیا اومدن دقیق همون لحظه شبیه کی بود اخرش شبیه کی شد؟
بچه من وقتی دنیا اومد شبیه خودم بود فرداش شد باباش 😂🤕
این همه زحمت اخه دخترجون یچیت هم به من میبرد🤣🫠
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان محمد و نورا🩷💙 مامان محمد و نورا🩷💙 ۴ ماهگی
بچه ها میگم دخترم گریه می‌کرد بعد یهو شکمش خیلی کار کرد آروم شد یعنی نفخ شکمش همش اومده بیرون؟؟
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان پناه😍 مامان پناه😍 ۶ ماهگی
چرا بچم اینجور شد 🥲 ی کم سرما خورده همش گریه میکنه شیرم درست نمیخوره وقتی در حال گریس بغل من اروم نمیشه ولی بغل باباش اروم میشه 😐
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان جوجه مامان جوجه ۴ ماهگی
بچه م خواب بود یهو با گریه بیدار شد بغلش کردمم همینطوری گریه میکرد بنظرم گشنه ش نبود ولی شیر دادم خورد آروم شد تقریبا. بعد آروغشو گرفتم توو بغلم همینطوری آروم بود یهو دوباره زد زیر گریه. الان گذاشتم رو پام بخوابونمش. کولیک و اینام نداره ینی گریه الکی نمیکنه معمولا. بنظرتون چی ممکنه اذیتش کنه؟!
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان جوجه مامان جوجه ۴ ماهگی
توروخدا بیاین جواب بدین با دخترم با هواپیما اومویم بعد موقع فرود اومدن اون دستگیره بین صندلیای خراب شده خورد ب سرش همونجا ی چن ثانیه گریه کرد اروم شد بالا نیاورد تاخود خونه اروم بود ولی الان گریه میکنه امکان داره از سرش باشه یا دلدرد؟ چه خاکی توسرم بریزم تو شهر غریب هیچ امکاناتی هم نیس
مامان آراد👼🏻💙 مامان آراد👼🏻💙 ۴ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
پارت آخر
خلاصه بعد از چندتا زور زودن برام بی حسی زدن و با قیچی برش زدن فکر میکردم متوجه نمیشم ولی قشنگ حس کردم وقتی برش زدن😑
بعدش ساعت ۴ پسرم به دنیا اومد نگم چه حس شیرینی بود🥹😍
گذاشتنش تو بغلم اما گریه نمیکرد گفتم چرا گریه نمیکنه بعدش انقد گریه کرد که آروم نمیشد بهم گفتن همینو میخواستی😂
بعدش بچه رو بردن لباس تنش کنن و موقع بخیه زدن بود که قشنگ میفهمیدم داره بخیه میزنه و نخ داره از بدنم رد میشه😑
ولی خب قابل تحمل بود دیگه😅 اصلنم بهش فکر نمیکردم و تموم فکرم پیش پسرم بود هر میگفتم کی تموم میشه پس از بخیه زدن میخوام پسرمو درست ببینم😅
بالاخره تموم شد و در کل از زایمانم راضی بودم خداروشکر❤️
اینم بگم ۳۹ هفته و ۵ روز بودم
امیدوارم همه بسلامتی فارغ بشن و خدا نی نی هاتونو براتون حفظ کنه😘
مامان nini مامان nini ۴ ماهگی
پارت۲
خلاصه ساعت۱۱ شروع کردن و من مدام وسط عمل حالت تهوع داشتم هی به اون پسر میگفتم اونم نمیدونم چی تزریق میکرد بهتر میشدم ساعت۱۱:۱۰دلانا خانوم من به دنیا اومد تا صدای گریش اومد منم گریم گرف چون من از اول بارداری واقعاااا حس نداشتم گفتم دکتر سالمه گف اره دخترمو اوردن صورتشو گذاشتن رو صورتم یکم اروم شد بعد سریع بردن و مشغول بخیه زدن ولی اون حس گرمی و تنگی نفس مزخرفو داشتم،منو بردن یه سالن که هرکی از اتاق عمل درمیشد نوزادشو میاوردن میزاشتن روسینش دخترمنم اوردن ولی برعکس بقیه بچه ها گریم میکرد هی سرشو تکون میداد طفلی گرسنه بود همش دهنش دنبال سینه میگشت فقط حداخدا میکردم ببرنمون بخش زودتر مامانو ببینم و بچه رو اروم کنه چن بارم شکممو فشار دادن که دردشو متوجه نشدم خلاصه بعد دوساعت منو بردن بخش و مامانم و همسرم و خواهرشوهرم اومدن داخل ....یواش یواش بی حسیم رف و سوندمو دراوردن اولین بار که از تخت اومدم پایین حس سنگینی داشتم رو صورتم و چشمام قدم برداشتن سخت بود ولی قابل تحمل بود......درد سزارین اونقدرام که فکر میکردم غول بزرگ نبود درد شکمم مثل درد پریودی بود منتها یکم بیشتر تو اتاق عمل هم پرسیدم پمپ درد بگیرم گف خودت میدونی ولی با شیافم قابل تحمله و واقعا هم قابل تحمل بود...شبو که پدرم دراومد فقط گریه میکرد خداخدا میکردم برم خونه صبش مرخص شدیم رفتیم و شروع داستانا😂
مامان ماهلین🍼🧸 مامان ماهلین🍼🧸 ۳ ماهگی
امروز بردم گوشای دخترمو سوراخ کردن خداروشکر از اینم راحت شدم خیلی استرس داشتم ولی یلحظه ای بود یه پنج دیقه مدام جیغ زد بعد اروم شد
مشاهده ۹ پاسخ دیگر