سوال های مرتبط

مامان لوبیا مامان لوبیا ۲ ماهگی
تجربه زايمان طبيعي ٢
تو جاده دردام اول هر ١٠ دقيقه بود بعد شد هر ٥دقيقه و اخراش ك نزديك بيمارستان بوديم ٣ دقيقه اي شد
ماما سونو و ازمايشارو گرفت گفت دراز بكش معاينه بشي بعدش هم ان اس تي
معاينه كرد گفت نه دو سانتي براي بستري بايد ٤سانت بشي
اما بعد از چند دقيقه ان اس تي كه وصل كرد گفت دردات خيلييي منظم و پشت سر همه بايد بستري بشي با دكترم تماس گرفتن و ايشونم نظرشون همين بود كه بستري بشم
وقتي تو جاده بوديم با خودم فكر ميكردم شب عيد مبعثه و حتمازايشگاه خيلي شلو غه اما وقتي رسيدم من تنها مامان زايماني اون شب بودم
حتي بهم گفتن خوش ب حالت ديشب ١١تا زايمان داشتيم اما امشب خبري نيست
لباسامو عوض كردم مامانمو بوسيدم و وارد زايشگاه شدم
ماما گفت دو سانتي تماس بگيرم دكتر بيهوشي بياد بي دردي (اپيدورال) بهت بزنه گفتم نه تا جايي ك بتونم ميخوام تحمل كنم
ساعت ١٢.٣٠اومد دوباره معاينه كرد گفت دهانه رحمت ٤سانته كيسه ابمو پاره كرد و دوباره رفت ١.٣٠ اومد معاينه كرد گفت ٦سانت شدي دردام شديد شده بود گريه ميكردم گفتم الان تماس بگيرين برا بي دردي بيان تحملش سخت شده
كتر بيهوشي اومد گفت دخترم چرا گريه ميكني چرا زودتر نگفتي بيام
بي دردي بهم زدن و من دردام كمتر نشد دوباره اومدن ي ماسكي دادن گفتن تو اين نفس بكش اما هيچ فايده اي نداشت...
مامان نخودی،مهدیار مامان نخودی،مهدیار روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان من ۱
من۴۰ هفتم تمام شده بود قرار بود ۱۴ فروردین برم بیمارستان بشتری ضم با نامه بهداشت برای طبیعی ، اما روز سیزده به در با شوهرم یه دوری با ماشین زدیم فقط ، جایی نرفیم ، وقتی اومدیم از ۳ بعدظهر حس کردم شرتم داره خیش میشه محل ندادم و خوابیدم باز دوباره ۶و ۷ بعدظهر دیدم این خیسی ادامه داره و داره بیشتر میشه بازم زیاد نبود فکر کردم ترشح هست ، بی رنگ بود عین اب خلاصه ساعتای ۱۰ شب دیگ شک کردم گفتم نکنه کیسه اب باشه سهل انگاری نکنم ، ک رفتم بیمارستان میلاد تامبن اجتماعی و معاینه کرد و گفت پاره شده و بستری کرد ، به دکترم زنگ زد ، دکترم گفت تا ۶ صبح بستری باشه اگر درداش شروع نشد ۶ صبح امپول فشار بزنین ، منو تو زایشگاه تو اتاق ۲ تخت خوابی بستری کردن ، از شب تا صبحش بیدار بودم ک پرستار میگفت بخواب که فردا سرحال باشی برا زایمان ، اما حقیقتا از استرس و فکر و خیال خوابم نبرد ، همزمان با من تخت کناربم با پاره سدن کیسه اب بستری شده بود ، اون درداش همون شب شروع شد اما من نه
ادامه تاپیک بعد ....
مامان 𝑨𝒓i𝒂❤️ مامان 𝑨𝒓i𝒂❤️ ۲ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
پارت ۱
یه چند روزی بود ک درد داشتم ساعت ۸ شب بود رفتم مطب دکتر معاینه تحریکی کرد گفت ک ۲ساعت ورزش کن دیگه برو زایشگاه.من ساعت ۳صبح رفتم زایشگاه درد داشتم ولی هنوز همون ۱سانت بودم هر کاری میکردم بیشتر نمیشد پرستار گفت برو  تو حیاط قدم بزن۷ صبح بیا دوباره معاینه بیخیال شدم رفتیم خونه ۳روز گذشت تو این ۳ روز هر روز حموم آب داغ میرفتم زیر دوش اسکات میزدم پله میزدم خاکشیر.تخم کتان با گل گاو زبان مرتب استفاده میکردم پیاده روی هم میرفتم ولی اصلا دردم بیشتر نمیشدشب بود ک دردام کمتر شدن اصلا مثله اینکه هیچ دردی نداشتم خودمم تعجب کرده بودم گرفتم تخت خوابیدم فقط همین ک هر ۱ساعت میرفتم دستشویی اعصابمو خورد کرده بود.ساعت۴:۳۰بود ک یهو احساس کردم یه آب داغی ازم اومد اولش فک کردم شاید دستشویی نرفتم ادرار کردم بلند شدم رفتم سرویس لباسمو عوض کردم اومدم ک بخوابم دیدم دوباره کل شلوارم خیس شد چند دست لباس عوض کردم همشون خیس میشدن فهمیدم ک کیسه آبم پاره شده نوار گذاشتم راه رفتم و سرفه کردم دیدم بله نوارمم خیس خیس شد