تجربه زایمان ۶
داخل اتاق زایمان خبری از گاز نبود ولی هم چنان اثر گازها باهام بود. اون احساس فشاری که روی مقعدم داشتم افتاده بود روی واژنم و رفته رفته بیشتر میشد. داد میزدم و میگفتم زور میاد و ماما میگفت خب زور بزن حالا وقتشهگ ولی انگار راهش بسته بود هر چی زور میزدم بچه نمیومد😂 متوجه شدم که دکتر هنوز نیومده و بخاطر همین معطلم میکنن. داد میزدم بخدا بچه داره میاد،خودت برش بزن. ماما هم میگفت زور بزن. یهو یه موجود گرم کوچولو رو گذاشت رو شکمم،خیلی کوچولوتر از تصورم بود. ساعت ۴و۵۵ دقیقه صبح، یکم باهاش حرف زدم و بعدش ماما برد برای تمیز کردن، روی شکمم هم پی پی کرد پسرم😁 برای خروج جفت و بخیه زدن دکترم رسید و بالاخره همه چی تموم شد. بیمارستان امام حسین بودم و دکترم افتخار زاده بود. راستش زایمان طبیعی خیلی سخت تر و ترسناک تر از آمادگی من بود. خیلی ناراحتم که نتونستم داخل زایشگاه ورزشا رو انجام بدم، البته بخاطر ورزشای لگنی که از هفته های قبل انجام میدادم پیشرفتم سریع بود خداروشکر. الان هنوز مرخص نشدم و درد دارم. میگم کاش میرفتم سزارین، ولی شاید بعدها نظرم عوض شد. گاز بی دردی واقعا بهم کمک کرد، بدون اون نمیتونستم لحظات آخر رو تحمل کنم، ماما همراه هم خیلی عالی نبود ولی حضورش دلگرم کننده بود. امیدوارم همه مامانا زایمان خوبی رو تجربه کنن و نی نی هاشون رو به سلامتی بغل بگیرن. برای من و نی نی هم دعا کنین. من شیرم کمه و نوک سینه ندارم اصلا، نی نی هم خیلی بی قراره و زردی داره، دعا کنین رفع بشه

خداروشکر که خودت و بچت سالم هستید انشاالله همه این مراحل میگذره و خاطرات خوشش میمونه. عزیزم زایمان اولت بود؟

رابط سینه رو امتحان کن

برای نوک سینه هات سورنگ بزرگ بگیر سرشو ببر سرشو بذار رو نوک سینت بکشش یکم بذار بمونه میاد بیرون
چرا اپیدورال نزدن برات من دو ساعت زدن برام عالییی بود پاهامو میتونستم تکون بدم فقط درد حس نمیکردم وقتی انقباض داشتم و معاینم میکرد عالی بود ماما خصوصی من عالییییی بود
۶:۳۰ شروع کرد تا ۲:۳۰ برای من طول کشیدنش به خاطر این بود که دو دور بند ناف دور گردنش پیچیده شده بود و تو سونو مشخض نبود و نمیدونستیم برای اون نمیومد پایین

طبیعی واقعا وحشتناک بنظر میرسه🥲
خداروشکر که گذشت و هردوتون سلامتین
انشاءالله زردی هم رفع میشه میرید خونه کیف میکنید 😍

ممنوووووووون عزیزم

ان شاءالله خودت و نی نی به زودی برید خونه