تویی که تا دیروز دختر مامانت بودی و امروز مامان شدی🥹 روزت مبارک💙🤍💚


پارسال شب یلدا خونه پدر شوهرم بودیم و همه فامیلاشون بودن
جاریم ۳ ماهه باردار بود و همه بمن میگفتن نوبتیم باشه نوبت فاطمه جونه

منم بعد ازدواج تصمیم بارداری نداشتم تقریبا ۵ ۶ ماهی بود تو اقدام بودم و نمیگرفت
شاید بعضیا بیمنظور و با منظور میگفتن‌ولی یکم دلم پر بود حالم خوش نبود و فکر میکردم نمیتونم باردار شم
باید ۲۵ ام آذر پریود میشدم و نشده بودم ولی خب میگفتم شاید پریودم نامنظمه
خلاصه بیخبر از همه جا نگو یک ماهی هست ی گل پسر تو دلم بوده و من خبر نداشتم 🤱🏻

روز یک دی برگشتم تهران بمحض رسیدنم به خونه بیبی چک زدم (به شوهرم نگفتم میترسیدم منفی شه و ناراحت بشه)
وای خدایا خط اول پر شد تا خط دوم ظاهر شه مردم و زنده شدم مثبت بود و باورم نمیشد همیشه بیبی چکام ی خطی بودن

بازم اعتنا نکردم صبح روز دوم دی پارسال رفتم آزمایش بتا و تقریبا همین ساعتا بود که جوابم گرفتم و مثبت بود

خدایا ازت ممنونم که منم لایق مادر ی فرشته کوچولو شدن دونستی👶🏻
یکسال از اون روز گذشت
و الان ی فرشته کوچولو تو ننو کنار مادرش خوابیده و مامانش داره گهواره گردی میکنه
الهی دامن همه اقدامیا سبز بشه و طعم شیرین مادر شدن رو بچشن💚

۱۴۰۳/۱۰/۰۲ ساعت ۱۸/۱۸

💙💚💙

۷ پاسخ

الهی امین😍🤲🏻

عزیزم مبارک🥺🥰

خدا حفظش کنه عزیزم براتون.روزت مبارک عزیزم❤️❤️❤️

مرسی عزیزم روز شما هم مبارک😍🩷💗❤

تبریک ب شما

روز تو هم مبارک،عزیزم ❤😘

خدا برات حفظش کنه عزیزم...خدا کارش درسته

سوال های مرتبط

مامان کیــــ💙ــاشا مامان کیــــ💙ــاشا ۷ ماهگی
پارسال روز مادر بود بابام زنگ زد گفت دخترم اماده شو بیا پاساژ طلا فروشا میخوام برای مامانت کادو بگیرم گفت تو بیا منم از اینطرف میام اگه خودم بیام دنبالت دیر میشه
اماده شدم رفتم من زودتر از بابام رسیده بودم از اونجایی هم که یک هفته بود که پریودیمم عقب افتاده بود از فرصت استفاده کردم و با هزار جور استرس و دلهره رفتم داروخونه یه دختر خیلی خوشگلیم پشت میز نشسته بود گفت جانم
گفتم بی بی چک میخوام گفت اوه اوه مبااارکه انقد ذوق کرده بودم ک نگوووو
خودمم دلهره داشتماا
ولی وجودم پر از خوشی بود انگار میدونستم که چمه و چرا پریودیم عقب افتاده
بعدازظهرش که اومدم خونه از بی بی چک استفاده کردم خیلییی زود دوتا خط بنفش رنگ افتاد روش
بغض کردم ولی از خوشحالی
دلم نمیخواست اصلا ثانیه ها بگذرن خیلی لحظه های خوبی بودن...
روز زن بود و منم قشنگترین هدیه رو از خدا گرفته بودم
روز مادر بود و فهمیدم که خدا منم لایق مادر شدن دونسته
امروز از اون روز یک سال میگذره
تو این یک سال قشنگترین حس ها و تجربه های زندگیمو داشتم با وجود پسرم خدایا شکرت بابت وجود پسرم ❤️🥹
الهی که دامن همه چشم انتظارا سبز بشه به حق این روز عزیز که شب آرزو هاست و خیلی عزیزه

شـــــکر ایـــــــزد مـــــنانــ کـــهـ از خــــــانهـ صـــدایـ خنــــدهــ هـــــایـ پــــسرم مــــــی آیــــــد🥹❤️🥹
( جورابای نوزادی باباشه🥹❤🥰)
مامان شاهان مامان شاهان ۶ ماهگی
پارسال ۲۴ اسفند انتقال جنین دادم دوتا یروز پر استرس بود برام ۸ صبح بیمارستان بودیم الکی الکی یه دعوا با شوهرم راه انداختم از استرس زیادم اونم نامرد درکم نکرد ۴ تا هم بارم کرد . مشکل از شوهرم بود اسپرم ضعیف . ازون روز تا ۶ فروردین تو تخت استراحت بودم فقط دسشویی میرفتم حتی حموم نرفتم مامانم با لگن سرمو میشست . هرروزم پراز استرس بود از روز ۹ انتقال بی بی چک میزدم مثبت میشد هرروز میزدم مثبت میشد ولی باور نمیکردم میگفتم بخاطر داروهای هورمونی مثبته تا ۶ فروردین روز ۱۱ انتقالم طاقت نیوردم رفتم ازمایش عدد بتا ۴۶۵ و من اشکای سرازیری ک همینجور میومد تو ازمایشگاه همه با ترحم نگام میکردن منی هیچ وقت فکر نمیکردم ازمایش مثبت رو ببینم . ب دکتر گفتم گفت دوروز دیگ ازمایش بده بله دوروز بعد شد ۱۸۳۰ شک کردم ک دوقلو باشه تا روز ۱۵ فروردین و سونو ک یه دکتر گفت قل اول ....🥺بعد قل دوم🥺 گفتم دکتر نوکرتم . همه چی خوب بود تاااااااا ۱ ابان ک تو اتاق عمل دکتر گفت قل اول دختر مرگ داخل رحمی . قل دوم پسر .... خدایااااااا امروز چون روزی بود ک شاهانم اومد تو دلم و من نمیدونستم میشه طعم مادر شدن بچشم یانه تو برام معجزه کردی با انتقال اول . دوتاشم بهم دادی فقط حکمتت رو شکر من اینجوری تعبیرش میکنم شاید مصلحتم رو اینجوری صلاح دونستی ناشکری نمیکنم ولی خدا منه مادر خیلی دلم تنگه دخترمه بروز نمیدم ولی خودت شاهدی چقدر بی قرارشم خدا خودت مواظب دخترم باش شایلینم تو بهشت از خودت مراقبت کن دخترم 🥺😭