#زایمان سزارین
صبح ساعت ۹:۲۵ دقیقه بود رفتم اتاق عمل ساعت ۱۱ اومدم تو بخش تا ساعت ۸ شب اجازه ندادن چیزی بخورم و بد ۸ ساعت هم مایعات بد چند ساعت گفتن میتونم سوپ بخورم گفتن هر ساعتی ک بیایی تو بخش ۱۲ ساعت بعدش سوندو جدا میکنن
اومدن سوندو جدا کردن اصلا درد نداشت
بهش گفتن پاشو راه برو
۱ ساعت طول کشید تا از تخت اومدم پایین چون خیلی آروم آروم اومدم پایین و زمان برد اول ۲۰ دقیقه نشستم بد آروم اروم اومدم لبه تخت تا تونستم بیام پایین روی بخیهامو محکم گرفته بودم احساس میکردم کمتر ازیت میشدم وقتی رو بخیهامو میگرفتم ی دور کوچیک زدم و باز آروم رفتم رو تخت
فردا صبح دکتر اومد مرخص کرد و ماساژ هم دیگه ندادن دیگه.
بیمه هم سلامت داشتم هزینه کلش هم شد نزدیک ب ۱ میلیون شد و دمپایی هم بیمارستان ندادن و جدا خریدیم از بوفه جلو در دکتر گفت ۱۰ روز بعد از عمل بیا بخیهاتو بکشم و تمام اومدیم خونه.
امیدوارم کامل توضیح داده باشم بازم اگر سوالی بود بپرسید

تصویر
۱۰ پاسخ

عزیزم میتونم بپرسم کدوم بیمارستان رفتی؟

قدم نو رسیده مبارک عزیزم
خب چه وسایلی با خودت بردی ؟؟
چ لباسی پوشیدی آمدی خونه؟؟
خونریزی خیلی داشتی؟؟
شورت معمولی ببری کافیه یا حتمن باید یکبارمصرف چیزی باشه

خداروشکر به خوبی برات گذشت 🥰
برا منم دعا کن عزیزم

خداروشکر عزیزم واسه ماهم دعا کن ب خوبی زایمان کنیم انشالله

عزیزم سزارین اجباری بودی که هزینه اش اینقد شد؟؟؟؟

بسلامتی و دل خوش انشالله عزیزم ❤️
امیدوارم واسه هممون راحت و خوب بگذره
من خیلی از گذاشتن سوند میترسم از درد و سوزشش😫😫😭😭

ایشالله که واسه منم به خوبی بگذره میترسم🥲

سزارین اجباری بودی ؟

بیمارستان دولتی؟

ای خداروشکر ب اون مرحله رسیدی راحت شدی برای ماهم دعا کن ب این مرحله برسیم 😮‍💨

سوال های مرتبط

مامان آدرین مامان آدرین ۳ ماهگی
پارت۳
پرستار ک لباسمو عوض کرد شیاف گذاشت من پمپ دردم گرفته بودم ولی انگار ۵.۶ ساعت اول کارنمیکرد😑😑
دیگه تا ساعت ملاقات همه پیشم بودن اتاقم خصوصی بود
پسرم سینمو نگرفت دیگه از همونجا شیر دوش برقی داشتم میدوشیدم میدادم با سرنگ میخورد
دردم داشتم کلافه بودم از یه ورم رگ کتفم افتاده بود روهم اصلا یه وضعی
تا ساعت ۴ اومدن سوندمو بکشن
کشید گفت حالا حالت پل بزن روتخت گفتم درد دارم گیرداد گفت ۲۰ تا بزن بعدم از تخت بیا پایین
من ب زور کردم اون کارو دیگه اومدم از تخت بیام پایین تمام تنم میلرزید عرق سرد کردم رنگ و روم زرد شد ۲ تا قدم برداشتم نتوستم دیگه برم
برگشتم رو تخت بعد نیم ساعت دوباره اومدم پایین وقتی از تخت اومدم پایین همینجوری ازم ریخت از بغل پوشک ریخت بیرون خیلی خون ریزی کردم لباسام همه کثیف شد
مامانم رفت لباس گرفت ب زور پوشیدم.
دیگه تا شب بلندنشدم از رو تخت فقطم مایعات باید میخوردم همش دستشوییم میگرفت دیگه ب زور هی میومدم از تخت پایین ک راه برم
شب ساعت ۳ دیگه خودم اومدم پایین ب زور خیلی بهترشدم تا صبحم نخوابیدم اون شب یا شیر دوشیدم یا درد داشتم
مامان فسقلی مامان فسقلی ۲ ماهگی
تجربه زایمان قسمت ششم

که دکتر گفت ترشح سبز رنگ کمی توشه
اتاق رو آماده کنید سزارین اورژانسی..
دیگه تا آماده کنن تقریبا ی ساعتی شد ،بعد یکیشون اومد سوند رو وصل کرد بهم..
یکی از خدمات اونجا اومد گفت پاشو بریم برای سزارین ،دیگه بزور پاشدم چون سوند بهم وصل بود راه رفتن یجوری بود
یه تخت دیگه بود گفت دراز بکش روی این ،دراز کشیدم و پتو زد روم و پروندمم گذاشت روی تخت و بردنم بیرون از بلوک زایمان ( من طبقه ۳ بودم برای زایمان طبیعی ،اتاق عمل سزارین طبقه چهارم بود) مامانم و شوهرمم اونجا بودن اونارو دیدم و رفتیم بالا
از بالا ام جلو در ورودی اتاق عمل یه تخت دیگه آوردن گفتن آروم بیا روی این یکی تخت،اروم رفتم روی اون تخت و یه مردی بود که بردتم تو اتاق عمل و گفت حالا دوباره آروم برو روی تخت اتاق عمل
بازم آروم آروم خودمو هُل دادم روی تخت اتاق عمل
وای که چقدر سرد بود اتاق عمله،داشتم میلرزیدم گفتم خیلی سردمه یه زنه گفت کولرو خاموش میکنم الان
چند نفر اونجا بودن زن و مرد
دیگه دکتر بی حسی اومد خیلی ام خوش اخلاق بود ( کلا بجز یکیشون که دختره خیلی رو مخ بود بقیه شون خوب بودن)
مامان مهیار🤎🧸 مامان مهیار🤎🧸 ۳ ماهگی
سلام خانوما اومدم تجربه زایمانم رو براتون بزارم

من ۴۰ هفتم بود هنوز زایمان نکرده بودم همون روز ک ۴۰ هفته شدم رفتم پیاده روی فقط ۲ ساعت پیاده روی کردی بعداز ظهرم رفتم پیاده روی ۱ ساعت بعد شبش درد داشتم خیلی خیلی کم بود اینقد کم بود ک خوابیدم تا صب بعد صبح ساعت ۶ ونیم بیدار شدم برا همسرم چایی دم کنم دیدم دارم هی خیس میشم بعدش تا ساعت ۸ صبر کردم دیگ ساعت ۸ رفتم بیمارستان معاینه کرد گفت فعلن ک خیس نیستی بزار تست بزنم تست ک زد گفت اره کیسه ابش نشتی دارع دیگ من رو بستری کردن بخاطر نشتی کیسه اب بعدش گفت چون ک نشتی داشته خود ب خود پیشرفت میکته وقتی ک اولین معاینه رو کرد ۲ سانت بودم دیگ ساعت ۹ شد بعد ۱ ساعت دیدن هیچ پیشرفتی نداشتم امپول فشار زدن من دیگ از ساعت ۱۲ دردام شروع شد ولی قابل تحمل بود ساعت ۳ کیسه ابمو پاره کردن دیگ ساعت ۶و نیم عصر بود هنو تازه ۳ سانت بودم مامام اومد هی ورزشم میداد ساعت ۸ ۴ سانت شدم بعد ۴سانت دردام زیاد شد فقط ورزش میکردم هی اسکات عمیق میزدم دیگ ساعتای ۹ونیم بود گفت ۵ چقد دیر پیشرفت میکنی چهار نفر زایمان کردن تو هنوز زایمان نکردی بعدش پیشرفتم زیاد شد ساعت ۱۱ ۷سانت بودم ۱۲ ۸سانت دیگ ساعتا ۱ونیم بود ک من فول شدم بردنم رو تخت زایمان ۳ تازور زدم اقا مهیارم رو گذاشتن رو سینم🥹😍و بگم مامام خیلی خوب بود هی ک میدید دردام خیلی شد میبردم دوش اب گرم اروم میشد دردم
آیلار آیلار قصد بارداری
ادامه تجربه سزارین
از ریکاوری که اومدم‌ بخش تو مسیر همراه هام و دیدم
من بیمارستان بهمن سزارین شدم اصلا از بیمارستان راضی نبود به هیچ عنوان
ولی دکترهاش خیلی خوبن دکتر بیهوشی عالی بود
وقتی رسیدم توی بخش دیگه ساعت ملاقات رسیده بود
بعد که ملاقات تموم شد اومدن گفتن باید راه برم
از تخت که اومدم پایین درد زیادی نداشتم ولی ولی ولی یک سطل ماست خونریزی کردم دلیلش شاید فیبورم هام بود بهم‌ گفته بود بعد عمل نباید چیزی بخورم تا ۸ساعت که دیگه وقتش که‌ رسید چایی با عسل بهم دادن چندین لیوان بعدش هم بیسکوییت ساقه طلایی و کمپوت گلابی و انجیر
بعد خونریزیم اومدن ماساژ دادن شکمم و درد داشت اندازه قابل توجهی ولی در حد مرگ نبود
وقتی ماساژ دادن مجدد همون اندازه خونریزی کردم
چند ساعت بعد باز گفتن‌ راه برو که دوباره خونریزی کردم
هر بار هم‌ خدماتی ها خودشون اومدن زیرم و تمیز کردن البته ما یه شیتیلی بهشون داده بودیم
اخرین ماساژ رحمی دیگه خونریزی نداشتم زیاد
تا ساعت ۱ شب درد نداشتم که سرم داشتم
سرم رو قطع کردن یکم درد داشتم ولی نه زیاد
فرداش هم صبحانه آوردن و اومدن اموزش شیردهی معاینه بچه ها
ولی من شکمم کار نکرده بود بهم گفتن مرخص نمیشم تا شکمم کار نکنه
دکترم بهم زنگ‌ زد گفت یه چیزی بخور تا شکمت کار کنه ولی پرستار نذاشت
خانمی که شما باشید ساعت شد ۲ظهر
مامان مهراد مامان مهراد ۴ ماهگی
پارت دوم عمل سزارین


وقتی ب هوش اومدم دیدم دو نفر دارن منو ماساژ رحمی میدن چون حس داشتم درد اش فهمیدم درد داشت اما قابل تحمل بود بد اوردن تو بخش چون بیهوشی رفته بود درد داشتم پمپ درد نداشتم نگرفتم چون دکتر گفت خوب نیست دارو میده کنترل میشه که توی سرم ها مسکن بود شیاف زدن اروم شدم ی یک ساعت بد دوباره کم شروع شد که با تکرار کردن پرستار ها من چون ۱۲ ظهر زایمان کردم بچه چون بند ناف دور گردنش بود بردن گذاشتن تو دستکاه چند ساعتی ۱۱ شب بهم گفتن چیزی بخور اول که میایی فقط تشنه ایی ۱۱ شب اومدن گفتن نسکافه بخور کمپوت بد میام سوند در میاریم کمک ات میکنیم که راه بری اومدن بلندم کردن که قبلش شیاف زدم. اما موقع بلند شدن درد داشتم تا توالت رفتم اومدم بیرون لباس مو عوض کردن کمک ام کردن رو تخت نشستم کمک بهیارم عالی بود مهربون دوست داشتنی. شیاف زد برام مامانم بود بچه مامانم نگه میداشت فیلم برام گذاشتن که از بچه چطور مراقبت اولیه انجام بدم بد که صبح شد دکترم اومد چک کرد منو گفت مرخصی که اماده شدم برای خونه
مامان لیانا👼🏻💗 مامان لیانا👼🏻💗 ۱ ماهگی
تجربه سزارین
پارت سه:

بعدش خوابم میومد خوابیدم بیدار ک شدم ۵ دقیقه بعدش عملم تموم‌شد . کل عملم حدود ۴۰-۴۵ دقیقه طول کشید
بعد یه تخت دیگه آوردن گذاشتنم رو اون بردنم ریکاوری
تو ریکاوری لرز خیلی شدید داشتم جوری که تختم میلرزید
اونجام بهم یه آمپول زدن خوب شدم
حدود ۱ ساعت تو ریکاوری بودم بعدش بردنم جلو در ورودی بخش عمل تا بیان ببرنم بخش اونجام ۱۰ دقیقه منتظر موندم
در بخش باز شد دیدم خانواده موندن پشت در🥹خیلی حس قشنگی بود همشون اومدن پیشم حالم خیلی بهتر شد دیدمشون مخصوصا وقتی شوهرمو دیدم بیچاره میدونست چقد میترسم از اتاق عمل وقتی تو عمل بودم کلی گریه کرده بود🥲
بعد بردنم بخش ۵ دقیقه بعد دخترمو اوردن گذاشتن بغلم و شیرش دادم🥹خیلی حس قشنگی بود انشالله قسمت همه چشم انتظارا❤️
قسمت سختش فقط ماساژ شکمی بود اولین بار ک فشار دادن یکم بیحس بودم زیاد درد نداشت ولی ۱ ساعت بعد اومدن دوباره واسه ماساژ جونم دراومد از درد چشام سیاهی رفت😑
تو اون چند ساعت اصلا شیاف استفاده نکردم پمپ دردم نداشتم دردش قابل تحمل بود فقط وقتی اومدن گفتن پاشو راه برو شیاف زدم ۲۰ دقیقه بعدش پاشدم اولش ک نشستم سرم گیج میرفت یکم آبمیوه خوردم بهتر شدم بعد آروم پاشدم برای اولین بار یکم سخت بود ولی دومین بار یکم فقط درد داشتم
برگردم عقب بازم انتخابم سزارینه😁🤌