۱۰ پاسخ

چرا زده 40 هفته اگر 29 هفته زایمان کردی

۴۰هفته ۲کیلو چرا

انشاالله به سلامتی چرا وزنش کم بو عزیزم

اخی بسلامتی عزیزم به دل خوش .خداروشکر ک هر دو سالمین ؟
مگه چند هفته زایمان کردی اینجا زده هفته چهل بارداری؟

انشالله بسلامتی میاریدش خونه عزیزم پسر منم 1500کیلو بود34هفته سزارین اورژانسی کردن بااینکه خیلی سختی کشیدم ولی شکر خدا الان برا خودش مرد شده

سلام خدا قوت چرا ۴۰ هفته دو کیلو بود؟؟؟؟

عزیزم چرا سزارین اورژانسی شدی؟دلیلش چی بود؟
من انقد میترسم ببرنم طبیعی ک نگو

مبارکباشه عزیزم.چرا تو ۴۰هفته وزنش ۲کیلو بود

خداروشکر نتیجه کار خوب بود

چند هفته؟

سوال های مرتبط

مامان محمد امین مامان محمد امین ۲ ماهگی
سلام مامان های عزیز میخواستم از تجربه زایمانم بگم جمعه عصر دردم شروع شد درد در کمر و‌پهلو ها شب رفتم حمام تا صبح نتونستم بخوابم فقط پهلو به پهلو شدم صبح تا شوهرم بیاد و اماده بشم وسایل های خودم و بچه رو حاضر کنم ساعت ۱۰:۳۰ شد به دکتر هم زنگ‌میزدم جواب نمیداد رفتم مطب هم نبود منشی گفت بیمارستانه رفتم بیمارستان بخش زایمان نوار قلب جنین گرفتن سونو هامو‌نگاه کرد ناشتا بودم دستگاه دستم بود گفت بچه تکون خورد دکمه رو بزن بعد با دکترم صحبت کرد گفت اماده کنید برای اتاق عمل. قبل عمل گفتن ممکنه بچه بره NICU رضایت گرفتن ولی نرفت بستری شدم و پسر گلم ساعت ۱۳:۳۵ به دنیا امد بیهوشی کامل شدم و بهوش امدم خیلی درد داشتم و دارو میدادن اولین بار که از تخت بلند شدم هم خیلی سخت بود و دفعه های بعدی هم اذیت میشدم سر بچه اولم زیاد اذیت نشدم این دومین سزارینم بود ساعت ۳ بعدازظهر روز بعد مرخص شدم وزن پسرم ۲۶۰۰ بود و دستگاه هم نرفت امیدوارم تجربیاتم براتون مفید باشه و کسانی که زایمان نکردن به سلامتی و راحتی کوچولوهاشون رو بغل کنند
مامان 💙آرسام🩵 مامان 💙آرسام🩵 ۳ ماهگی
مامان مهراد مامان مهراد ۴ ماهگی
مامان جوجه برفی🎀🩷 مامان جوجه برفی🎀🩷 ۱ ماهگی
تجربه زایمان سزارین پارت ۱
همیشه دوست داشتم روز زایمانم‌ تو ذهنم یه روز خوب بمونه واسه‌همین سزارین رو انتخاب کردم واقعا همینطور هم شد ❤️
دکترم نامه داده بود که ساعت ۶ صبح برم بیمارستان خصوصی مادر بستری شم چند روز قبل عمل رفتم بیمارستان واسه کارای بیهوشی و بی حسی
انتخابم بیهوشی بود اما دکتر بیهوشی اجازه نداد گفت بی حسی خیلی بهتره بی حسی انتخابم شد و شنبه ساعت ۶ صبح با همسرم و مامانم رفتم بیمارستان
منو بردن بلوک زایمان خیلی خلوت بود یه خانوم کارشناس مامایی که خیلی مهربون بود ان اس تی و فشار و انجام داد و یه سری اطلاعات گرفت با دکترم تماس گرفت و دکتر گفت ساعت ۸ اتاق عمل باشم
خانومه گفت واسم لباس بیارن خدمه اونجا لباسامو عوض کردن لباسای خودمو گذاشتن تو نایلون و به همسرم تحویل دادن
منو گذاشت رو ویلچر و برد اتاق انتظار دراز کشیدم ضربان قلب بچه رو چک کردن انژیوکت زدن عکاسم اومد یه سری تصاویر قبل زایمان رو ضبط کردیم
وووو مرحله سخت زایمان برای من زدن سوند بود که زدنش همانا و سوزش همانا😣
مامان رونیسا🩷 مامان رونیسا🩷 روزهای ابتدایی تولد
سلام مامانا من هم اومدم از تجربه ی زایمانم بگم من بعد عید رفتم مطب که دکتر برام سونوگرافی نوشت برای وزن تو سونو زده بود که آب دور جنین کم شد رفتم پیش دکتر گفت هر روز باید بری nstبدی تا بتونیم بورو تا سی و هشت هفته نگه داریم چون سی هفت هفته بودم بهم گفت اگر nstخوب نباشه باید فورا زایمان کنی من چون میخواستم طبیعی زایمان کنم معاینه هم کرد و گفت دو و نیم سانت بازی من اون روز رفتم nstدادم که خوب بود برای فرداش هم دوباره صبح رفتم دو بار گرفت که خوب نبود گفت برو آبمیوه بخور و راه برو دوباره بگیریم دوباره گرفتن که باز هم خوب نبود و به دکترم زنگ زدن که دکتر گفت اورژانسی ببرید اتاق عمل من سریع خودمو میرسونم از اون لحظه ی تماس تا اتاق عمل کلا ده دقیقه نکشید و بیهوشم کردن و رونیسا خانوم دنیا اومد من خیلی استرس داشتم و وقتی اتاق عمل و دیدم بیشتر شد واقعا خوشحالم که بیخوشم کردن و چیزی نفهمیدم چون واقعا اگر متوجه اتفاقات دورم میشدم استرسم خیلی بیشتر میشد واقعا از سزارین هم رازی بودم و خدا رو شکر میکنم که هم خودم سالمم هم بچه و هم اینکه زایمانم سزارین شد چون درد معاینه کردن طبیعی از درد بخیه بیشتر بود و کلا درد زیادی نکشیدم برای زایمان فقط برای ماساژ رحمی درد داشتم حالا نمی‌دونم به خاطر رسیدگی عالی بیمارستان و ورسنلش بود یا کلا این بود ولی عمم بیمارستان دیگه ای زایمان کرد خیلی درد داشت پس حتما تو انتخاب بیمارستان دقت کنید