باردارم دکتر بهم گفته دیابتت عصبی هست از صبح ک دخترم پامیشه تا 1شب غر میزنه و گریه میکنه بی دلیل شبم تا صبح درست نمیخابه ایقد امروز عصبیم کرد ک خون دماغ شدم شام پختم شوهرم اومد دخترمو شامشو داده بودم باباش دومد گف بیا رو سفره شام بخور اومد غذا رو نجویید گیر کرد تو گلوش ایقد عصبی بودم هی غر میزدم شوهرم زد زیر بشقابش و گف گه تو این غذا و لین حرفا دلم خیلی شکسته

۴ پاسخ

از یکی کمک بگیر دخترت را بذار پیششکه در روز حداقل یه ساعت وقت ازاد داشته باشی برای خودت

سعی کن دخترت آزادتر بذاری
و به رفتاراش واکنش نشون ندی

عزیز زیاد به خودت فشار نیار الکی هم عصبی نشو صبرتو ببر بالا اگه دیابت روت بمونه تا عمر داری باید انسولین تزریق کنی

فکر کنم دکتر اشتباه میگه دیابتت عصبی نیست
چون دیابت داریی عصبی میشی.سعی کن اصلا سمت قند واینا نریی.کربو هیدراتتم کم کن .پروتئین وبادام وخرما اینا بخور صبورتر میشی بهت قول میدم

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
دادن غذای سفره به نوزاد
دادن غذای سفره به نوزاد از چند ماهگی مجاز است؟
خون دماغ شدن کودک
خون دماغ شدن کودک | علت خونریزی از بینی کودک
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن

سوال های مرتبط

مامان ⚜دخملی⚜ مامان ⚜دخملی⚜ ۲ سالگی
خانما بیایین بگین از صبح تا شب با بچتون تو خونه چه بازی هایی میکنید
چطوری روزتون رو شب میکنید
والا من امروز خیلی کلافم شدم همش ظرف میشستم یه دیقه هم
میرفتم استراحت دخترم میومد میگف بازی کن یا چی
خیلی عصبی شدم گریه کرد محل ندادم بلکه بی محلی جواب بده
که نداد بیشتر شد گریه ش اخرش گفتم باشه پاشد بریم اتاق باز یه چیزی
گف متوجه نشدم ولی فک کنم مفت بگیر بغلت بریم
منم از شدت عصبانیت و خستگی کلافگی رفتم اتاق در بستم چن تا مشت زدم تو سرم یکم اروم شدم(خودمو زدم تا خدا نکرده دخترمو نزنم تا سرش داد نزنم)
بعدش اومد اتاق بغلش کردم
چ لحظه ی بدی خدا واسه دشمنم هم نیاره هم خودخوری میکردم دلم نمیومد گریه کنه هم خودم خسته بودم و کلافه گفتم بزار بی محلی کنم تا اروم بشه ک نشد
حالا از عذاب وجدان خابم نمیبره که چرا بی محلی کردم بهش بمیرم خیلی گریه کرد بچم خدا منو بکشه😪😪😪😪
مامان سلین جان مامان سلین جان ۲ سالگی
یکی از اخلاقای بد این بچه ها زمانیه ک یه تلفن ضروری با یکی داری داشتم با ایرانخودرو حرف میزدم قبلش گفته بودم ک مامان کار دارم مبخوام با اقاهه حرف بزنم و اینا اومد گیر داد بغل بغل انقد غر زد ک نفهمیدم چی گفتم و چی شنیدم اخرشم دعواش کردم بعد تلفن گاهی وقتا دیوونه میشه ادم از دستشون🥺🥺
درحال حاضر مادری ک از دست خودش عصبانیه ک دخترشو دعوا کرده دختری ک ناراحت خوابیده و تلفنی ک ب هیچ نتیجه ای نرسید......
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان جوجه هام مامان جوجه هام هفته بیست‌وهشتم بارداری
مامانا امروز تا الان ملا درحال پرستاری از پسرم بودم ک اسهال استفراغ داشت و تازه از دکتر برگشتیم حال ندارم این نعناها رو بشورم خشک کنم اگه تا صبح تو آب بمونه خراب میشن؟؟
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان ماهلین مامان ماهلین ۳ سالگی
😂😂😂😂😂😂در حال گرفتن پوشکم ولی از حرکت دخترم خیلی خندم گرفت يعني انقدر بازیگوش از صبح تا حالا ادرار نداشته با ايه آبو غذا هم میخوره الان شلوارش خیس کرد به گفته یکی از مامانا بهش گفتم جيش کن تا بره پیش مامانش چاه رو نگاه میکنه صدا میزنه مامان. زنعمو😂😂😂😂😂 من روده بر شدم الان اومدیم نیم ساعته تو دستشویی داره کیک درست میکنه خیالی.
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان جوجه طلا💞 مامان جوجه طلا💞 ۲ سالگی
سلام خانوما صبح دخترم پیش باباش بوده سشوار گرفته رو موهاش حالا شونه زدم ایقد موهاش ریخت شاید 50 60 تاش چ خاکی تو سرم کنم
مامان ..... مامان ..... هفته ششم بارداری
دیشب ک شوهرم اومد گفتم حتما میگه پاشو بچه ببریم دکتر ولی انگار ن انگار رفت بیرون خوابید منم شام درس کردم با پسرم خوردیم صبح هم بردمش دکتر خودم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آوین مامان آوین ۲ سالگی
شام نخورده خوابید کوچولو😐عذاب وجدان دارم کاش زودتر داده بودم شامشو. آخه هیچوقت این ساعت نمیخوابید
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان سورنا مامان سورنا ۲ سالگی
مامانا چکار کنم پدربزرگم دو روزه فوت کرده فردا خاکسپاری اینقدر این دو روز جیغ زدیم یا اینکه پسرم می‌فرستادم شوهرم میبرد بیرون ولی عصبی شده الکی جیغ میزنه گریه می‌کنه غذا نمیخوره خودمم حالم خوب نیست عصبی شدم
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان علی مامان علی ۲ سالگی
سلام مامانا. دیگه دارم روانی میشم قشنگ رد دادم پسرم هر موقع باباش تو خونه اس مثل چسب می‌چسبه به باباش و هی گریه میکنه و جیغ میزنه باباش میاد بره دست شویی جیغ میزنه میاد بره دم خونه جیغ میزنه فقط گریه میکنه و میگه بابا دد تا میبرتش بیرون اونجا هم جیغ میزنه شوهرم هم عصبیه کم میاره زود عصبی میشه یه دختر نه ماهه هم دارم سرما خورده .. بچه های شما هم که سن پسر من هستن اینجوری میکنن؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان 🧸arsam مامان 🧸arsam ۲ سالگی
سلام‌ مامانا ،میگم شما بچه هاتون رو میبرید آرایشگاه گریه میکنن ؟؟؟
من آرسام رو اسفند بردم انقققد گریه کرد که از ترسم دیگه نبردم تا امروز
از همون اول شروع کرد گریه و جیغ نذاشت موهاشو درست کوتاه کنه شوهرم عصبانی شد که چرا بچه رو باید اذیت کنیم بخاطر کوتاهی مو و دیگه آرایشگاه نمیبرش 😮‍💨منم سرم درد گرفته اخه چرا انقد گریه مگه چکارش میکنه گریه هم بکنه چه اتفاقی میوفته
مشاهده ۱۶ پاسخ دیگر
مامان کیاشاع مامان کیاشاع ۳ سالگی
سلام مامانا شبتون بخیر. مادرای عزیز من ی مشکل بزرگ دارم. یه مدته پسرم خیلی عصبی شده همش داد میزنه گریه میکنه منم عصبی شدم البته منم عصبی شدم . نمیتونم تحمل کنم منم دادو بیداد میکنم. 🥺 هرچی اروم حرف میزنم اروم نمیشه و داد میزنه و گریه گاهی هم ک میزنه.یعنی واسه هرکاری انقدر گریه و داد میزنه ک ما از پسشبر نمیایم. توروخدا راهکار بدین بهم خیلی ناراحتم خیلی گریه هم میکنم بابتش. کسی این مشکلو داشته؟؟؟؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان نیکا مامان نیکا ۲ سالگی
یادش بخیر وقتی این کارت دعوت رو درست میکردم صدبار اشک ریختم جشن ده روزگی دخترم بود و تازه فهمیده بودم مشکل قلبی داره،نمیدونستم تا اون روز زنده میمونه یا نه ،خیلی روزای سختی بود حتی ب شوهرمم تا چند روز نمیتونستم بگم ک مشکل داره خداروشکر میکنم ک دخترم به این سن رسیده و قلب کوچولوش داره میزنه،خدایا منو ببخش بعضی وقتا غر میزنم ناشکری میکنم تو بذار پای خستگی خودت میدونی چقد التماستو کردم ک بهم برگردونیش.دوست دارم دختر یکی یدونم🤍
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان دخترخانوم مامان دخترخانوم ۲ سالگی
دخترم امروز خون دماغ کرد برا بار اول اصلا نمیدونم چرا خیلی نگران شدم...
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان دردونه مامان دردونه ۲ سالگی
دخترم از رو مبل خودشو مینداخت رو زمین ... اخرش بد افتاد ، باباش دعوا کرد ، اینم گریه کرد ،،، نمیدونم از دعوای باباش بود یا از درد افتادت ک اینم گریه کرد ... الانم اروم و با احتیاط راه میره فک کنم زانوش درد میکنه ک تند راه نمیتونه بره و ی خرده فشار میاد بهش گریه میکنه ... بنظرتون مشکلی پیش اومده ؟؟؟
مامان مامان جوجه طلا مامان مامان جوجه طلا ۲ سالگی
از دیروز تا الان نمیدونم چرا دخترم اینطوری شده یبار افتاد پشته دراور یک ساعت بعد داشتم غذا درس میکردم اومد روی ماشین رفتم سیر بردارم از رو ماشین افتاد روی گاز روشن قابلمه هم پر از روغن داغ بود داشتم بادمجان سرخ میکردم خدا رحم کرد که روغن نریخت روش وگرنه کل سر و صورتش میسوخت باز امروز صبح از تو روروک افتاد لبش پاره شد بعدش دوباره افتاد روی روروک 😭😭روروک هم شکست توروخدا فقط نگین مواظب باش بخدا من صبح تا شب فقط دنبال این دوتا بچم حتا یه لحظه هم تنهاشون نمیزارم نمیدونم چجوری شد خیلی ناراحتم خیلی انقد دخترم گریه کرد دلم کباب شد😭😭😭😭
مشاهده ۴ پاسخ دیگر