هنوز نخابیدم و بیدارم،چقدر خودمو سر زنش کنم از این زندگی خسته کننده چرا واقعا ،دیگه کم آوردم از دست مرد لجن،خدایا نمی‌دونم چه کاری کردم که این مرد رو قسمت با من کردی،از زندگیم خسته شدم واقعا خیلی دردا تو دلم هست خیلی خیلی 🥺🥺شدم از سنگ شدم آهن تو این زندگی چرا همون دو سال نیم پیش طلاق نگرفتم منکه همه کارام کرده بودم چرا برگشتم مجدد که بچه بی گناه طفل معصوم بیاد تو این زندگی به خاطر بچم کوتاه بیام و چیزی نگم بشم دیوونه روانی عقدهای که از طرف شوهرم تو دلم هست بخام سر این طفل خالی کنم،خداااااااااااااااااااایااااااااااااااااا بفهم کم آوردم،عصبی شدم تو این زندگی چند سال همش سر این بچه خالی میکنم درسته کنترل میکنم ولی مجدد نمیتونم.شبی بچم آورد بالا آب پرید گلوش بعد استفراغ کرد من عصبی شدم لحظه که آورد بالا بهش گفتم آنی به خاطر همین کارات هست عصبی میشم جیغ میکشم بعد چند ثانیه تموم شد چهرم خب عصبی بود متوجه شده بود، دراز کشید بعد چند دقیقه صدایی شنیدم از زیر پتو نصف صورتش زیر پتو بود،بعد یه ۲۰دقیقه پتو رو کشیدم کنار از صورتش گفتم خفه نشه دیدم خدایا استفراغ کرده بوده چیزی نگفته بود تو همون استفراغ خوابیده😔😔😔وای که زدم زیر گریه تا همین الان خوابم نمیبره چقدر لعنت کردم خودمو،و به شوهرم گفتم ببین اشغال اینا اثرات تو هست رو مغز من تاثیر گذاشته که من رو بچه خالی کنم و حالا اینجوری بشه باید دندون درد رو بکشی بنداری،پوز خنده زد و خوابید،حالم از خودم بهم میخوره چقدر مادر بدی هستم و احمقی😔😔😔😔،تاریخ۱۴۰۴/۰۴/۰۴تلخ ترین خاطره

۲۴ پاسخ

تاپیکای قبلتو خوندم
به نظرم برو روانپزشک عزیزم
بچه تو داره تاوان چیزیو میده که اصلا نقشی توش نداره
بچهای ما همسنن تقریبا
اما بچه من بلد نیست درد بکشه قایم کنه
چون عصبی شدم سرش اما هیچ وقت نزاشتم عذاب بکشه
اما بچه تو با این سن کم داره یاد میگیره زجر بکشه و دم نزنه
فکر کردی من شوهر دارم ؟ من حتی خودم انتخابش نکردم و زوری بوده
با خانوادش تو یه ساختمونم
مادرش روانیه
خودش یه مرد بی احساس
اما همه بهم میگن چقد بچت لوسه
از بس نازشو میکشم
با اینکه پسره
یا خودتو کنترل کن
یا برو دکتر دارو بخور
بهتر از اینه اون تاوان اشتباهات شماها و بده

چقد دلم برا بچه سوخت🥺

واقعا کارت عجیب بود همه مشکل داریم عصبی میشم مگه استفراق دست خودشه یا آب پرید گلوش مگه عروسکه که تکون اضافه نخوره .از من عصبی تر و بدبخت تر نبود ولی تو این مسأله بچم آروم میکنم نترسه یا خورد نشه وقتی پی پی می‌کنه تو خودش از اسهال مثل خیلی ناراحت میشه من بهش توضیح میدم مریض شدی عادیه تا آروم میشه .رک بهت بگم اینا بهونست شما بلد نبودی خواهرم

الان تاپیک و دیدم تو شش ماه پیش هم‌پای بچه و سوسوزندی مطمعنی داری درست مادری میکنی ؟؟؟؟؟

بمیرم واسش اون فقط دو سالش تقصیر تو به این دنیا آوردیش تو خواستی اون بیاد بعد خودت داری غذایش میدی اون تمام پناهش تویی از خودت دورش نکن این حرفت میدونی یعنی چقدرررررر ازت میترسه میدونی یعنی چقدر بی پناه که حتی حال بدش هم برده زیره پتو تو تنهای

الهی 🥺
ای کاش تایپکتو نمیخوندم 🥺

طفلی بچه چقدر دلم براش کباب شد

عزیزم تایپیکت که خوندم اشکم دراومد،نتونستم جلو گریه م بگیرم فقط بخاطر دخترت،چقدر عاقله و فهمیده که نباید اذیتت کنه حتی به قیمت اذیت شدن خودش
میدونم شرایطتت خیلی سخت و غیرقابل تحمله ولی تورو خدا نزار بچت بفهمه،اون گناهی نداره
اگه میتونی بشین با شوهرت حرف بزن و منطقی حلش کن،اگر نه طلاق بگیر و حضانت بچت بگیر بزار تو آرامش بزرگ شه

وای بچت گناه داره سرهمون شوهرت خالی کن عزیزم

لطفا و خواهشا پیش روانشناس برید تا بتونید یکم اروم شید اوضاع اصلا خوب نیست اون طفل معصوم خیلی تو عذابه

کاش نمیخوندم تاپیکت رو چهره ی دخترتو تصور کردم بخدا بغضم گرفت

توروخدا با بچه اینجوز نکن بخدا هممون مشکل داریم هممون زندگی نرمالی نداریم هرکی به یه نحوی اما این طفل معصومت چکاره ان؟ بخدا من چند مدته نمیدونم از اصابمه یا چی عضلات بدنم هی میگیره همین الان یدونه ارامبخش خوردم.بچه چه میدونه.

درسته خاهر مشکلات زیاده خیلییییییییی باز بچهای من تو خاب بالا میارن موقعی ک مریض بودن پا میشدم دست صورتشو میشستم رو بالشتیاشو درمیووردم پتوشو عوض میکردم دوباره میخابید بالا اوردن دست خود ادم نیس خودت میتونی بالا نیاری

عزیزم سعی کن زیاد بری خونه مادرت اگ کمکت میکنن روحیت خیلی خوب میشه
من هر دفه میرم حالم خوب میشه چون میتونم کمی
استراحت کنم سعی کن زیاد بری بیرون دخترتو هر روز ببر پارک واقعا تاثیر داره

عزیزم بمیرم برا دختر گلت
هر چی هستی لطفا بچه رو اذیت نکن سخته هیچ کس جای تو نیست
ولی گناه داره بچه خودتو کنترل کن
ان شاالله مشکلاتت حل شه و همسرت آدم بشه

ناراحت شدم عزیزم خیلی😭

وای دلممم سوخت برای بچه ، میدونممم خیلی سخته شوهر بد داشته باشی اما اون بچه گناه داره اون که مقصر نیست توروخدا سر اون خالی نکن خواهر برو پیش مشاوره بخدا کمکت میکنه حضوری هم نتونستی یا تلفنی یا چتی حتما صحبت کن

بنظرم ی دکتر برو اون بچه گناه داره منم بعضی وقتا عصبی میشم داد میزنم ولی اینجوری نمیکنم بچت دختره تو روحیش تاثیر میذاره کاری کن ک ب تو پناه بیاره ن ازت دور بشه

وای گریه م گرفت الهی بمیرم برای اون لحظه مظلوم بودنش😭
خدایا ب مادرا یه صبر زیااااد بده به ذهن ارووم
تو روخدا عذابش نده حق داری می‌دونم ولی بخدا عذاب نده بچه رو

ببین خانم هر کی این متن شما رو خونده دلش آتیش گرفته نمی‌دونم واقعا چیبگم ولی توروخدا اگه قراره پیش شوهرتون زندگی کنید هر چی حرصه سر بچتون خالی کنید ازش جدا شید خیلی بهتره . اون بچه نیاز به محبت شما داره واقعا نمیفهممتون

مگه شوهرتون چجور آدمیه می‌خواستین طلاق بگیرین؟؟

چی بگم .....

اخه بچه طفل معصوم چه گناهی داره اتفاقا اینقدربابچت خوب باش به این فکرکن اگه یه روزبری و نباشی قراره زیزدست کی بزرگ بشه با این پدری که میگی پس حالاکه موندی هواشوداشته باش اونکه نباید تاوان انتخاب اشتباه تورو پس بده

عزیزم
فکر کن شوهرت مرده
یه مرد حمال داره خرجتو میده
دیگه نه انتظار محبت داری نه حرف باهات بزنه نه هیچی
تا بتونی کنار بیایی

سوال های مرتبط

مامان دخملی💕 مامان دخملی💕 ۲ سالگی
دخترم هنوز بیداره خدایا من دیگه کم آوردم 😭چن دقیقه پیش شوهرم بچمو کتک زد سر اینکه گفت پرتقال میخام شوهرم آورد باز گفت سیب آورد باز گفت آب میخام اخرم زدش بچم خیلی گریه کرد ...الان چند وقته وضعیت ماهمینه یه خواب درست نداریم ...اصلا خواب به چشمای این بچه نمیاد ازونورم قرص اعصاب میخورم دست چپم قلبم مدام درد میکنه...خدایا کی میخام روی خوش زندگی رو ببینم؟ازهموننن اول که دخترم دنیا اومده فقططط عر زده گریه گرده مارو خون دل داده...قطره ملاتونین برای خوابش بهش دادم همون هفته اول خوب بود دیگه الان اونم روش تاثیری نداره ...توروخدا یه راهی جلو پام بزارین بگین با بچه غرغرو لجبازی که اصلا نمیخوابه باید چیکار کرد..من گو بخورم دیگه بچه بیارم ..خودم هزارتادرد از بعد زایمان گرفتم اینا بکنار....اذیتای این بچه که تمومی نداره به کنار...شوهرمم عاصی شده صبح میره سرکار نصفه شب میاد خونه میگه تو ماشین بخابم بهتر اسایش دارم تا تو این خونه...بخدا که خستم از مادر بودن ..تابحال همچین بچه ای ندیده بودم هیچ لذتی از کودکی بچم نبردم ...هرکی میبینه میگه خدا صبرت بده با این بچه ..تو شانس ماهم ریدن انگار
مامان مهدا🍀 مامان مهدا🍀 ۲ سالگی
خدایا چیه این پروسه ترک پوشک
دارم روانی میشم
این بار سومه تو این دوماه اقدام میکنم و عدم همکاریشو میبینم.. علایم ترک پوشک رو هم داره از ۴،۵ ماهگی دیگه شب پوشکش خشک بود.. آبان آذر قبل یک خط درمیون جیشش رو میگفت ولی چون هواسرد بود من نگرفتمش..
الانم که همکاری نمیکنه اصلا جیشش رو نمیگه بار اولی که دوماه قبل شروع کردم ۳،۴ روز اول بهتر بود بعد پسرفت کرد انگار از دستشویی میترسه.. انواع روشها، بازیا، برچسب، جایزه، خوراکی، صحبت، دعوا و.. انجام دادم همه چیو میفهمه جیشش رو میفهمه کی میخواد بیاد ولی نمیگه
دیگه بریدم بخدا چقدر خونسرد باشم
هفته قبل لااقل پی‌پی رو میگفت میرفتیم دستشویی کلی هم تشویق و جایزه میدادم ولی باز دوباره پسرفت..
اگه اینبار هم ول کنم دیگه تمومه
اخه خونه نجس شه به درک.. بگه میخوام جیش کنم الان.. فقط بگه ولی دریغ از یه واکنش.‌. خسته شدم شما واقعا تو پروسه ترک پوشک دعوا نکردید بچه رو؟؟ من که امروز رد دادم زدم پشت دستش انقد عصبیم کرد.. دلمم واسش میسوزه میگم طبیعیه بچس باز اعصابم بهم میریزه بقرآن تو این سن روانی شدم دیگه تو این زندگی.. بیزار شدم از بچه با این پروسه ترک پوشک😓😓
دیروز دوره ترک پوشک ایداخداترس رو گرفتم .. با اون پیش برم ببینم چی میشه😞
مامان فندق   وتو دلی مامان فندق وتو دلی ۲ سالگی
خواهشا کسی نیاد اینجا نصیحت بنویسه راجع به چیزی که میخام بگم امشب پسرم رو برده بودیم پارک یه پارک تو یه منطقه ی بالا شهر همه بچه ها تو قیمت وسایل بازی خوشتیپ بودن و تمییز و مرتب پسر من افتاده بود دنبال بدتیپ ترین بچه ی دنیا والبته شلخته ترین و نچسب ترین که یعنی واقعا خواستنی نبود من اصلا به ایناش کار ندارم خیلی چرک بود و کفش نداشت جورابم نداشت فقط این یه دونه بچه تو پارک اینطوری بودپسر من ثانیه ای ولش نمی‌کرد مدام دنبالش میرفت هر کاری اون میکرد اینم میکرد با همون پاهای برهنه مثلا دویید رفت تو دشویی پارک که شوهرم بدو بدو رفت پسرم رو گرفت ما جفتمون خیلی مایه شدیم ولی من چیزی نگفتم بغلش کردیم رفتیم نگم چه اشکایی می‌ریخت واس اون بچه چون مطمئنم پارک نمیخاست اصلا بازی نکرد فقط چسبیده بود به اون رفتیم یه پارک دیگه که از دلش دراد مطمئنم باورتون نمیشه اینجا هم رفت نچسب ترین و نخواستنی ترین و کثیف ترین بچه رو انتخاب کرد ما شُکه شدیم شوهرم خیلی خیلی ناراحت شد گفت لابد بزرگم شه میخاد بره دنبال آدمای به درد نخور این بچه هایی که میگم دقیقا اونایی بودن که پدرومادراشون تو پارک ولشون کرده بودن واصلا نمیدونستن کجا هستن من بارها از پسرم وقتی میبرمش بیرون این حرکت رو دیدم ولی به شوهرم نگفتم ولی واقعا فکرم رو مشغول کرده چرا باید بره دنبال بچه های کثیف اونایی که کسی کاری باهاشون نداره شلخته هستن و......
مامان سوفیا 💝 مامان سوفیا 💝 ۲ سالگی
تجربه من از ترک شیشه شیر اول از همه بگم من حتی با لفظ از شیر گرفتم از شیشه گرفتم از پستونک گرفتم مخالفم ما بچه ها رو کمک میکنیم تا به وقتش اینها رو کنار بزارن و ازش عبور کنن قبل دو سالگیش باهاش صحبت میکردم و کتاب و قصه که بزرگ شدی و وقتشه شیشه رو کنار بزاری دختر من از ۸ ماهگی با نی و لیوان نی دار آب میخوره و تو لیوان شیر بخوری ولی هر بار به اینجا میرسید گریه و زاری که من نی نی ام من بزرگ نشدم من شیشه میخوام منم اصلا نمیخواستم مجبورش کنم ماه پیش با شوهرم یه کلاس فرزندپروری با روش پازیتیو دیسپلین رفتیم بعد اون بهش گفتم مامان میدونم شیر خوردن توی شیشه شیر خیلی کیف میده و خوابیدن و مکیدن باحاله با این حال تو کلی لیوان خوشگل داری و میتونی توی اونا شیر بخوری باز اینجا شروع به گریه میکرد که گفتم بدون که من هیچ وقت مجبورت نمیکنم شیشه ات رو کنار بزاری هیچ وقت بدون اجازه و خواسته ات بهش دست نمیزنم و مطئنم خودت به موقع اش کنارش میزاری من میدونم خودت هر وقت آماده و مطمئن بودی ازش عبور میکنی و سخته و من کنارتم تا برات راحتتر بگذره تصمیم و تو میگیری و بدون هر تصمیمی بگیری دوستت دارم اعتراف کنم ته دلم خیلی امیدوار به این روش نبودم ولی از چند روز پیش دخترم اومد خودش گفت مامان شیرمو تو لیوان میخورم من دیگه بزرگ شدم شیشه نمیخوام عصرم که باباش اومد با ذوق و خوشحالی بهش گفت بابا من بزرگ شدم شیرمو تو لیوان میخورم واقعا بچه ها بسیار هوشیار و آگاه هستن اعتماد کنید به این قضیه و باهاشون صحبت کنید بهترین نتیجه ها رو میده حالا من نمیدونم این ترک شیشه پس رفت خواهد داشت یا نه چون وابستگیش زیاد بود ولی تا همین حد هم خیلی مفید بود به نظرم استفاده از این روش