تجربه سزارین پارت ۵
ساعت ۹ پرستار اومد و گفت که شربت و چیزای شیرین بخور که باید راه بری ، راه رفتنش اصلا سخت نبود ، درد کمی داشت، یکم دولا دولا رفتم تا سرویس بهداشتی بعد با شورت و نوار بهداشتی که خودم با کمک پرستار گذاشتم رفتم بیرون واسه راه رفتن...
خلاصه اصلا نگران نباشید ، راه رفتن اول اگر خوب استراحت کرده باشید اصلا سخت نیست
همون شب هم شکم خودم کار کرد ، هم شکم پسرم ، فردا صبح هم ازمایش زردی ازش گرفتن و ساعت ۲ هم مرخص شدیم
خلاصه اگر باز برگردم عقب صد در صد سزارین رو تو همین بیمارستان با همین دکترم انتخاب میکنم .👍🏻
الان هم بعد از یک هفته فقط یکم موقع بلند شدن درد بخیه دارم، چون استراحتم تو خونه به خاطر اینکه پسرم درست شیر نمیخوره و استرس دارم کم بود و اینکه زیاد نمیتونم غذا بخورم انگار هنوز معده و اینا برنگشتن سرجاشون ، همین 🤗
خلاصه پسرم ۳۷ هفته و دو روز با وزن ۲۵۰۰ به دنیا اومد و با اینکه وقت نشد امپول بتامتازون بزنم دستگاه نرفت خداروشکر🧿🤲🏻
اما خب الان چون کوچولوئه واقعا سخته نگهداریش 🥺
بهترین و راحت ترین مراحل بچه دار شدن از نظر من به ترتیب :
بارداری ، زایمان ، بچه داری 🥴
پیشنهادم بهتون اینکه حتما هفته های اخر ارامش داشته باشید 💪🏻✌🏻

۹ پاسخ

خداروشکر که عالی گذشت برات♥️دعا میکنم برای منم خوب باشه خیلی حس خوب گرفتم با پیام‌هات

به به به سلامتی و مبارکی مامان آقا سید هامین من تازه تجربه شما رو خوندم.
انشالله قدم نو رسیده پر برکت و مبارک باشه
خداروشکر که تجربه زایمان خوبی داشتی

عزیز دلم قدمش پر خیر و برکت باشه براتون

مبارک باشه عزیزم🐣🐣🥰🥰
من تا چند روز پیش به همه میگفتم اصلا از سزارین نمیترسم ولی حالا که ۵شنبه باید زایمان کنم یه ترسی همه بدنمو گرفته .همش گریه م میگیره.

عزیزم کدوم بیمارستان بودی

مبارکه😍
بعد از تموم شدن عمل چند ساعت بعد چیزی خوردی؟

بی حسی تون بعد از اینکه از ریگاوری اومدید چقد بعد رف

مبارکت باشه عزیزم ایشالله این روزای شیرین و هم ب راحتی بگذرونی ❤️واسه ما هم دعا کن عزیزم

عزیزم اول اینکه مبارک باشه، 💓
دوم اینکه واقعا استرس من کمتر شد منم میخوام سزارین انجام بدم و بیمارستان شفا هم دکترم گفت برو بهت درخواست دادم قبول کن چند تا سوال ازت بپرسم ذهنم ارومتر بشه. ممنون گلم 🌹

سوال های مرتبط

مامان جوجه رنگی💕 مامان جوجه رنگی💕 ۱ ماهگی
مامان نورا مامان نورا ۷ ماهگی
قسمت آخر زایمان :

همش خواهرم و دخترخالم زنگ میزدم میگفتم راه رفتی میگفتم نه میگفتن میدونیم سخته ولی پاشو بدتر میشیا مامانم همش میگف دخترم پاشو منم هعی سعی میکردم ولی انگار فلج بودم تو خودم راه رفتن رو نمیدیدم اعصابم خورد میشد ناخودآگاه از درد گریه م اومد همش اشکم میرفت مامانم یه پرستار صدا کرد اومدن کمک کردن من بالاخره با کلی درد اومدم پایین درد واقعی رو اونجا تجربه کردم میسوخت بخیه هام به تمام معنا
ولی راه رفتم دولا دولا بعدش سعی کردم خودمو صاف کنم واقعا اولین قدم بعد سزارین سخته ولی راه رفتن باعث زودتر سرحال بشی و خوب بشی ولی واقعا سخته
خلاصه که فردا شد بابا نورا اومد دنبالمون برگشتیم رفتم خونه ی مادرشوهرم همونطور که تو تاپیک ها هس فردا روز مرخص شدنم از صبح تا شب جشن داشتیم برای نورا و واقعا من حالم بهتربود فردای مرخص شدنم ولی روزی که مرخص شدم زیاد خوب نبودم همش سوزش داشتم ولی هربار که راه میرفتم اولش سخت بود ولی بهتر میشدم

اینم از تجربه زایمان من در کل عمل عالی بود و شیرین اصلا هم مامانای پا به ماه استرس زایمان نداشته باشین از من ترسو تر خجالتی تر تو دنیا وجود نداشت !😅

خدایاشکرت بخاطردخترم 💗
مامان آیلا مامان آیلا ۱ ماهگی
من به انتخاب خودم رفتم دکتر خوب و بیمارستان خوب
بسیار از دکترم و بیمارستانم راضی بود خیلی تمیز دکتر با نزاکت و پرستار ها عالی بودن اما برسیم به خودم
اینکه من یازده سال قبل طبیعی آوردم و دو تا پشت سر هم طبیعی آوردم درسته اذیت شدم اما تمام دردش به قبل بارداری بود که اونم هی می‌گرفت و ول میکرد اما میدونستم تحمل کنم فکر. کردم اگر این بار سزارین کنم راحت ترم و کمتر درد میکشم اما چون اولین عمل زندگیم بود اینقدر از شب قبل استرس داشتم هی میگفتم حالا سرما خوردم حالا چه کنم تا اینکه بستری شدم و صبح اومدن سوند گذاشتن قسمت سخت اینجا بود احساس می کردم هی دستشویی دارم اما نداشتم دوم اینکه توی اتاق عمل از ترس همش میلرزیدم اشتباه کردمون سوزن بی حسی هیچ دردی نداشت و اینقدر عمل و دکترم خوب بود که آروم خوابیدم و چن دقیقه بعد بچه کنارم بود اصلا سردم نشد و عمل خوب بود اما چن دقیقه بعد فهمیدم کمرم درد می‌کنه یه سرم بهم وصل کردن که درد کمرم بیشتر میشد منو بلند کردن ریکاوری بعد آوردن بخش اما اینقدر درد داشتم که زایمان طبیعی هام برام هیچ بودن سرم ضد درد هم داشتم اما هیچ که هیچ
تا همین الان که اومدم خونه هم درد دارم و دارم میمیرم از درد عمل و راه رفتن و بلند شدن از تخت خیلی سخت تره تا زایمان قبلی هام اما واقعا اگر مجبور نیستید لطفاً اختیاری سزارین نکنید اگر مجبور هستید هم اصلا استرس نداشته باشید اتاق عمل عالیه ولی سختی راه رفتن هست که به شیرینی نوزادت می‌ارزد
مامان محمد مهدیار مامان محمد مهدیار ۴ ماهگی
پسر کوچولوی منم پنج شنبه به دنیا اومد توی ۳۸ هفته و ۲ روز
از تجربه سزارین اختیاری بخوام بگم ؛ اینه که من شب قبل غذام سنگین و دیر موقع بود چون ساعت ۱۰ شب با دکترم هماهنگ کردیم که فرداش عمل کنم به خاطر درد پریودی که از صبح داشتم و کند شدن حرکاتش . همین دیر و سنگین غذا خوردن باعث شد که توی اتاق عمل بعد بی حسی و موقع عمل کلی بالا آوردم و اذیت کننده بود یکم . عملم خیلی طول نکشید بعدش با بچه رفتم ریکاوری اومدن گذاشتن رو سینم برای شیر و آموزش شیردهی که تو ریکاوری با دیدن بچه خستگی کل مسیر ۹ ماه و عمل رفع شد . بعدش هم که رفتم بخش ، گهگاهی درد داشتم تا شب که خب مونید سخت ترین کار بعد سزارین حرکت کردنِ تمام سعی ام رو کردم که همکاری کنم و زود خودمو جمع و جور کنم مایعات خیلی خوردم و رفتم دستشویی و راه میرفتم تا صبح بیدار بودم به بچه هم سینه میدادم . سزارین فقط یک شب درد داره فقط مطمئن باشید اگه راه برید و مایعات زیاد بخورید و دستشویی کنید فرداش ۹۰ درصد خوب شدید .سوند رو تو اتاق عمل بعد بی حسی گذاشتن که نفهمیدم آخر شب هم کشیدن که یه لحظه بود . دکترم خانم سیمین دخت هاشمی جم بود بیمارستان مصطفی خمینی. سوالی بود در خدمتم 😍
مامان امیرعباس مامان امیرعباس ۶ ماهگی