أمون از این فکرو خیال های شبانه😢
چند وقتی میشه شبا خوابم نمیبره
همش به حرفهای مادرشوهرم فک میکنم
همش توی سرم داره حرفاش میپیچه
چقد اذیتم کرد چقد از من و خانوادم بد گفت
تو این یه ماه کلی معدم درد گرفته و میگرنم بدتر شده
مامانم هی میگه اخه چته دختر چرا اینطوری لاغر شدی
نمیخوام بدبین شن نسبت به اونا هیچی نگفتم
شوهرم هم طفلک مونده بخاطر رفتار مامانش که چرا اینطوری میکنه
خدا شاهده خسته شدم
با اینکه چند باری به منم رو در رو حرف گفته سعی کردم احترامش حفظ شه
ولی اخه تا کی😢
من هرچقدر کوتاه میام اونا پررو تر میشن
ولی بخاطر شوهرم و خانواده ی خودم چیزی نمیگم
اینارو با بغض دارم مینویسم
بخدا یه دختر خیلی شاد و پر انرژی بودم
الان شبیه زامبی ها شدم
خدا نگذره😔

۲ پاسخ

منم بخاطر مادرشوهرم هرروز با شوهرم دعوامونه ولی دیشب تصمیم گرفتم بیخیالش شم گور پدرش اشغال خودمون مریض میشیم اونا ب هیجاشونم نیس

چرا عزیزم چی شده چی میگن مکه
واقعا خدا ذلیلشون کنه

مقالات مرتبط

رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
زمان حرف زدن کودک
سن حرف زدن کودک پسر و دختر | راه‌های تسریع زمان حرف زدن کو...
رفتار با کودک در جمع
رفتار مناسب با کودک در جمع و در مقابل دیگران
کودکان سندرم داون
سندرم داون از چند ماهگی قابل تشخیص است؟علائم و مشکلات آن

سوال های مرتبط

مامان فندق مامان فندق ۱ سالگی
سلام خوبین من امروز با شوهرم یه بحث کوچیک داشتم
البته اینم بگم شوهر دومه با دو تا پسر چهار سال پیش ازدواج کردم
یه پسرش ۱۶
یه پسرش ۱۱ داره باردار شدم یه دختر ۱ سال ونیمه دارم
روز به روز نسبت به بچه هاش دارم سرد میشم چند بار هم بهش گفتم
تازگیا دارم نسبت به شوهرمم هم سرد میشم هیچ حسی ندارم وقتی نزدیکم میشه
اینم بگم خیلی دلم تا الان شکونده خیلی طرفداری بچه هاش میکنه نمیگم تا حدی که نسبت به من بی اهمیت هس نه ولی با اونا بیشتر خوبه چرا اینطوری شدم
اینم بگم دعوا بحث ما بیشتر به خاطر پسر بزرگش هس اون خیلی دوس داره
امروز تو بحث بهش گفتم محسن دارم بهت سرد میشم بی احساس میشم کار خوبی کردم این بهش گفتم؟؟؟؟؟
بعدش به جای اینکه احساسم گفتم بهش بهتر رفتار کنه باهام بیشتر داره ازم دوری میکنه
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان آرتا مامان آرتا ۱ سالگی
پسرم داره ۱۷ماه رو پر می‌کنه ،الان باید چجوری حرف بزنه؟؟؟ مثلا مامان نمیگه ،به به میگه یا چیزی رو میخواد با دست نشون میده میگه اونا اونا ،یا ده ده میگه دعوا می‌کنه با این حرف آدمو یه چک هم میخوابونه تو صورتت، نه نه میگه ،ولی در همین حده صحبت کردنش،ایا عادیه؟بچه های شما چطورن
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان رادین مامان رادین ۱ سالگی
بشدت دلم گرفته. خسته ام از این که همش تو خونه ام. خانواده پیشمون نیستن . هوا جهنمه. تایم کاری شوهرم زیاده. سرگرمی واسه رادین کم میارم. بهانه گیری میکنه. احتیاج به تفریح دارم و یه تایمی که به خودم برسم با خیال راحت و شیطنت های بچه تمومی نداره. خدا را شکر سالمه همش کنجکاوی میکنه باید خیلی مواظبش باشم ولی خودم دیگه خسته ام ...
مشاهده ۱۸ پاسخ دیگر
مامان ریژوان و تو دلی مامان ریژوان و تو دلی ۱ سالگی
آی خدا معدم چرا شبا شروع میکنه به سوزش و درد اخه از کجا میفهمه شب شده هنوز دراز نکشیدم که دارم میمیرم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان سلینا مامان سلینا ۱ سالگی
سلام بخدا خسته شدم دخترم فقط گریه همش رو اعصاب ی لحظه میرم بیرون اینقدر اذیت می‌کنه گریه می‌کنه مغز سرم داره می ترکه فقط بهونه گیری گریه الان دیگه ۱۷ماهشه آخه چرا من میگم بزرگ بشه بهتر ولی بدتر شده خستم خیلی
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان لپ قرمزی مامان لپ قرمزی ۲ سالگی
سلام دو شبه من همش استرس دارم تا صبح از فکر و خیال خوابم نمیبره پریشب گفتم که بچم بغل خواهر شوهرم بود خوردن زمین خواهر شوهرم خیلی سعی کرد بچه نیفته ولی آخرش پیشونی بچم خورد به سنگ فرش یکم ورم کرد که چند ساعت بعد نه ورم بود نه کبودی ولی من از اون شب فکر و خیال دیوونم کرده میگم نکنه جمجمه بچم شکسته باشه یا از داخل یه جور شده باشه یا بعدا چشماش ضعیف بشه آخه این افتادن با افتادن عادی که خودشون میخورن زمین فرق داشت خودشون قدی ندارن البته خواهر شوهرم هم افتاد رو دو زانو بعد بچه افتاد از اون بالا ول نشد اینم بگم بچم اصلا بالا نیورد بردم دکتر اورژانس گفت عکس ضرر داره اگه بالا آورد بیار ولی من استرس دارم الهی خدا منو بکشه راحت بشم هی میگم تو رو خدا راهنماییم کنین عروسکم چیزیش نشه
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان شاهکار مامان شاهکار ۱ سالگی
سلام عزیزان
بزرگ کردن دختر با پسر یه دنیا فرق داره..
من سر دخترم انقدر استرس نداشتم. خیلی آروم و خوب بزرگ شد. ولی امان از پسر داری. از صب تا شب استرس کاراشو دارم. تمام لبه های تیز خونه رو با درز گیر پوشوندم حتی نرده های تراس رو. ولی فاصله ی بین نرده ها یکم زیاده و پسرم به راحتی میتونه آویزون بشه. اصلا هم یه جا بند نمیشه همش میگه بریم بیرون.منم میبرمش توی تراس. چهار چشمی مولظبشم همیشه. ولی امشب تا سرمو چرخوندم اسباب بازیشو بدم دستش،سریع آویزون شد از بیت نرده ها،پایین رو نگاه کرد. محکم گرفتمش و الانم بهد چند ساعت قلبم ازشدت میتپه. از ترس چیزی به شوهرم نگفتم. نمیدونم چیکار کنم به نظرتون؟ با این نرده ها و این بچه!!! چندتا مورد هم توی نی نی سایت از سقوط بچه ها خوندم بدتر ایست قلبی کردم😰😞😓
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان ❤وروجک ❤ مامان ❤وروجک ❤ ۱ سالگی
کاش مادرم اینا نمی یومدن اصلا مادرم مادری کردن بلد نیست
سرما خوردگی شدید داشت من تازه بچم داشت خوب میشد. دوباره مریض شد واقعا نمی کشم از یه طرفم تازه 12 متر سفره خریده بودم 6 مارش رو دادم به مادرم. خدا شاهده متری 250 گرفته 6 مترش شده 1500 بماند از روی لباس هایی که آورده بودم برای فروش چندتا جدا کرده بودم. به بره سوقات براشون دیدم مادرم 6تایی قائم کرده بود زیر اون یکی ها منم دوباره آوردم جداشون کردم دیدم خیلی. دزدکی بر داشته. سرما خوردگی شدید داشت آبریزش بینی داشت بعد براش دستمال کاغذی هم گذاشته بودم ولی با دست آبریزش بینیش رو می گرفت میزد به فرشام الان دوباره باید فرشام بشورم خیلی عقاب خرابه دارم دیونه میشم کاش مادر من نبود خدا لعنتش کنه بعد به من بر گشته میگه تو به چیت میندازی من خوشکل حقوق دارم خونه دارم تو کی رو داری که یه روز پشتت وایسه
به خدا عین دیونه ها شدم حسم میگه دعا آورده تو خونم.
بخاطر اینم که سرما خورده بود براش سوپ درست کردم. و ازش مراقبت کردم تا خوب شه پدرم هم از سوپ خورد گفت عالی عین سوپ رستوران حتی از اونم خوشمزه تره گفت اولین باره چنین سوپی میخورم بعد مامانم یه اخمی بهش کرد و کاسه جلو خودشو پرت کرد سمتم گفت داره دروغ میگه اصلا هم خوشمزه نیست داره خرت می کنه اینا به کنار مادرم ساعت رو خرید برام 1ملیون ولی فروشنده می گفت 1ملیون دویصد چون من آشنا بودم گفت 200 تومن نمیخوام بخاطر اینکه برای تو می‌خره الان رفته جار زده که براش یه ساعت خریدم 4 ملیون دلم میخواد حفش کنم به خدا چند روزی حتی با بچمم خوب نیستم نگم براتون هی با شوهرم دعوا دارم
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان شایلین مامان شایلین ۱۷ ماهگی
سلام مامانا🧡
یه مشکلی پیش اومده
شایلین یه هفتس شبا ساعت سه بیدار میشه تا پنج بازی میکنه پنج پی پی میکنه ۶ یا ۷ میخوابه😭😭😭
عین گیج ها شدم ریتم خوابش و پی پی کردنش بهم خورده چطوری درست کنم جریان این پی پی رو؟
بخدا هم پریودم همم اعصابم این اواخر زده معدم داغونم
این یه هفته هم باز بیدارم همش
عین زامبی ها شدم خدا شاهده😭😔
خیلی ام شلوغ شده میره رو میزا میشینه 😂
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان آدریانا مامان آدریانا ۱۷ ماهگی
سلام عزیزانم بچه شما از کی شروع کرد به حرف زدن دختر من هیچی نمیگه یه چندتا کلمه میگفت اونا رو هم دیگه نمیگه چرا؟شما چیکار کردین بچتون حرف زد؟گفتار درمانی بردین؟اگه تجربه ای دارین بگید ممنون میشم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان هلیا مامان هلیا ۱ سالگی
سلام مامانا خوبید
دخترم چند. وقته وقتی یه چیزی رو می خواد خودشو پرت می‌کنه عقب گریه می‌کنه با گریه چیزی رو می خواد من و همسرم خیلی از این رفتارش کلافه میشیم دیشب هم همین رفتار کرد هر کاری کرد بس که گریه کرد هلاک شد ولی باباش محلش نذاشت منم چیزی نگفتم ببینم باباش چیکار می‌کنه توی ماشین هم گذاشتش صندلی عقب تا گریه اش تموم شه بعد بغلش کنه اما ترسید هلیا هنوز درکی از تنبیه نداره بیشتر می ترسه
میشه راهنماییم کنید چطوری با این رفتارش برخورد کنم می ترسم بزرگتر هم بشه بدتر رفتار کنه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان مهزاد مامان مهزاد ۱ سالگی
متنفرم از خودم .چند وقت بخاطر جلوکیری و پریودی خیلی استرس داشتم ولی خوب شدم این ماه دوباره همینجوری شدم ب طوری که از استرس خوابم نمیبره الان با ترس از خواب پریدم وتپش قلب گرفتم دعا کنید پریود شکمم جلوگیریم با کاندومه
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان محمدرضا مامان محمدرضا ۲ سالگی
خانما پسرم از پریشب تب میکنه ولی به ۳۸نمیرسه .شب اول که تب کرد فرداش تو دیدم رو لثش یه جوش سفید زده الان امروز ۲تا شده بنظرتون بخاطر تب در اومده؟یا اینکه اونا باعثن تب میکنه
مامان آیسان مامان آیسان ۱ سالگی
خدا این دکترا رو لعنت کنه من زایمان خیلی بد سختی داشتم بعد دخترم از وقتی به دنیا اومده همش دکتر میبرم بخاطر یبوست شدیدش غذا نخوردن راه نرفتن همش دارو مینوشتن بی فایده چند روز پیش یه دکتری بردم گفت زایمانت چجوری بوده گفتم خیلی سخت براش توضیح دادم گفت بچت اکسیژن به مغزش نرسیده بعد الان با اینکه ۱۶ ماهشه هنوز بدنش شله گفت همه اینا بخاطر همونه چند تا دارو نوشت الان خداروشکر تو دوهفته خوردن بهتر شده قدم بر میداره از نظر خودم بدنشم یکم سفت شده
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان نی نی گل مامان نی نی گل ۲ سالگی
سلام به همه مامان های گل.من پسرم هجده ماهشه.یوقتایی سر صبح خوابش بهم می ریزه.امروز هفت صبح بیدار شد.کلی کنجکاوی کرد.هی شیرش میدادم ک بخوابه اما نمیخوابید.اینقدر کلافه ام کرد با نخوابیدنش ک کلی کفر گفتم،بچه طفل معصوم رو نفرین کردم،بعدش نشستم کلی گریه کردم با بچه ام با خدا حرف زدم گفتم چرا من باید ب بچه بیگناه ک نمی‌فهمه اینطوری رفتار کنم؟ چرا اخه؟گفتم ب خودم زورت یعنی ب ی موجود ب این کوچیکی میرسه؟چرا من لیاقت ندارم؟خلاصه ک الان با کلی عذاب وجدان حال روحی بد و غمگین اومدم این‌جا دردو دل کنم تا شاید با حرف هاتون کمی آروم بشم.البته اگه کسی جواب بده
شماها هم پیش اومده از دست بچه تون اینطوری کلافه بشید و همچنین واکنشی نشون بدید؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر