۸ پاسخ

بخاطر شرایط سختی که از سر گذروندی تا حالا مشاوره گرفتی؟ یا روانپزشک رفتی؟

واقعا سخته همه ما این شرایط رو با بچههامون داریم واین اقتضای سنشونه ولی متاسفانه اعصاب ما فولادی نیست وتاب وتحمل نداریم دوست داریم همه چی اونجور که ما میخواییم باشه واس همین از کوره در میریم منم شرایط شمارو زیاد تجربه کردم

حتما برو مشاوره كمك ميكنه حالت بهتر شه، تاثير كتك زدنات رو زندگي آينده بچت جبران نداره ها

توروخدااااااا تحت هیچ شرایط روحی ای بچه هاتونو نزنید😭😭😭😭

دقیقا منم همینم امروز دخترمو دعوا کردم بعد رفتم تو اتاق یه عالمه گریه کردم، خدا منو ببخشه 😭 طفلی بچه هامون

وای منم دخترم پنج سالشه همینجوری شدم دلم براش میسوزه خیلی عصی میشم

منم بچم۵ سالشه دقیقا همین حرفایی که زدین منم اینجوریم اعصابم خیلی ضعیف شده البته که اونم اذیت میکنه نمیدونم چکار کنم شوهرم میگه ولش کن بچس.ولی من خیلی کم اعصابم

دیگه بالاخره آدم کم میاره
من ک یه دونه اس کم آوردم چ برسه واسه شما ک الان دوتا دغدغه داری

سوال های مرتبط

مامان گل پسرام🤍💛 مامان گل پسرام🤍💛 ۴ ماهگی
یادتونه میگفتم خیلی کلافه و عصبی شدم و پسرمم نق نقو شده و خیلی زود از کوره در میرم میزنمش یا دعواش میکنم؟
به خودم قول دادم دیگه هیچوقت این کارو نکنم
و الان به خودم افتخار میکنم چون امشب کاری کردم که حالا که پسرکم خوابیده عذاب وجدان ندارم....
امشب تو مهمونی بودیم بشقاب خورد تو سر پسرم که البته محکم نبود اما زد زیر گریه اصلا آروم نمیشد مدام جیغ میزد،منم تازه غذا کشیده بودم،
مادربزرگاش خواستن ارومش کنن گریه اش شدید تر میشد،پدرشوهرم بغلش کرد بازم آروم نشد
گفتم بابا اگه اجازه بدید پیش من باشه داره بهونه میگیره
با اینکه سختم بود بغلش کردم بردمش تو اتاق
از محیط دورش کردم که هم بقیه اذیت نشن هم خودش جوگیر تر نشه،بجای اینکه بگم گریه نکن نق نزن سر همه رو بردی،گفتم چرا اینقدر ناراحتی؟
چیکار کنم آروم شی؟قربون صدقش رفتم بغلش کردم فقط به حرفاش و بهونه هاش گوش کردم تا برادرشوهرم اومد گفت بیا با هم گیتار بزنیم اینجوری آروم تر شد،منم برگشتم سر سفره...‌.
آره غذام سرد شد...دیر تر از همه بلند شدم....
ولی حالم خوب بود که بیشتر باعث ناراحتی پسرکم نشدم😇🤍
از خدا می‌خوام همیشه همینجوری مثل قبلا صبور باشم