۵ پاسخ

جارو دستی میکشه رو فرش😅میگم برو جارو بیاره میره از زیر کابینت برمیداره جارو میکنه، در رو میگم ببند میبنده چیزی میگم بیار یا بده متوجه میشه اسم یه سری اشیا رو بلده مثلا میگم لباسشویی کو نشون میده، دالی بازی بلده
(ماما بابا دَدَ قاقا رفت)این کلمات رو بلده
کارتن داشتیم گرد یه طرفشو بریدم تو پ هاشو میندازه، سر پلاستیکی شیر هشکشو نازک بریدم مداد رنگی رو میندازه توش
حلقه هوشش رو میدم میندازه خودش
راه هنوز نمیره فقط وایمیسته، قشنگ حرفامو متوجه میشه میگم برم الان میام میفهمه یا مثلا میگم بشین یا بروکنار خیلی چیزا
اعضای بدن رو میدونه میگم کو نشون میده: گوش، دست پا لاک مژه مو شکم لب بینی انگشت
میگم حیش کن اگه داشته باشه حیش میکنه خودش
مثلا یه چیز خطرناک برمیداره خودش میدونه من بیام سراغش فرار میکنه معنی داغ و جیز میدونه
بازی گل یاپوچ من قایم میکنم جلو چشمش میگه
صدای های ترسناک و خش دار درمیاره من میگم وای ترسیدم میخنده

دختر منم همینا بلده کامل راه می‌ره دست دستی می‌کنه می‌رقصه حرفه ای 😂داذاششو تا مفهوم صدا می‌کنه میگه ابزل ابوالفضل منظورشه شیر بخواد میگه زی زی. یا سیر ادا بابام درمیاره بابا آب ادا دد اینارو می‌کنه خداروشکر از اطرافیان میبینم خیلی باهوشه همه کاراش به موقع یازودانجام داد و به شدت وابستست

دختر من مامان ،بابا ،دد ،مَ مَ، نه، میگه
میگم بهش دلانا میای بریم پارک میگه نه 😄
الو میکنه، شونه میبره سمت موهاش، اسباب بازی هاشو میگم بیار میاره، توپ بازی میکنه شوت میزنه، بای بای میکنه، میگم دهنت کو نشون میده، موهاشو نشون میده ،میرقصه، دست میزنه ،راه میره
دیگه یادم نیست

همینا هس دیگه پسر منم اینا رو بلده
حدودا چند تا کلمه هم میگه
مثلا دایی
عکس
آب
بابا و ...
و پسر منم خیلییییی میچسبه بهم واقعا خسته شدم مستقل بازی کردن رو بلد نیس
من با توپاش بازی می‌کنم تشت میارم بریزه توپاش رو توش
از این مکعبا ک شکل داره روش باید همون شکل رو بندازی داخلش جدیدا باهاش کار میکنم و یکم یاد گرفته
مثلا شکل دایره میدم دستش میگم بنداز اینجا میندازه
دیگه همینا

میگم فلان وسیله رو بیار میره میاره،گوشی زنگ میزنه میگیره گوشش،و یه سری چیزاب دیگه ک یادم نیست

سوال های مرتبط

مامان هیراد مامان هیراد ۱۳ ماهگی
۳روز پیش آقا هیراد من تولد یکسالگیش بود چ زود یکسال شد و چ زود منی ک استرس بغل کردنشو داشتم شدم ی مادر قوی ک تنهایی از پس همه چی برمیاد آقا هیراد من درست چندروز قبل تولدش شروع ب مستقل راه رفتن کرد اونم ن یک قدم ن دو قدم بلکه تا هرقدر که دلش بخواد کرد ماما بابا مال من دایی ممد این چیه جیزه نامنام به به پوفی آب جوجو اخی اه نه نکن آجی دادا ننن خوخو هاپو واوا الا(الهام)ایزا(نژلا) عمم(عمو)و خیلی چیزای دیگ میگ منو ناز میکنه بوس میکنه گاز میگیره بابای میکنه میرقصه قشنگ دست میزنه دست میده قلم برمیداره و رو کاغذ خط خطی میکنه همزمان ریتم چش چش دو ابرو هم درمیاره سینی ببینه با دست میزنه و شروع میکنه رقصیدن همه رو میترسونه و میخنده دالی بازی میکنه گوش و چشم و بینی و دهنشو میشناسه چشمک زدن بلده صدای در بیاد میپرسه باباس؟ ب چیزایی ک تا حالا دست نزده با احتیاط ی انگشت میزنه تا ی وقت نسوزونه بعد کامل دست میزنه شونه ببینه هرکی جلو راهش باشه موهاشو شونه میکنه گیره های منو رو موهام میزاره و لوازم ارایشمو ب صورتم میزنه با اسباب بازیاشو روی هم میزاره و دست میزنه توپ رو ایستاده شوت میکنه وقتی پوشک میدم دستش میگم اینو چیکار میکنم میزاره رو پاش ینی اینجا حرفامو میفهمه وقتی میگم بشین برو بیا بردار بخور بخواب انجام میده وقتی سوالای ساده میپرسم مثلا بابا کجاس اگ بیرون باشه در رو نشون میده قایم موشک بازی میکنه خودش با قاشق غذا میخوره یکم ریخت و پاش میکنه اما ب نسبت سنش خوبه جدیدا خیلی علاقه بهم نشون میده و طرفمو میگیره شارژر ببینه میاره میزنه ب گوشی من گوشی رو بر میداره دکمه شو میزنه میزاره رو گوشش میگه الو بابا الو ماما بای بای و کلی چیزای دیگ
مامان مهربانو مامان مهربانو ۱۴ ماهگی