۱۱ پاسخ

من تا ۱ ماه پیش همش نگران خودم و نوع زایمانم بودم
الان همش به زایمان زود رس فکر میکنم
به اینکه من اشتها ندارم درست غذا نمیخورم بچم مشکلی پیش نیاد براش
به اینکه نکنه عفونت گرفته باشم باعث بشه کیسه آبم بترکه و ......
تا صبح میتونم از استرس و نگرانیام بگم

اخ منم داغونم بخذا

عزیزم من ازتو بدترم کوه استرسم از دست خودم خسته شدم باز شما نصف راهو رفتی فقط امید به خداست که دووم میارم

همه همینجورین

منم چندروزه همش استرس دارم میگم نکنه خدای نکرده قلبش از کار افتاده باشه
ازبس که متنای منفی میخونیم اینجوریه

بله به شدت وخیم افتضاح زندگیم داغون شده سر همین شکاک بودن استرسی اظطرابی بودنم خستتتته خستتتتته ام

من روانم برا بندناف بهم ریخته

خیلی نگران و دلسوزی بیش از حد اومده سراغم همش ناراحتم نمیدونم چیکارکنم

سلام عزیزم منم مثل شمام ثانیه ب ثانیه استرس دارم انشالله بحق علی بسلامتی بغل بگیریم بچه هامونو

منم دوران بارداریم اینطوری بودم
درکت میکنم عزیزم
بعضی وقتا میگفتم کاش سونو نبود 😃

من‌ جدیدا فکرزایمان زودرس رفته تو مخم

سوال های مرتبط