پارت۲ زایمان
بیمارستان روبه روی مطب دکترم بود رفتم بیمارستان دکترم با بیمارستان هماهنگ کرده بودکه من برم انجا نوار قلب دوباره بگیرن و اگه خوب نبود بهش اطلاع بدن و من انجاهم نوار قلب انجام دادم و باز نوار قلب خوبی نداشتمکه زنگ دکترم زدن و گفتن نوار قلب خوب نیست دکترم در خواست اماده کردن اتاق عمل داد و من اماده کردن برا عمل من ساعت پنج نیم بعد ظهر رفتم اتاق عمل ساعت پنج پنجاه دقیقه دخترم دنیا امدتو اتاق عمل بعد در اوردن بچه من عجیب خوابم میامد انگار که بهم قرص خواب دادن و دلم میخواست بخوابم ولی یه پرستار بالاسرم بود مدام بااام حرف میزد نمیزاشت خوابم ببره بعد تموم شدن عمل من بردن ریکاری و من انجا خوابم برد و زیاد یادم نیس چه اتفاقی افتاد وقتی میخواستن ببرنم بخش از خواب بیدار شدم من برون لخش و تحویل خانوادم دادن و من انجا دخترم از نزدیک دیدم من بدنم هنوز بیحس بود و بیحسی از بدنم نرفته بود و بهم اجازه تکون خوردن نمیداد دخورم روی سینم گذاشتن بهش شیر دادن

۲ پاسخ

علت اینک خوابت میومد چی بود؟

عزیزم ناشتا نبودی مشکلی پیش نیومد؟

مقالات مرتبط

آموزش خواب به کودکان
آموزش خواب به کودکان بدون گریه در سنین مختلف
عمل لابیاپلاستی بعد از زایمان
عمل لابیاپلاستی بعد از زایمان و روش های انجام آن
کودکان سندرم داون
سندرم داون از چند ماهگی قابل تشخیص است؟علائم و مشکلات آن
خواب نوزاد
همه چیز درباره خواب نوزاد و مشکلات اختلال خواب اطفال

سوال های مرتبط

مامان دلارا مامان دلارا روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان سزارین اختیاری
پارت ۱
تاریخ ۲۷ اذر نوبت داشتم پیش دکترم قرار بود برم نامه سزارین بگیرم ازش ومن۳۸ هفته دو روزم بود رفتم میش دکترم بهم گفت بخواب نوار قلب بگیرم دوبار ندار قلب گرفت با فاصله یک ساعت اما نوار قلب های بچه مشکل داشت و دکترم گفت خوب نیس هزینه زیر میزی ازم گرفت همونجا و بهم نامه داد برم بیمارستان برا نوار قلب گفت اگه نوار قلبت باز انجا خوب نبود اورژانسی زایمان میکنی
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان نفس خانم🌰❤️🩷 مامان نفس خانم🌰❤️🩷 ۹ ماهگی
پارت2
ازام نوار قلب گرفتن حدود تا ساعت نه طول کشید دوتا نوار قلب انجام دادن بعد انتقال ام دادن اتاق دیگه که اونجا به هم دوتا سرم وصل کردن دوباره نوار قلب ساعت که گفتن ثبت کنن 22/30دقیقه بود مامان شوهرم بابام آبجی هم بیرون منتظر بودن وقتی سرم آخری وصل کردن شکم احساس کردم سفت شده یه طرف اش بچه ام خودش صفت کرده بود🥹🥹🥹بعد پرستار گفت می خواهد ببر بیاد ببردیگه دکتر اومد گفت سوند وصل کنید من گفتم اول برم سرویس بعد اتاق کناری من هم داشت زایمان طبیعی انجام می دادصداش می اومد که بچه اونم 00/10دنیا اومد رفت سرویس اومد بگم که سوند وصل کردن اصلا دردی نداشت فقط یه کوچلو می سوزه اگه نفس عمیق بکشی بعد من سوار ویلچر کردن امضا گرفتن روی الگو پلاستیک کشیدن من با خنده از اتاق مامای خارج شدم به سمت اتاق عمل اصلأ استراس نداشتم خانواده که دیدم بیرون بودن وخاله دختر خاله ام اومده بودن در اتاق عمل با شوهرم عکس گرفتیم وارده اتاق عمل شدم
مامان آیهان💙ایلیا مامان آیهان💙ایلیا ۵ سالگی
سلام خوبین من بستری شدم بیمارستان برای عمل منتظرم صدا بزنن نوار قلب بگیرن خوابم میاد شامم نخوردم هنوز 🥴خسته شدم از ساعت ۸ اینجام بلاتکلیف فقط آزمایش خون گرفتن
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان جوجه🐣 مامان جوجه🐣 ۱ ماهگی
تجربه سزارین پارت 1
من ۳ اذراخرین سونو رو پیش دکترم انجام دادم ۳۸ هفته و ۲ روز وزن پسرم ۳۷۰۰ بود ک دکترم در نهایت نامه سزارین رو بهم داد و بعد اون مستقیم رفتم بیمارستان ک حدودا نیم ساعت سوال های مختلف پرسیدن مثلا این ک بیماری خاصی دارم یا نه
فشارم و چک کردن و کپی سونو هامو ازم گرفتن بعد اون رفتم اتاق مراقبت ک برای اتاق عمل اماده شم
اول نوار قلب گرفتن ک خوب بود هم هم انژیونت و سوند رو وصل کردن ک دردشون قابل تحمل بود
خیلی برای من سخت نبود فقط باید بدن رو شل کرد
اما قسمت سختش برای من منتظر موندن برای رفتن به اتاق عمل بود
ک به شدت سوزش داشتم خیلی حس بدی بود
حسی مثل این ک ادرار داشتی و نمیتونستی ادرار کنی به شدت هم سوزش داشت
ک البته این به خاطر عفونتم بود .
حدودا ساعت ۷ و نیم من و بردن اتاق عمل
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان حنا مامان حنا ۲ ماهگی
#تجربه زایمان ۲
برای۱ابان وقت عمل داشتم
شب قبل رفتیم بیمارستان تشکیل پرونده دادم اتاق خصوصی رزرو کردم آزمایش دادم و آمدم خونه چون دکترم ظهر میومد برای عمل بهم گفتن تا ۲ـ۳شب هرچی بخوام میتونم بخورم ولی بعدش هیچی
دیگه از بیمارستان رسیدم خونه کارام کردم وسایلم آماده کردم حموم رفتم ولی اینقدر استرس داشتم که تا صبح خواب نرفتم دیگه ساعت ۹حرکت کردیم سمت بیمارستان بخاطر بی خوابی هم سردرد داشتم
رسیدیم بیمارستان اتاق و وسایل بهم تحویل دادن اومدن فشارم گرفتن فشارم پایین بود بهم سرم وصل کردن دیگه ساعت ۱اومدن بردن اتاق عمل
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان مریم صلاحدین❤💙 مامان مریم صلاحدین❤💙 ۷ ماهگی
سلام من عمل باز شده بود مجبور شدم صبح رفتم بیمارستان بزنم اتاق عمل عمل باز کردن شستن دوباره بخیه زدن از دیشب انقد گریه کردم شما ورم کرده باز نمیشه 🥺
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان کیان و کارن مامان کیان و کارن ۹ ماهگی
سلام به همگی. میخواستم تجربه زایمانمو بهتون بگم.راستش من از پریشب حالم بد بود حالت تهوع و سستی پا داشتم. یهو نشسته بودم که ی درد بدی دور لگنمو فرا گرفت و احساس کردم ی چیزی اومد پایین..سریع رفتم بیمارستان اونجا نوار قلب گرفتن خوب بود ولی مدام میپرسیدن کی سونو رفتی.دهانه رحمم بسته بود.به دکترم زنگ زدن گفتن احتمال داره فرداش انقباضاتم شروع بشه راس۷برم بیمارستان دوباره برای نوار قلب.
رفتم ی انقباض داشتم حرکات بچه هم خوب بود اما مشکوک بود به اینکه آب دور بچه کمه
بعد سونو فرستادن دیدن بله واقعا کمه سریع بستری شدم تا دکترم اومد سوند و آنژیو وصل کردن رفتم اتاق عمل بی حسی سزارین شدم.
بعدش بخاطر خونریزی زیاد بهم قرص دادن اما امان از لرز که بدجوووور میلرزیدم از عوارض قرص هاهم بود دیگه بعد دو ساعت خوب شدمم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان رادمهر مامان رادمهر ۱۱ ماهگی
سلام من بعد ۲۵ روز اومدم از تجربه زایمانم تو بیمارستان مادر بگم شاید به دردتون بخوره
خب من با وجود ورزشای زیاد و پیاده روی های طولانی تو ۴۰هفته و ۵روز با نامه دکترم بستری شدم بیمارستان
ساعت ۸صبح رفتم بیمارستان و معاینه کردن و nst و بستریم کردن از نیم ساعت بعدش شروع کردن قرص زیر زبونی دادن بهم بعد یه ساعتی دردام شروع شد و خونریزی داشتم انقباضام شدید بود ولی بازم یه سانت بودم ماماهای بیمارستان هر یه ساعت سر میزدن و باهام حرف میزدن نزدیکای ظهر توپ بهم دادن و اموزش دادن چیکا کنم ورزش میکردم تو انقباضام تا ساعت ۹شب اخرم دهانه رحمم باز نشد ماما مدام وضعیتمو به دکترم تلفنی میگفت ساعت ۹دکترم اومد و گفت باید سزارین شم دهانه رحمم بعد ۱۳ساعت درد شدید با امپول فشار یه سانت بود بردنم اتاق عمل و سزارین شدم
ماماهای بیمارستان خیلی خوب بودن،رسیدگیشون خوب بود،زیراندازام تا یکم لکه میوفتاد عوض میکردن،غذاشون خوب بود،هر دو ساعت فرنی یا ابمیوه میاوردن،تو بخش خدمه دفعه اول که رفتم سرویس همه جامو شست و تمیز کرد خودش نوار بهداشتیمو گذاشت و لباسامو عوض کرد البته من اتاق خصوصی بودم
سوال بود در خدمتم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان شاهان مامان شاهان ۴ ماهگی
سلااام..
اومدم تجربه ام از زایمان سزارین رو بهتون بگم

1)از اونجایی ک من خیلیییی استرسی بودم از چند روز قبل استرس خیلی بالایی داشتم و اصلا خواب ب چشم نداشتم و چیزی نمیخوردم همش ترس داشتم از زایمان اخه تجربه اولم هم بود میترسیدم اولین بار بود میخاستم وارد اتاق عمل بشم خلاصه روز 29مرداد رسید ک قرار بود من شب ساعت 10برم بیمارستان بستری بشم عصرش رفتم تم تولدی و یخورده وسایل تزیینی گرفتم برا بالای تخت بیمارستانش و تا اومدم خونه ساعت حدود 7نیم بود دیکه گفتم شاممو بخورم ک سبک باشم تا فردا صبحش ک میخام سزارین کنم دیگه ساعت 9شد دیگه ساک و کیف اینا رو گذاشتیم تو ماشین و راهی بیمارستان شدیم دیگه 9نیم من بستری شدم لباسهامو عوض کردن و گفتن بخواب نوار قلب بچه رو بگیرم نوار قلب ک گرفتن همش میگفتن نوارت خوب نیس مال همه نوار هاشون 10دیقه طول میداد مال من 2ساعت بود هرچی میپرسیدم میکفتن بزار درست شه دستگاه صدا میداد میگفتم بهشون اونا میکفتن شارژ نداره بخاطر اینه دیکه تا اینکه گفتن بزار برا دکتر بفرستیم نوارتو دکتر تا نوار دید گفته بود امادش کنین برا اتاق عمل ب من گفتن احتمالا بخای بری اتاق عمل وای من صورتم شد زرد ک دس پام شل شد بردنم ک سوند وصل کنن سریع تا سوند رو زدن دیدم زیر پام گرم شد تا کیسه ابم ترکیده دیگه تا بهم گفتن اماده شو برا اتاق عمل و سوند رو زدن 3دیقع هم طول نکشید دکتر با سرعت اومد و ساعت 1نیم من رفتم اتاق عمل ضربان قلب خودمو بچه خیلی بالا بود از استرس دیگه وقتی صدای گریه شاهانم اومد دلم ریخت انگار تموم دنیا مال من بود خیالم راحت شد ولی خیلیی کوچولو بود 2600وزنش بود منو بردن ریکاوری ساعت حدود 3نیم بود رفتم تو بخش
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان ماهلین مامان ماهلین روزهای ابتدایی تولد
بچه ها من رفتم بیمارستان گفتن نوار قلب بچه خوب نیست یعنی چی
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان دلارام🤍🩷 مامان دلارام🤍🩷 ۴ ماهگی
سلامم خوبین
من اومدم تجربه زایمانم بگم
روز جمعه 9شهریور من عمل داشتم از ساعت پنج صبح خوابم نمیبرد همش بیدار بودم تا دم صبح یکم خوابم برد بعد با صدای زنگ گوشی بیدار شدم وسایلم چک کردم مسواک زدم موهامو شونه کردم صبحونه خوردم لباسم پوشیدم با همسرم رفتیم دنبال مامانم با مامانم رفتیم بیمارستان اونجا رفتم بخش زایشگاه منتظر دکترم شدم اومد و برای من تشکیل پرونده داد گفت ساعت یک میریم اتاق عمل بعد به من گفتن برو رو تخت بخواب برات لباس بیاریم رفتم خوابیدم لباس آوردن اومدن برام سرم زدن به خانومه بود بنده خدا دردش گرفته بود طبیعی این بخش زایشگاه رو گذاشته بود رو سرش انقد جیغ میزد
ادامه تایپکت بعد
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان نورا مامان نورا ۶ ماهگی
اومدم از روز زایمانم براتون بگم البته با تاخیر
اولاش به روال بود تا ان اس تی گرفتن گفتن دردات شروع شده
زود برو بلوک زایمان تا آماده عمل بشی
از شانس من تخت ها پر بود توی یه اتاق بهم انژیکت وصل کردن دستگاه ان اس تی دو ساعت زیر دستگاه بودم
میومدن سر میزدن دستگاه رو نگاه میکردن میگفتن تو که درد نداری
چرا نوار قلب قبلی درد نشون داده خلاصه با هزار مکافات سوند وصل کردن ساعت ۴ و ۴۰ به اتاق عمل رفتم از شب ساعت ۱۲چیزی نخورده بودم از ضعف کل بدنم میلرزید تا داخل انژیکت چند تا سروم وآمپول زدن بهتر شدم دختر ۴ و۵۵ دقیقه بعد از ظهر به دنیا اومد حس خیلی عالی بود ان شالله خدا دامن همه ی مادرایی که چشم انتظار بچه هستن سبز بشه
در حین عمل دکترم گفت که چسبندگی مثانه شدیدی داری که عمل اونم برام انجام داد به خاطر اون عملم طول کشید تو ریکاوری به دخترم شیر دادم به کمک پرستار وبعد از مدتی به بخش منتقلم کردن
ولی واقعا بعد از رفتن بی حسی درد زیادی داشتم به خاطر دوتا عمل
دکترم گفته بود باید سوند ۲۴ ساعت بهم وصل باشه
ادامه👇👇
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان غزل😍🥰 مامان غزل😍🥰 ۲ ماهگی
سلام مامانا اومدم تجربه زایمان طبیعی بهتون بگم
پارت اول
تاریخ ۷/۲۹از صبح درد عجیبی داشتم شوهرم میگفت ببرمت میگفتم نه بزار شدید شد بریم بیمارستان تو خونه ورزش کردم چای دارچین دم کردم خوردم عصر ک شد رفتیم بیرون ک پیاده روی کنیم دوساعت پیاده روی کردم‌بعد دلپیچه گرفتم شوهرم گفت بریم سری بیمارستان چکت کنن زره نمیکنیم حرفشو گوش دادم رفتیم بیمارستان ‌ معاینم کردن دوسانت رحم باز بود گفتن نوار قلب بگیرم نوار قلب بچه خوب نبود هی بوق میزد اب دادن خوردم ابمیوه دادن خوردم فشارم چک کردن ۱۱ بود نوار بچه همونه تغییری نکرد گفتن بستری میشی نوار قلبش خوب نیس دیگ سریع شوهرم کار بستری انجام داد من بردن زایشگاه برام سرم وصل کر‌د بعد ربع ساعت اومد اکسیژن گذاشتن ببین نوار بچه چطوره بعد سه ساعت خداروشکر نوار قلبش خوب شد ساعت ۱ شب اکسیژن برداشتن  زایشگاه هم خالی بود فقط من بودم تا صبح نخوابیدم همش پیاده روی کردم تو زایشگاه توپ دیدم با توپ ورزش کردن تا ساعت ۶ صبح ک دردام مرتب شدن ک شیفت عوض شد دوباره اومد نوار قلب وصل کردن هنوز امپول فشار وصل نکردن گفتن تا نوار قلبش نرمال بشه اومدن دوباره معاینم کردن دیدن همون دو سانته بعد این همه ورزش تکونم نخوره 🥺🤦‍♀️
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان جوجه مامان جوجه روزهای ابتدایی تولد
دکترم گفت آب دور بچه کمه برو ی نوار قلب بگیر احتمال 90 در صد زایمان کنی. حالا من دیروز دادم بستری نکردن گفتن نوار قلب خوبه معاینه کردن دو سانت بود دوباره قراره بزم نوار بریزم خستم چرا بستری نمی کنن
مامان جیگرو مامان جیگرو ۴ ماهگی
سلام من حرکات پسرم خوبه اما آخرین بار که رفتم مطب دکتر نوار قلب گرفت و گفت خوبه همه چی و گفت یه هفته دیگه برو نوار قلب دوباره انجام بده بیمارستان چون خودش نیست مطب
امشب رفتم دفعه اولی که نوار قلب گرفت گفتن خوب نیست دوباره بهم گفتن نوشابه بخورم دوباره انجام بدم که دومی رو گفتن خوبه اما من نگران شدم چرا اولی خوب نبوده؟ بنظرتون دوباره فردا برم؟